upper class

/ˈəpərˈklæs//ˈʌpəklɑːs/

طبقه ی بالای اجتماع، اشراف، پولداران، وابسته به طبقات بالای اجتماع، وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان، زبرپایه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the most prominent or richest group of people in a society.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, relating to, or belonging to a high social class.
مشابه: society

- upper-class values
[ترجمه گوگل] ارزش های طبقه بالا
[ترجمه ترگمان] ارزش های کلاس بالاتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- an upper-class neighborhood
[ترجمه فرهادی] محله ی پولدارها، محله ی اشراف، بالاشهر
|
[ترجمه گوگل] یک محله طبقه بالا
[ترجمه ترگمان] یک محله در طبقه بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: relating or belonging to the upper two classes in a high school, college, or university.

جمله های نمونه

1. All of them came from wealthy, upper class families.
[ترجمه گوگل]همه آنها از خانواده های ثروتمند و طبقه بالا آمده بودند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها از خانواده های طبقه بالا و طبقه بالا می آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her novels poke fun at the upper class.
[ترجمه گوگل]رمان‌های او طبقه بالا را مسخره می‌کند
[ترجمه ترگمان]رمان های او در طبقه بالا تفریح می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They distanced themselves from the upper class and adopted a communist ideology.
[ترجمه گوگل]آنها از طبقه بالا فاصله گرفتند و ایدئولوژی کمونیستی را پذیرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها خود را از طبقه بالا دور کردند و ایدئولوژی کمونیستی را پذیرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She belongs to the rich American upper class.
[ترجمه گوگل]او به طبقه بالای ثروتمند آمریکایی تعلق دارد
[ترجمه ترگمان]او متعلق به طبقه مرفه آمریکایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her family is very upper class.
[ترجمه گوگل]خانواده او از طبقه بسیار بالا هستند
[ترجمه ترگمان]خانواده او طبقه بالایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An inexhaustible debate surrounds the transformations of the upper class in the nineteenth century.
[ترجمه گوگل]بحثی تمام نشدنی پیرامون دگرگونی‌های طبقه بالا در قرن نوزدهم است
[ترجمه ترگمان]یک بحث پایان ناپذیر درباره تبدیل طبقه بالا در قرن نوزدهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The degree of social closure of the upper class is considerably enhanced by the extensive networks of interlocking directorships.
[ترجمه گوگل]درجه بسته شدن اجتماعی طبقه بالا به طور قابل توجهی توسط شبکه های گسترده مدیران درهم تنیده افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]درجه بسته شدن اجتماعی طبقه بالا به طور قابل توجهی با شبکه های گسترده به هم پیوسته interlocking افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Like Margarett, he was a child of the upper class who had declared himself an artist.
[ترجمه گوگل]او نیز مانند مارگارت، فرزند طبقه بالای جامعه بود که خود را هنرمند معرفی کرده بود
[ترجمه ترگمان]مانند Margarett، کودک طبقه بالا بود که خود را هنرمند اعلام کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She spoke with a distinctly upper class accent.
[ترجمه گوگل]او با لهجه ای مشخص از طبقه بالا صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]او با لحنی شمرده و شمرده صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. San Isidro slipped from upper class to upper-middle class.
[ترجمه گوگل]سن ایسیدرو از طبقه بالا به طبقه متوسط ​​رو به بالا سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]سن Isidro از طبقه بالا به طبقه متوسط رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is like an upper class brat.
[ترجمه گوگل]این مثل یک دزد طبقه بالاست
[ترجمه ترگمان]این مثل یک بچه رده بالایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Constraints on upper class power Scott clearly attributes considerable power to the upper classes in modern Britain.
[ترجمه گوگل]محدودیت‌های قدرت طبقات بالا اسکات به وضوح قدرت قابل توجهی را به طبقات بالا در بریتانیای مدرن نسبت می‌دهد
[ترجمه ترگمان]محدودیت ها بر روی قدرت طبقه بالا، اسکات به وضوح توان قابل توجهی را به طبقات بالا در بریتانیا مدرن نسبت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To call hunting an upper class hobby is to misname it; all classes of people participate.
[ترجمه گوگل]این که شکار را یک سرگرمی طبقه بالا بدانیم، نام اشتباه آن است همه طبقات مردم شرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]برای نامیدن یک سرگرمی طبقه بالا لذت بردن از آن است؛ همه طبقات مردم در آن شرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They could both accept that the upper class should be defined, first and foremost, by its possession of productive capital.
[ترجمه گوگل]هر دوی آنها می‌توانستند بپذیرند که طبقه بالا باید قبل از هر چیز با داشتن سرمایه مولد تعریف شود
[ترجمه ترگمان]هر دو می توانستند بپذیرند که طبقه بالا باید ابتدا و در درجه اول با مالکیت سرمایه تولیدی تعریف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This rapidly changing eighteenth-century upper class reaped the rewards of the political settlement hard-won in 1688 after civil war and the interregnum.
[ترجمه گوگل]این طبقه بالای قرن هجدهم که به سرعت در حال تغییر بود، پاداش های حل و فصل سیاسی را که به سختی در سال 1688 پس از جنگ داخلی و سلطنت داخلی به دست آمد، درو کرد
[ترجمه ترگمان]این طبقه بالاتر از قرن هجدهم در سال ۱۶۸۸ پس از جنگ داخلی و فترت، به پاداش سازش سیاسی به سختی شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] رده بالا
[ریاضیات] رده ی بالا
[آمار] رده بالا

انگلیسی به انگلیسی

• section of the population with a high socio-economic status
the upper classes are the people who belong to the social class above the middle class. they often own a lot of property and have special titles that they inherit.

پیشنهاد کاربران

طبقه مرفه جامعه
upper class accent
لهجه ی باکلاس
لهجه ی پولداری
لحن اشرافی
upper class ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: طبقۀ بالا
تعریف: طبقه ای متشکل از لایه هایی که ازنظر اجتماعی و اقتصادی در بخش های فوقانی قرار دارند

بپرس