upholstery

/ˌʌpˈhoʊlstəri//ˌʌpˈhəʊlstəri/

معنی: اثاثه یا لوازم داخلی
معانی دیگر: پارچه ی مبلی، (پارچه) رومبلی، اثاثه یا لوازم داخلی مثل پرده و امثال ان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: upholsteries
(1) تعریف: materials such as springs, padding, and fabric that are used to cover couches, chairs, or the like.

(2) تعریف: the work or business of upholstering furniture.

جمله های نمونه

1. Our old sofa was given new velvet upholstery.
[ترجمه گوگل]مبل قدیمی ما تودوزی مخملی جدید داده شد
[ترجمه ترگمان]کاناپه کهنه ما روکش مخملی تازه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Browns' upholstery was so new that we were wary about visiting them with the children.
[ترجمه گوگل]اثاثه یا لوازم داخلی براونز آنقدر جدید بود که ما در مورد بازدید از آنها با بچه ها محتاط بودیم
[ترجمه ترگمان]روکش صندلی ها آنقدر جدید بود که ما در مورد بازدید از آن ها با بچه ها محتاط بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thirty-five dollars was the estimate for changing the upholstery on the dining-room chairs.
[ترجمه گوگل]سی و پنج دلار تخمینی برای تغییر روکش صندلی های اتاق غذاخوری بود
[ترجمه ترگمان]سی و پنج دلار ارزش عوض کردن روکش صندلی ها روی صندلی های سالن غذا خوری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You'll receive samples of paint, curtains and upholstery.
[ترجمه گوگل]شما نمونه هایی از رنگ، پرده و اثاثه یا لوازم داخلی را دریافت خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]شما نمونه های نقاشی، پرده ها و upholstery را دریافت می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Simon rested his head against the upholstery.
[ترجمه گوگل]سیمون سرش را به روکش تکیه داد
[ترجمه ترگمان]سیمون سر خود را روی تشک گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The research content is the pattern design of upholstery fabrics.
[ترجمه گوگل]محتوای تحقیق طرح الگوی پارچه مبلی است
[ترجمه ترگمان]محتوای تحقیق عبارت است از طراحی الگوی پارچه های upholstery
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Accessories for the top-of-the-range car include leather upholstery, a CD player, electric windows and a sunroof.
[ترجمه گوگل]لوازم جانبی خودروهای رده بالا عبارتند از تودوزی چرمی، سی دی پلیر، شیشه های برقی و سانروف
[ترجمه ترگمان]لوازم جانبی برای ماشین با برد بالا شامل لوازم داخلی چرمی، یک پخش کننده سی دی، پنجره های برقی و یک sunroof است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Upholstery became a separate trade, and seating began to put on weight in consequence.
[ترجمه گوگل]اثاثه یا لوازم داخلی تبدیل به یک تجارت جداگانه شد و در نتیجه صندلی شروع به افزایش وزن کرد
[ترجمه ترگمان]Upholstery به صورت یک تجارت جداگانه درآمد، و در نتیجه به نشستن ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The two-tone upholstery and chrome door handles add to the look.
[ترجمه گوگل]تودوزی دو رنگ و دستگیره‌های درب کرومی به ظاهر آن افزوده است
[ترجمه ترگمان]اسباب و اثاثه یا اسباب و اثاثه دو تن رنگ قهوه ای و قهوه ای رنگی به این نگاه می افزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Delicate chairs with frayed green silk upholstery were placed round the walls.
[ترجمه گوگل]صندلی های ظریف با روکش ابریشمی سبز رنگ و رو رفته دور دیوارها قرار گرفته بودند
[ترجمه ترگمان]صندلی های ظریف با روکش ابریشمی سبز رنگ روی دیوارها چیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ten-speaker sound system; leather upholstery and walnut trim; automatic airbags for driver and front passenger.
[ترجمه گوگل]سیستم صوتی ده بلندگو؛ روکش چرمی و تزئینات گردویی؛ کیسه هوای اتوماتیک برای راننده و سرنشین جلو
[ترجمه ترگمان]سیستم صوتی ده سخنران؛ چرم روکش چرمی و تریم، ایربگ اتوماتیک برای راننده و مسافر جلو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Your features in DIY upholstery and soft furnishings also told me all I need to know about renovating second-hand furniture.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌های شما در اثاثه یا لوازم داخلی و اثاثیه‌ی نرم نیز تمام آنچه را که باید در مورد بازسازی مبلمان دست دوم بدانم به من گفت
[ترجمه ترگمان]ویژگی های شما در روکش صندلی ها و اثاثیه نرم همچنین تمام چیزهایی را که نیاز دارم در مورد نوسازی مبلمان دست دوم بدانید به من گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Springs are wrapped in layers of upholstery for comfort and warmth.
[ترجمه گوگل]فنرها برای راحتی و گرما در لایه هایی از روکش پیچیده شده اند
[ترجمه ترگمان]اسپری نگر در لایه های مبل و صندلی ها برای راحتی و گرما پیچیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It makes me cringe into the smelly upholstery of his battered armchair.
[ترجمه گوگل]این باعث می‌شود در روکش‌های بدبو صندلی راحتی او بچشم
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که خودم را منقبض کنم و روی مبل راحتی battered تکیه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Awlgrip paint job, decks, upholstery and varnish work.
[ترجمه گوگل]کار رنگ آمیزی، عرشه، اثاثه یا لوازم داخلی و لاک الکل کاری Awlgrip
[ترجمه ترگمان]نقاشی رنگ، عرشه، روکش صندلی ها و varnish
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Its craftsman made upholstery is from the Allied classic range of sculptured moquette in a subtle blend of fresh shades.
[ترجمه گوگل]اثاثه یا لوازم داخلی آن از طیف کلاسیک متفقین از موکت های مجسمه سازی شده در ترکیبی ظریف از سایه های تازه است
[ترجمه ترگمان]ساز و اثاثه و اثاثه و اثاثه آن از طیف کلاسیک Allied ساخته شده از فرش sculptured در ترکیبی ظریف از رنگ های تازه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Dark green plush velvet of the upholstery into which I sink - and struggle.
[ترجمه گوگل]مخمل مخملی مخملی سبز تیره از اثاثه یا لوازم داخلی که در آن فرو رفته ام - و مبارزه می کنم
[ترجمه ترگمان]مخمل سبز تیره رنگی از صندلی ها که در آن غرق شده بودم - و تقلا می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The completed upholstery was finished at the point where it was to be fixed in the coach.
[ترجمه گوگل]اثاثه یا لوازم داخلی تکمیل شده در نقطه ای که قرار بود در کوچ ثابت شود به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]روکش صندلی ها در نقطه ای که قرار بود در کالسکه قرار گیرد به پایان رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اثاثه یا لوازم داخلی (اسم)
upholstery

انگلیسی به انگلیسی

• materials that are used to cushion and cover furniture (i.e. fabric, lining, padding, etc.); process of cushioning and covering furniture
upholstery is the soft covering on chairs and sofas that makes them comfortable.

پیشنهاد کاربران

رومبلی ( پارچه )
Noun - uncountable :
۱ - رویه مبل
پارچه مبلی
روکش مبل
۲ - رویه کوبی مبل ( دوختن یا متصل کردن رویه مبل بر روی آن )
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/upholstery
تودوزی
lining
تودوزی

در اکثر مواقع به عنوان *رویه مبل* ( پارچه مبل ) بکار می رود.
رویه
روکش
روکش صندلی

بپرس