up against


(عامیانه) در مقابل، رو در روی

جمله های نمونه

1. I brushed up against the door, and some of the wet paint came off onto my coat.
[ترجمه گوگل]با قلم مو به در رفتم و مقداری از رنگ خیس روی کتم ریخت
[ترجمه ترگمان]به در تکیه دادم و چند تا از رنگ مرطوب روی کتم پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They were brought up against unexpected delays.
[ترجمه گوگل]آنها در برابر تأخیرهای غیرمنتظره تربیت شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها را به تاخیر انداخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Things were working well when we were brought up against unexpected delays.
[ترجمه گوگل]وقتی با تاخیرهای غیرمنتظره مواجه شدیم، همه چیز خوب کار می کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی با تاخیره ای غیر منتظره ای مواجه شدیم، اوضاع خوب پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You've all ganged up against me, it's not fair.
[ترجمه علی ماشا اله زاده] شما همگی دست به یکی کرده اید رو در روی من. این عادلانه نیست
|
[ترجمه گوگل]همه شما علیه من گروه کرده اید، این عادلانه نیست
[ترجمه ترگمان]شما همه با من مبارزه کردید، این عادلانه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Get the prisoners up against the wall.
[ترجمه گوگل]زندانیان را به دیوار بسپارید
[ترجمه ترگمان]زندانی ها رو ببر به دیوار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't let the wire rub up against the pipe.
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید سیم به لوله ساییده شود
[ترجمه ترگمان]نگذار سیم به لوله فشار بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mike's car ran up against a tree yesterday.
[ترجمه گوگل]ماشین مایک دیروز به درخت برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل مایک دیروز با یک درخت برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is leaning up against the wall.
[ترجمه گوگل]او به دیوار تکیه داده است
[ترجمه ترگمان]او به دیوار تکیه داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They've got me up against a wall.
[ترجمه گوگل]آنها مرا به دیوار کشیده اند
[ترجمه ترگمان]اونا منو به دیوار وصل کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The mailman propped his bicycle up against the wall and put the mail into the mailbox.
[ترجمه گوگل]مامور پست دوچرخه خود را به دیوار چسباند و نامه را در صندوق پست گذاشت
[ترجمه ترگمان]پستچی دوچرخه اش را به دیوار تکیه داد و نامه را در صندوق پستی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He rubbed up against some interesting people at evening parties.
[ترجمه گوگل]او در مهمانی های عصرانه با افراد جالبی برخورد می کرد
[ترجمه ترگمان]او در مهمانی ها به بعضی از اشخاص علاقمند برخورد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He pressed his nose up against the window.
[ترجمه گوگل]دماغش را به پنجره فشار داد
[ترجمه ترگمان]بینی اش را به پنجره چسباند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Too much opposition was set up against the government's plan to control wages and prices, so that they had to cease it.
[ترجمه گوگل]مخالفت های زیادی علیه طرح دولت برای کنترل دستمزدها و قیمت ها ایجاد شد، به طوری که مجبور شدند آن را متوقف کنند
[ترجمه ترگمان]مخالفت زیادی علیه برنامه دولت برای کنترل دستمزدها و قیمت ها به وجود آمد، به طوری که آن ها مجبور شدند آن را متوقف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She knocked up against the table.
[ترجمه گوگل]او به میز کوبید
[ترجمه ترگمان]به میز ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• face to face; destined to -

پیشنهاد کاربران

what challenges are you up against ?
با چه چالش هایی رو به رو هستید؟
معادل:
what challenges are you facing ?
در مقابل کار انجام شده قرار گرفتن
توی دردسر و مضیقه بودن
رودروی کسی قرار گرفتن، در افتادن باکسی
مقابله کردن
روبرو، رودر رو، مقابل، در تقابل، در تضاد
در مواجهه با، مواجه با ( یک مسئله جدی یا یک مشکل )

بپرس