1. until sometime after midnight
تا پاسی پس از نیمه شب
2. until the charcoal catches, don't put the kebab on it
تا زغال نگرفته کباب را روی آن نگذارید.
3. until their demands are met, the workers are out
تا رسیدگی به خواسته های آنها کارگران در اعتصاب هستند.
4. until when is your office open?
اداره ی شما تا کی باز است ؟
5. until further notice
تا اطلاع ثانوی
6. until now
تاکنون،تاحالا
7. practice until you can go through the whole operation without thinking
تمرین کن تا وقتی که بتوانی بدون فکر کردن همه ی عملیات را انجام بدهی.
8. search until you find!
بگرد تا بجوری !
9. wait until all the guests are assembled
صبرکن تا همه ی مهمانان جمع شوند (بیایند).
10. wait until lunch is ready
صبر کن تا ناهار آماده شود.
11. wait until this emergency is over, because then the prices will fall
صبر کن تا این وضع فوق العاده تمام شود چون در آن موقع قیمت ها خواهد افتاد.
12. wait until your boil maturates, then you can press it
صبر کن تا کورک برسد،آنوقت می توانی آن را فشار بدهی.
13. don't attack until i give the word!
تا من فرمان نداده ام حمله نکنید!
14. go slow until you feel really well again
کمتر فعالیت کن تا کاملا احساس کنی که دوباره سلامتی خود را باز یافته ای.
15. he drank until he passed out
او آنقدر نوشید که پس افتاد.
16. he talked until he became wheezy
آن قدر حرف زد که به خس خس افتاد.
17. heat water until it boils
آب را گرم کن تا جوش بیاید.
18. i slept until ten a. m.
تا ساعت ده بامداد خوابیدم.
19. i'll wait until you call
صبر می کنیم تا تلفن بزنی.
20. she waited until the laughter had died down
او صبر کرد تا صدای خنده فروکش کند.
21. stay put until i come back
از جایت تکان نخور تا برگردم.
22. they banqueted until two
تا ساعت دو عیش و نوش کردند.
23. we feasted until dawn
تا سحر سورچرانی کردیم.
24. we waited until it was night
صبر کردیم تا هوا تاریک شد.
25. beat egg whites until stiff
سفیده ی تخم مرغ را بزن تا غلیظ بشود.
26. cook the candy until it ropes
آب نبات را بپز تا رشته رشته و چسبناک بشود.
27. don't trouble trouble until trouble troubles you!
تا وقتی که دردسر تو را دردسر نداده سربه سر دردسر نگذار!
28. follow this street until you get to the red light
این خیابان را ادامه بده تا به چراغ قرمز برسی.
29. girls remain virgin until they are married
دخترها تا زمانی که ازدواج کنند باکره می مانند.
30. he goes hungry until noon
او تا ظهر ناشتا می ماند.
31. he was here until yesterday
تا دیروز اینجا بود.
32. hold the line until i call him
گوشی را نگهدارید تا او را صدا بزنم.
33. hold the taxi until i come
تاکسی را نگهدارید تا من هم بیایم.
34. mehri is busy until two p. m.
مهری تا ساعت دو بعدازظهر کار دارد.
35. needling a blister until it bursts
سوزن زدن به تاول تا اینکه سر باز کند
36. remember the dates until the examinations
تاریخ ها را تا بعد از امتحان به خاطر بسپار.
37. resentment that festered until it broke out in violence
خشمی که به وخامت گرایید و به صورت خشونت متجلی شد
38. she worried robert until he agreed to marry her
آن قدر پاپی روبرت شد تا موافقت کرد که با او زناشویی کند.
39. staying in bed until noon was a luxury that she could seldom enjoy
تا ظهر در بستر ماندن لذتی بود که به ندرت از آن متمتع می شد.
40. the freeze lasted until norooz
سرمای شدید تا نوروز ادامه داشت.
41. their jubilation lasted until dawn
جشن و سرور آنها تا پگاه طول کشید.
42. they pound rice until it turns into soft flour
آنها برنج را می کوبند تا تبدیل به آرد نرم شود.
43. to kill time until the train arrived, he started counting the beams on the ceiling
او برای گذراندن وقت تا آمدن قطار شروع به شمردن تیرهای سقف کرد.
44. turn the dial until you find the station
دکمه را بچرخان تا ایستگاه را بیابی
45. we stayed outdoors until it started to rain
در خارج از ساختمان ماندیم تا باران شروع به باریدن کرد.
46. years passed by until shams returned
سال ها گذشت تا اینکه شمس مراجعت کرد.
47. one is innocent until proven guilty
تا گناه کسی اثبات نشده است بی گناه است
48. god be with you until we meet again
تا ملاقات بعدی خدانگهدار.
49. he strained the rope until it broke
طناب را آنقدر کشید تا پاره شد.
50. his proposal was tabled until the next meeting
پیشنهاد او تا جلسه ی بعد مسکوت گذاشته شد.
51. hold the enemy off until help arrives
جلو دشمن را نگهدارید تا کمک برسد.
52. i number the days until we meet again
من روزشماری می کنم تا تو را دوباره ببینم.
53. pari cleaned the glasses until they started to shine
پری شیشه ها را آنقدر پاک کرد که برق می زدند.
54. peace talks were recessed until next week
مذاکرات صلح تا هفته آینده تعطیل شد.
55. please keep my chair until i get back from the bathroom
لطفا صندلی مرا نگهدارید تا از دستشویی برگردم.
56. ramin squeezed the baloon until it popped
رامین بادکنک را آنقدر فشار داد تا ترکید.
57. she dogged akbar agha until he gave in and married her
آن قدر دنبال اکبر آقا را گرفت تا بالاخره اکبرآقا تسلیم شد و با او ازدواج کرد.
58. she indulged her husband until he would not lift a finger around the house
شوهرش را آنقدر لوس کرد که در کار منزل اصلا کمک نمی کرد.
59. she will not rest until she finds her desires
تا به آرزوهایش نرسد آرام نخواهد نشست.
60. the game stayed scoreless until near the end
بازی تا نزدیکی های آخر بدون امتیاز بود.
61. the school is closed until further notice
مدرسه تا اطلاع ثانوی تعطیل است.
62. the trial was adjourned until tomorrow morning
محاکمه به فردا موکول شد.
63. they held the news until the last possible instant
خبر را تا آخرین لحظه ی ممکن بروز ندادند.
64. this plant's foliation lasts until the latter parts of autumn
برگ دهی این گیاه تا اواخر پاییز ادامه دارد.
65. we must suspend judgement until all the evidence is in
تا تمام شواهد به دست نیامده باید از قضاوت خود داری کنیم.
66. an idle student who sleeps until ten in the morning
شاگرد تنبلی که تا ساعت ده صبح می خوابد.
67. everything was coasting along smoothly until he started meddling
همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه او شروع کرد به دخالت.
68. he leafed through the book until he found the desired page
او کتاب را ورق زد تا صفحه ی دلخواه را پیدا کرد.
69. he plodded for six years until he finally finished his thesis
او شش سال لک لک کرد تا بالاخره تز خود را نوشت.
70. his flight was not discovered until the next day
فرار او تا روز بعد معلوم نشد.