1. We managed to slip away unnoticed.
 [ترجمه گوگل]ما موفق شدیم بدون توجه از دور خارج شویم 
[ترجمه ترگمان]ما موفق شدیم بدون جلب توجه بیرون بیایم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. I tried to slip up the stairs unnoticed.
 [ترجمه گوگل]سعی کردم بدون توجه از پله ها سر بخورم 
[ترجمه ترگمان]سعی کردم بدون جلب توجه از پله ها بالا بروم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. Elsa stood unnoticed at the edge of the crowd.
 [ترجمه گوگل]السا بدون توجه در لبه جمعیت ایستاد 
[ترجمه ترگمان]Elsa بدون توجه به حاشیه جمعیت ایستاده بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. The ticket lay unnoticed in my desk drawer for a week.
 [ترجمه گوگل]بلیط یک هفته بدون توجه در کشوی میز من بود 
[ترجمه ترگمان]بلیط برای یک هفته از کشوی میزم دور شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. The event passed unnoticed.
6. His remark passed unnoticed.
 [ترجمه گوگل]اظهارات او مورد توجه قرار نگرفت 
[ترجمه ترگمان]این حرف توجه او را جلب کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. I can't pass over this problem unnoticed.
 [ترجمه گوگل]من نمی توانم بدون توجه از این مشکل عبور کنم 
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم بدون توجه به این مساله رد بشم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. Edward was hoping to slink past unnoticed.
 [ترجمه گوگل]ادوارد امیدوار بود بدون توجه از کنارش بگذرد 
[ترجمه ترگمان]ادوارد امیدوار بود که بدون جلب توجه ناپدید شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. His kindness did not go unnoticed by his staff.
 [ترجمه گوگل]مهربانی او از چشم کارکنانش دور نماند 
[ترجمه ترگمان]مهربانی و مهربانی او بدون جلب توجه به عصایش هیچ جلب توجه نمی کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. The hours slipped past almost unnoticed.
 [ترجمه گوگل]ساعتها تقریباً بدون توجه میگذشتند 
[ترجمه ترگمان]ساعت ها بدون جلب توجه می گذشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Her forty-fourth birthday had just passed, unnoticed by all but herself.
 [ترجمه گوگل]چهل و چهارمین سالگرد تولد او به تازگی تمام شده بود و همه به جز خودش متوجه نشدند 
[ترجمه ترگمان]تولد چهل و چهارم او بدون جلب توجه همه به تنهایی سپری شده بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. The incident passed unnoticed.
13. His remark went unnoticed by everyone except me.
 [ترجمه گوگل]سخنان او به جز من مورد توجه همه قرار نگرفت 
[ترجمه ترگمان]اظهار نظر او همه را جلب کرد جز من 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. In the confusion her departure passed unnoticed.
 [ترجمه گوگل]در سردرگمی خروج او بی توجه بود 
[ترجمه ترگمان]پس از آن که دور شد، بیرون رفت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. He hoped that his nervousness would go unnoticed.
 [ترجمه گوگل]او امیدوار بود که عصبی بودن او مورد توجه قرار نگیرد 
[ترجمه ترگمان]امیدوار بود که عصبانیت او جلب توجه نکند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید