unlade

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: unlades, unlading, unladed
(1) تعریف: to discharge (a load or cargo); unload.
متضاد: lade, load

(2) تعریف: to unload the cargo of (a ship or the like).
متضاد: lade, load

جمله های نمونه

1. The ship will unlade her cargo today.
[ترجمه گوگل]کشتی امروز محموله او را تخلیه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]کشتی امروز محموله او را تغییر خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Driven unladen, estate cars are often stiff-legged.
[ترجمه گوگل]ماشین‌های مستغلاتی که بدون بار رانده می‌شوند، اغلب دارای پاهای سفت هستند
[ترجمه ترگمان]ماشین های املاک و مستغلات اغلب شق ورق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fishing boats are unlading.
[ترجمه گوگل]قایق های ماهیگیری در حال تخلیه هستند
[ترجمه ترگمان]قایق های ماهیگیری unlading هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The number of lorries weighing over 10 tonnes unladen shot up by 230 percent.
[ترجمه گوگل]تعداد کامیون‌های بدون بار بیش از 10 تن 230 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]تعداد of که بیش از ۱۰ تن وزن دارند، به میزان ۲۳۰ درصد افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The new car body weighed 5tonnes, and the unladen weight of the complete car proved to be 1 29 tonnes.
[ترجمه گوگل]وزن بدنه خودروی جدید 5 تن بود و وزن بدون بار خودروی کامل 129 تن بود
[ترجمه ترگمان]بدنه خودرو جدید ۵ تن وزن داشت و وزن unladen خودروی کامل به ۲۹ تن رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now when we had discovered Cyprus, we left it on the left hand, and sailed into Syria, and landed at Tyre: for there the ship was to unlade her burden.
[ترجمه گوگل]و چون قبرس را كشف كرديم، آن را در سمت چپ رها كرديم و به سوي شام كشتي كرديم و در صور فرود آمديم، زيرا در آنجا كشتي بار او را باز مي كرد
[ترجمه ترگمان]اکنون که قبرس را کشف کردیم، آن را در سمت چپ رها کردیم و به سوریه رفتیم و در صور پیاده شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس