• : تعریف: not affected or moved, especially to admiration or respect, by something or someone.
- I tried to look unimpressed as my cousin showed me around her vast clothes closet.
[ترجمه گوگل] وقتی پسر عمویم دور کمد لباس های بزرگش را به من نشان داد، سعی کردم تحت تأثیر قرار نگیرم [ترجمه ترگمان] سعی کردم او را تحت تاثیر قرار دهم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. He was also very unimpressed by his teachers.
[ترجمه گوگل]او همچنین تحت تأثیر معلمان خود قرار نگرفت [ترجمه ترگمان]معلم او نیز تحت تاثیر قرار نگرفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Board members were unimpressed with the plan.
[ترجمه گوگل]اعضای هیئت مدیره از این طرح تحت تأثیر قرار نگرفتند [ترجمه ترگمان]اعضای هیات با این برنامه تحت تاثیر قرار نگرفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His plea unimpressed the vast majority of shareholders present.
[ترجمه گوگل]درخواست او اکثریت سهامداران حاضر را تحت تأثیر قرار نداد [ترجمه ترگمان]درخواست او اکثریت قریب به اتفاق سهامداران حاضر را تحت تاثیر قرار داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They looked the house over, but they seemed unimpressed .
[ترجمه گوگل]آنها به خانه نگاه کردند، اما به نظر می رسید که تحت تأثیر قرار نگرفتند [ترجمه ترگمان]آن ها به خانه نگاه کردند، اما ظاهرا تحت تاثیر قرار نگرفته بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Kitty's family was unworldly, unimpressed by power, or money.
[ترجمه نسرین رنجبر] کیتی خانواده ای روحانی داشت که توجه خاصی به پول و قدرت نداشتند
|
[ترجمه گوگل]خانواده کیتی غیردنیایی بودند، تحت تأثیر قدرت یا پول قرار نگرفتند [ترجمه ترگمان]خانواده کیتی، unimpressed، نه با قدرت، و نه پول [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They are unimpressed with the scheme and rightly see it for what it is.
[ترجمه گوگل]آنها تحت تأثیر این طرح قرار نگرفته اند و به درستی آن را همان طور که هست می بینند [ترجمه ترگمان]آن ها با این طرح تحت تاثیر قرار نمی گیرند و به درستی آن را برای آنچه که هست می بینیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Graham Fletcher was unimpressed with the idea of filling in a lengthy questionnaire.
[ترجمه گوگل]گراهام فلچر از ایده پر کردن یک پرسشنامه طولانی تحت تأثیر قرار نگرفت [ترجمه ترگمان]گراه ام فلچر با ایده پر کردن یک پرسشنامه طولانی تحت تاثیر قرار نگرفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was initially unimpressed by Aragon's editorials in Ce Soir.
[ترجمه گوگل]او در ابتدا تحت تأثیر سرمقاله های آراگون در Ce Soir قرار نگرفت [ترجمه ترگمان]او در ابتدا توسط editorials آراگون تحت تاثیر قرار نگرفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Cornelius never failed to be unimpressed by the mother's ingenuity.
[ترجمه گوگل]کورنلیوس هرگز تحت تأثیر نبوغ مادر قرار نگرفت [ترجمه ترگمان]کورنلیوس فاج هرگز تحت تاثیر نبوغ مادر قرار نگرفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He abandoned Shotokan because he was unimpressed by the combat side of the art.
[ترجمه گوگل]او شوتوکان را رها کرد زیرا تحت تأثیر جنبه رزمی این هنر قرار نگرفت [ترجمه ترگمان]او Shotokan را رها کرد، چون تحت تاثیر مبارزه با هنر قرار نگرفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Farmer Ray Reynolds was unimpressed with the news.
[ترجمه گوگل]کشاورز ری رینولدز تحت تأثیر این خبر قرار نگرفت [ترجمه ترگمان]کشاورز ری رنلدز با شنیدن این خبر تحت تاثیر قرار نگرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I am by nature a messy person, unimpressed with orderliness and free of guilt over squalor.
[ترجمه گوگل]من ذاتاً فردی بی نظم هستم که تحت تأثیر نظم قرار نگرفته ام و عاری از گناه در مورد هرزگی هستم [ترجمه ترگمان]طبیعتا آدم آشفته ای هستم که از نظم و نظم و احساس گناه نسبت به ناپاکی خودداری می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Orthodox, however, are unimpressed by such arguments.
[ترجمه گوگل]با این حال، ارتدکس ها تحت تأثیر چنین استدلال هایی قرار نگرفته اند [ترجمه ترگمان]با این حال، ارتدوکس با چنین استدلال هایی تحت تاثیر قرار نگرفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Unimpressed, I went down to the edge of the fjord to find somewhere to camp.
[ترجمه گوگل]من تحت تأثیر قرار نگرفتم و به لبه آبدره رفتم تا جایی برای کمپ پیدا کنم [ترجمه ترگمان]unimpressed، به حاشیه جنگل رفتم تا جایی برای اتراق پیدا کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Most of the people were unimpressed, but those who held back were coerced into joining the rebels.
[ترجمه گوگل]اکثر مردم تحت تأثیر قرار نگرفتند، اما کسانی که عقب نشستند مجبور شدند به شورشیان بپیوندند [ترجمه ترگمان]اغلب مردم تحت تاثیر قرار نگرفته بودند، اما کسانی که عقب نشینی کردند مجبور به پیوستن به شورشیان شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• not impressed if you are unimpressed by someone or something, you do not think they are very good, unusual, or worth your attention.
پیشنهاد کاربران
خوشش نیامده، خوشش نیومد. . Unimpressed with the behaviour of him از رفتار او خوشش نیامده