unexceptional

/ˌʌnɪkˈsepʃənəl//ˌʌnɪkˈsepʃənəl/

عادی، غیر استثنایی، بدون استثنا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: unexceptionally (adv.)
(1) تعریف: not exceptional; ordinary; usual.
متضاد: exceptional, noteworthy, outstanding, prodigious, sterling

- Our friends had raved about the restaurant, but we found it unexceptional.
[ترجمه گوگل] دوستان ما درباره رستوران هيجان زده بودند، اما ما آن را غير استثنايي يافتيم
[ترجمه ترگمان] دوستان ما در مورد رستوران شکایت کرده بودند، اما ما آن را خیلی عادی یافتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: allowing no exceptions to a general rule; absolute.

جمله های نمونه

1. Since then, Michael has lived an unexceptional life.
[ترجمه زباری] از آن زمان بود که مایکل یک زندگی معمولی را ادامه داد.
|
[ترجمه گوگل]از آن زمان، مایکل زندگی غیر استثنایی داشته است
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد (مایکل)در زندگی unexceptional زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was a hard-working, if unexceptional, student.
[ترجمه زباری] اگر نگوییم که یک شاگرد بی نظیر است، خیلی سخت کوش است.
|
[ترجمه گوگل]او شاگردی سخت کوش و البته غیر استثنایی بود
[ترجمه ترگمان]اون کار سختی بود، اگه خیلی معمولی بود، دانش آموز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rest of the summer was unexceptional.
[ترجمه زباری] بقیه روزهای تابستان خیلی عادی گذشت.
|
[ترجمه گوگل]بقیه تابستان غیر استثنایی بود
[ترجمه ترگمان]بقیه تابستان خیلی عادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The photographs are fairly predictable and unexceptional.
[ترجمه گوگل]عکس ها نسبتاً قابل پیش بینی و غیر استثنایی هستند
[ترجمه ترگمان]عکس ها کاملا قابل پیش بینی و متناقض هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At the time, I thought it normal and unexceptional .
[ترجمه زباری] یک زمانی تصور می کردم که یک قضیه عادی و معمولی است
|
[ترجمه گوگل]در آن زمان، من فکر می کردم که این امر عادی و غیر استثنایی است
[ترجمه ترگمان]در آن زمان من فکر می کردم عادی و معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These were clinically normal flocks with unexceptional mortality.
[ترجمه گوگل]اینها گله های بالینی طبیعی با مرگ و میر غیر استثنایی بودند
[ترجمه ترگمان]اینها گله های طبیعی بالینی با مرگ و میر unexceptional بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is like walking in and out of some one's life, taking pleasure in unexceptional moments.
[ترجمه گوگل]این مانند قدم زدن و خارج شدن از زندگی یک نفر، لذت بردن از لحظات غیر استثنایی است
[ترجمه ترگمان]این مثل راه رفتن است و از زندگی یک نفر، لذت بردن در لحظات عادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The mass media and particularly television can create the aura of charisma around people of otherwise unexceptional personality.
[ترجمه گوگل]رسانه های جمعی و به ویژه تلویزیون می توانند هاله ای از جذابیت را در اطراف افرادی با شخصیت غیر استثنایی ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]رسانه های جمعی و به خصوص تلویزیون می تواند باعث ایجاد هاله نورانی در اطراف افرادی شود که در غیر این صورت شخصیت unexceptional دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But it couldn't have been easy being Billy Ripken either, an unexceptional major league infielder craning his neck for notice while the press swarmed around Hall of Famer and elder brother Cal.
[ترجمه زباری] اما بیلی ریپکین بودن هم آنقدر نمی توانست کار ساده ای باشد، توپ زن لیگ برتری بدون استثنا که گردن خود را برای دیدن اخطاریه کج کرده بود و در حالیکه خبرنگاران دور تالار مشاهیر و برادر بزرگش کال ازدحام کرده بودند.
|
[ترجمه گوگل]اما بیلی ریپکن هم نمی‌توانست آسان باشد، یک بازیکن داخلی غیر استثنایی در لیگ برتر که در حالی که مطبوعات در اطراف تالار مشاهیر و برادر بزرگتر کال جمع می‌شدند، گردن خود را برای جلب توجه می‌کرد
[ترجمه ترگمان]اما این کار برای بیلی هم آسان نبود، یک لیگ ملی معمولی که گردنش را بالا می برد تا متوجه شود، در حالی که خبرنگارها دور و بر هال of و برادر بزرگ تر از کال دروگو ازدحام کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Balance is relative and temporary and the relatively balanced world structure is unexceptional.
[ترجمه گوگل]تعادل نسبی و موقتی است و ساختار نسبتاً متعادل جهان غیر استثنایی است
[ترجمه ترگمان]تعادل نسبی و موقتی است و ساختار نسبتا متعادل جهان unexceptional است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After all, he had been a largely passive vice-president and before that an unexceptional state governor.
[ترجمه گوگل]به هر حال، او یک معاون رئیس جمهور عمدتاً منفعل و قبل از آن یک فرماندار ایالتی غیر استثنایی بود
[ترجمه ترگمان]بعد از همه اینها، او یک معاون largely بود و قبل از آن فرماندار ایالتی unexceptional بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "On the broad canvas of presidential trade policy, Obama's decision is unexceptional, " says Doug Irwin, a trade historian at Dartmouth College.
[ترجمه زباری] داگ اروین، تاریخ شناس تجارت دانشگاه دارتموث اذعان کرد: "
|
[ترجمه گوگل]داگ ایروین، مورخ تجارت در کالج دارتموث، می گوید: «در زمینه سیاست تجاری ریاست جمهوری، تصمیم اوباما غیر استثنایی است
[ترجمه ترگمان]داگ ایروین، یک تاریخدان تجاری در کالج دارتموث، می گوید: \" در پرده وسیع سیاست تجارت ریاست جمهوری، تصمیم اوباما unexceptional است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The execution, carried out last month by Iraq's largest Shiite militia, would have been unexceptional but for one fact: The victim was one of its own.
[ترجمه گوگل]اعدامی که ماه گذشته توسط بزرگترین شبه نظامی شیعه عراق انجام شد، غیراستثنایی بود اما برای یک واقعیت: قربانی یکی از خودش بود
[ترجمه ترگمان]این اعدام که ماه گذشته توسط بزرگ ترین شبه نظامیان شیعه عراق انجام شد، غیر فعال بود، اما برای یک واقعیت: قربانی یکی از افراد خودش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Being exceptionally bright does not necessarily mean being successful: For instance, most members of the Mensa society for people with high IQs remain unexceptional.
[ترجمه گوگل]فوق‌العاده باهوش بودن لزوماً به معنای موفق بودن نیست: به عنوان مثال، اکثر اعضای انجمن منسا برای افراد با ضریب هوشی بالا غیر استثنایی باقی می‌مانند
[ترجمه ترگمان]بودن فوق العاده درخشان ضرورتا به معنای موفق بودن نیست: به عنوان مثال، اغلب اعضای جامعه منسا برای افرادی که دارای IQs بالا هستند همچنان unexceptional باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not exceptional, not unusual; not allowing exceptions; unexceptionable
something that is unexceptional is only of an average quality, and not at all remarkable.

پیشنهاد کاربران

"Emma by Jane Austen "
Mr. Weston was a man of unexceptional character, easy fortune, suitable age, and pleasant manner.
مردی با شخصیت قابل اعتماد، دارای ثروت کافی، در سن و سال مناسب، با رفتاری خوشایند بود.
of the unexceptional, the ordinary, the humble. ساده، عادی، فروتن
of the unexceptional. ساده
عادی معمولی

بپرس