undeterred

/ˌʌndəˈtɝːd//ˌʌndɪˈtɜːd/

دلسرد نشده، منصرف نشده، بی هراس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of deterred.

جمله های نمونه

1. Undeterred by his early failures, he decided to keep writing.
[ترجمه میلاد علی پور] علی رغمِ شکستهای اولیه اش، تصمیم داشت به نوشتن ادامه دهد
|
[ترجمه گوگل]او که از شکست های اولیه اش دلسرد نشده بود، تصمیم گرفت به نوشتن ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]در اثر شکست های اولیه خود تصمیم گرفت که به نوشتن ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was raining heavily but he set out undeterred.
[ترجمه گوگل]باران شدیدی می بارید، اما او بی اختیار به راه افتاد
[ترجمه ترگمان]باران سختی می بارید، اما بی اعتنا به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Undeterred, the band went sight-seeing around the various trouble spots, getting their pictures taken besides security gates and confused-looking squaddies.
[ترجمه گوگل]گروه بی‌تردید به گشت و گذار در نقاط مختلف دردسرساز پرداختند و عکس‌های خود را در کنار دروازه‌های امنیتی و جوخه‌های گیج‌کننده گرفتند
[ترجمه ترگمان]undeterred، گروه از نظر ناپدید شدند - در اطراف نقاط مشکل مختلف دید که تصاویر آن ها به غیر از گیتس امنیتی و looking گیج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Undeterred, supporters of civil rights legislation drew up a similar bill for consideration in 199
[ترجمه گوگل]حامیان قانون حقوق مدنی بدون نگرانی، لایحه مشابهی را برای بررسی در سال 199 تهیه کردند
[ترجمه ترگمان]Undeterred، حامیان قانون حقوق مدنی، لایحه مشابهی را برای رسیدگی به ۱۹۹ مورد ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sotheby's was undeterred by the knowledge that the picture had been offered around.
[ترجمه گوگل]ساتبیز با آگاهی از ارائه این تصویر دلسرد نشد
[ترجمه ترگمان]Sotheby از این که این تصویر به آن ها پیشنهاد شده بود، ترسی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Once again, the supporters were undeterred by facts.
[ترجمه گوگل]بار دیگر، حامیان از حقایق منصرف شدند
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، حامیان از حقایق مرعوب نشده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Undeterred, Van de Mark pressed on with his idea.
[ترجمه گوگل]ون د مارک که دلسرد نشده بود، به ایده خود ادامه داد
[ترجمه ترگمان]وان د لا با این فکر پافشاری کرد: Undeterred
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Unlike mere mortals, Barkley remains undeterred by age and injury.
[ترجمه گوگل]بر خلاف انسان های فانی صرف، بارکلی به دلیل سن و آسیب ناامید باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]بر خلاف انسان های فانی، Barkley با گذشت زمان و جراحت هراس خود را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Undeterred, Barnes launched an extensive publicity campaign amongst members.
[ترجمه گوگل]بارنز بدون دلسردی کمپین تبلیغاتی گسترده ای را در میان اعضا راه اندازی کرد
[ترجمه ترگمان]Undeterred، بارنز در میان اعضا یک کمپین تبلیغاتی گسترده ای را راه اندازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Go for broke, and be undeterred in your search for the possible dream.
[ترجمه گوگل]به دنبال شکست باشید و در جستجوی رویای ممکن دلسرد نشوید
[ترجمه ترگمان]به دنبال شکست بگردید و در جستجوی خود برای رسیدن به آرزوی احتمالی نترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But Schwartz was undeterred in his efforts to keep Worldwide Plaza on a shortlist of three possible buildings to move to.
[ترجمه گوگل]اما شوارتز در تلاش‌هایش برای نگه داشتن Worldwide Plaza در فهرست کوتاهی از سه ساختمان ممکن برای نقل مکان، ناامید بود
[ترجمه ترگمان]اما شوارتز در تلاش خود برای حفظ جهانی پلازا در فهرست سه ساختمان احتمالی که به آن نقل مکان کرده اند هراس نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Undeterred, Gandhi declared he would go live in a hut in the untouchable quarter.
[ترجمه گوگل]گاندی که دلسرد نشد اعلام کرد که در کلبه ای در محله دست نخورده زندگی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]گاندی گفت که در کلبه ای در یک محله دست نیافتنی زندگی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Undeterred by the understandable timidity of his acquaintances, Goma hit upon a masterstroke of irony.
[ترجمه گوگل]گوما که از ترسو بودن قابل درک آشنایانش دلسرد نشده بود، به طنزی دست زد
[ترجمه ترگمان]در عین حال با حجب و حیای قابل درک آشنایان خویش، با طنز و شوخ طبعی به آن برخورد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But even those who'd heard the news seemed undeterred.
[ترجمه گوگل]اما حتی کسانی که این خبر را شنیده بودند به نظر نمی رسیدند
[ترجمه ترگمان]اما حتی آن هایی که اخبار را شنیده بودند بی اعتنا به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not deterred, not dismayed or hindered

پیشنهاد کاربران

بدون نگرانی
مصمم ، ثابت قدم ، ( فرد ) سرسخت .
still continuing to do something or enthusiastic about doing it despite a bad situation
( صفت ) مصمم، باعزم، پراستقامت
After four years of injury problems, Thomas remains undeterred.
We must never compromise, we must be undeterred, we must never let anything get in our way.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/undeterred
نا امید نشد
بدون ترس
امیدوار، با انگیزه
بی اعتنا، بی توجه

بپرس