undervalue

/ˈəndərˌvæljuː//ˌʌndəˈvæljuː/

معنی: کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
معانی دیگر: (از ارزش واقعی چیزی) کمتر قیمت گذاری کردن، کم ارج نمودن، کم ارزش نمایاندن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: undervalues, undervaluing, undervalued
مشتقات: undervaluation (n.)
(1) تعریف: to place too low a valuation on; underestimate.
متضاد: overvalue
مشابه: underestimate

(2) تعریف: to have too little respect or regard for; underrate.
متضاد: overrate, overvalue
مشابه: belittle, disregard, talk down

جمله های نمونه

1. don't undervalue your parents' help
کمک والدین خودت را دست کم نگیر

2. Don't undervalue Jim's contribution to the research.
[ترجمه ایمان] کمک جیم را در این تحقیق دست کم نگیرید.
|
[ترجمه گوگل]سهم جیم در تحقیق را دست کم نگیرید
[ترجمه ترگمان]سهم جیم را در این تحقیق ذکر نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We must never undervalue freedom.
[ترجمه anna] ما هرگز نباید ازاد بودن را دست کم بگیریم.
|
[ترجمه گوگل]ما هرگز نباید آزادی را دست کم بگیریم
[ترجمه ترگمان]ما نباید به این آزادی فکر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When you undervalue what you do, the world will undervalue who you are. Oprah Winfrey
[ترجمه گوگل]وقتی کاری را که انجام می‌دهید دست کم بگیرید، دنیا برای شما ارزشی قائل خواهد شد اپرا وینفری
[ترجمه ترگمان]وقتی کاری را که می کنید انجام می دهید، دنیا به شما کمک می کند که چه کسی هستید اپرا وینفری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We can not afford to undervalue the traditional knowledge of rural people.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم دانش سنتی مردم روستا را دست کم بگیریم
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم دانش سنتی مردم روستایی را تحت تاثیر قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is not to undervalue the change in judicial thinking which has come about in the last 30 years.
[ترجمه گوگل]این به معنای دست کم گرفتن تغییر در تفکر قضایی نیست که در 30 سال گذشته رخ داده است
[ترجمه ترگمان]این موضوع تغییر در تفکر قضایی نیست که در ۳۰ سال اخیر رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The market will undervalue goods that yield social benefits in excess of private benefits and will consequently produce too few of these goods.
[ترجمه گوگل]بازار کالاهایی را که مزایای اجتماعی بیش از منافع خصوصی دارند، کم ارزش می کند و در نتیجه تعداد بسیار کمی از این کالاها را تولید می کند
[ترجمه ترگمان]این بازار کالاهایی را تولید می کند که منافع اجتماعی را مازاد از منافع شخصی به دست می آورند و در نتیجه تعداد بسیار کمی از این کالاها را تولید خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't undervalue a generous guarantee.
[ترجمه گوگل]تضمین سخاوتمندانه را دست کم نگیرید
[ترجمه ترگمان]تو هیچ ضمانتی بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Reforms that undervalue these contributions are likely to do far more harm than good.
[ترجمه گوگل]اصلاحاتی که این کمک‌ها را کم‌ارزش می‌کنند، احتمالاً ضرر بیشتری نسبت به سود خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]اصلاحاتی که این مشارکت ها را تقویت می کند به احتمال زیاد آسیب بیشتری نسبت به خوب خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Avoid a tendency to undervalue yourself and your ability to make a worthwhile contribution.
[ترجمه گوگل]از تمایل به کم ارزش جلوه دادن خود و توانایی تان برای کمک ارزشمند اجتناب کنید
[ترجمه ترگمان]از تمایل خود برای کمک به خود و توانایی خود برای ایجاد یک کمک ارزشمند اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Like liberty, gold never stays where it is undervalue.
[ترجمه گوگل]مانند آزادی، طلا هرگز در جایی که کمتر از ارزشش است باقی نمی ماند
[ترجمه ترگمان]مثل آزادی، طلا هیچ وقت به جایی نمی رود که بی ارزش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But rich countries undervalue women as well.
[ترجمه گوگل]اما کشورهای ثروتمند به زنان نیز ارزش کمتری می دهند
[ترجمه ترگمان]اما کشورهای غنی هم زن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cherish your own emotions and never undervalue them.
[ترجمه گوگل]به احساسات خود احترام بگذارید و هرگز آنها را دست کم نگیرید
[ترجمه ترگمان]احساسات خود را به خاطر داشته باشید و هیچ وقت undervalue
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And remember, do not undervalue the element of surprise.
[ترجمه گوگل]و به یاد داشته باشید، عنصر غافلگیری را دست کم نگیرید
[ترجمه ترگمان]و به خاطر داشته باشید، عنصر غافلگیری را فراموش نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Still, we must not undervalue Aristotle's contribution.
[ترجمه گوگل]با این حال، ما نباید سهم ارسطو را دست کم بگیریم
[ترجمه ترگمان]با این حال، ما نباید به کمک ارسطو پاسخ دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن (فعل)
undervalue

انگلیسی به انگلیسی

• value at lower than the true worth, underestimate
if you undervalue something, you fail to recognize how valuable or important it is.

پیشنهاد کاربران

1. کم قیمت گذاشتن 2. کم بها دادن به. کوچک شمردن. دست کم گرفتن
undervalue= underrate = underestimate = belittle
undervalue≠ overvalue
کم ارزش دانستن
– We must never undervalue freedom
– Don't undervalue his contribution to the research
دست کم گرفتن - کم ارزش تلقی کردن
کم ارزش تلقی کردن، کم ازش دانستن
دست کم گرفتن
کم ارزش سازی، ناچیزپنداری، کوچک شماری، خردانگاری، خوارشماری، سبک شماری، کم اهمیت پنداری، دون شماری، زبون شماری، تحقیر، استخفاف
کم ارزش پنداشتن

بپرس