uncorrected

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of corrected.

جمله های نمونه

1. A good editor never once leaves a misprint uncorrected.
[ترجمه گوگل]یک ویرایشگر خوب هرگز یک بار اشتباه چاپی را بدون تصحیح رها نمی کند
[ترجمه ترگمان]یک ویرایشگر خوب هرگز یک uncorrected misprint را ترک نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Maybe you fall asleep in class because of uncorrected astigmatism.
[ترجمه گوگل]ممکن است به دلیل آستیگماتیسم اصلاح نشده در کلاس به خواب بروید
[ترجمه ترگمان] شاید به خاطر \"uncorrected astigmatism\" تو کلاس بخوابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rather, poor eyesight uncorrected by glasses and harshly taxed by use may produce symptoms of strain, including headaches.
[ترجمه گوگل]درعوض، بینایی ضعیف که با عینک اصلاح نشده و با استفاده از آن به شدت کاهش می یابد، ممکن است علائم فشار، از جمله سردرد را ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]در عوض، دید ضعیف توسط عینک و مالیات سنگین توسط استفاده، ممکن است نشانه هایی از نژاد، از جمله سردرد، تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After all, even an "uncorrected" intersexual condition does not diminish a person's dignity in any way.
[ترجمه گوگل]به هر حال، حتی یک وضعیت بین جنسی «تصحیح نشده» نیز به هیچ وجه از شأن و منزلت انسان نمی کاهد
[ترجمه ترگمان]هر چه باشد، حتی یک وضعیت \"uncorrected\" به هیچ وجه وقار یک فرد را تضعیف نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Politicians love uncorrected GDP since it adds up both productive and unproductive costs, magically damagepositive indicator.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران تولید ناخالص داخلی اصلاح نشده را دوست دارند، زیرا هم هزینه های تولیدی و هم غیرمولد را جمع می کند، که به طور جادویی یک شاخص آسیب زا است
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران عاشق تولید ناخالص داخلی هستند چون هزینه های تولید و تولید را به طور جادویی افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Results The uncorrected visual acuity ≥0 . 5 was in 88 . 71 % at post operative 2 month.
[ترجمه گوگل]نتایج: حدت بینایی اصلاح نشده ≥0 5 در سال 88 بود 71 درصد در 2 ماه پس از عمل
[ترجمه ترگمان]نتایج The دیداری uncorrected ۰ ۵ نفر در سال ۸۸ بود % ۷۱ در پست بعد از ۲ ماه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The mistakes rest uncorrected.
[ترجمه گوگل]اشتباهات اصلاح نشده باقی می مانند
[ترجمه ترگمان]اشتباه ات بقیه اشتباه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was uncorrected paper.
[ترجمه گوگل]کاغذ اصلاح نشده بود
[ترجمه ترگمان]کاغذ uncorrected بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Military analysts say the manning problems are worrisome, and if left uncorrected, may signal readiness problems.
[ترجمه گوگل]تحلیلگران نظامی می گویند که مشکلات نیروی انسانی نگران کننده است و اگر اصلاح نشود، ممکن است نشانه ای از مشکلات آمادگی باشد
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران نظامی می گویند که مشکلات مربوط به نیروی انسانی نگران کننده هستند و اگر خارج شوند، ممکن است مشکلات آمادگی سیگنال را نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The shortcomings of economics are not original error but uncorrected obsolescence.
[ترجمه گوگل]کاستی های علم اقتصاد خطای اصلی نیست بلکه منسوخ شدن اصلاح نشده است
[ترجمه ترگمان]کاستی های اقتصاد اشتباه اصلی نیست، اما منسوخ بودن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Analogizing the GLS code construction, a new GMLS code was devised based on the uncorrected sequence set.
[ترجمه گوگل]با تشبیه ساخت کد GLS، یک کد GMLS جدید بر اساس مجموعه توالی اصلاح نشده ابداع شد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از ساختار کد GLS، یک کد GMLS جدید براساس مجموعه توالی uncorrected ابداع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not corrected, not fixed, not amended, not put right

پیشنهاد کاربران

بپرس