uncompetitive

جمله های نمونه

1. A competitive person is always a winner. An uncompetitive person is always a loser. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]یک فرد رقابتی همیشه برنده است یک فرد غیررقابتی همیشه بازنده است دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]یک فرد رقابتی همیشه برنده است یک فرد غیررقابتی همیشه یک بازنده است دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Uncompetitive economies must shake up their labour and product markets.
[ترجمه گوگل]اقتصادهای غیررقابتی باید بازار کار و محصول خود را متزلزل کنند
[ترجمه ترگمان]اقتصادهای درحالظهور باید بازار کار و محصولات خود را تغییر دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Portugal a high budget deficit and is chronically uncompetitive.
[ترجمه گوگل]پرتغال کسری بودجه بالایی دارد و به طور مزمن غیررقابتی است
[ترجمه ترگمان]پرتغال کسری بودجه بالایی دارد و مزمن رقابتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Car is uncompetitive elsewhere, prompting him to sign an early deal with Sauber for 200
[ترجمه گوگل]ماشین در جاهای دیگر غیررقابتی است، و او را وادار به امضای قرارداد زودهنگام با ساوبر به مدت 200 کرد
[ترجمه ترگمان]ماشین در جای دیگر رقابتی است و باعث می شود که او یک معامله اولیه با Sauber برای ۲۰۰ نفر امضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The City was criticised for being too exclusive and uncompetitive.
[ترجمه گوگل]شهر به دلیل انحصاری و غیررقابتی بودن مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این شهر به خاطر آن که بیش از اندازه انحصاری و غیررقابتی بود مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their money is largely from wholesale sources so interest rates are uncompetitive during times of high base rates.
[ترجمه گوگل]پول آنها عمدتا از منابع عمده فروشی است، بنابراین نرخ های بهره در زمان نرخ های پایه بالا غیر قابل رقابت هستند
[ترجمه ترگمان]پول آن ها عمدتا از منابع عمده فروشی است، بنابراین نرخ بهره در زمان نرخ های پایه بالا، غیررقابتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For some time, since the 1920s, it had been a conservative, uncompetitive oligopoly.
[ترجمه گوگل]برای مدتی، از دهه 1920، انحصارطلبی محافظه کارانه و غیررقابتی بود
[ترجمه ترگمان]برای مدتی، از دهه ۱۹۲۰، آن یک محافظه کار رقابتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Life is competitive in spirit and action. We have to pay a heavy price for being uncompetitive. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]زندگی در روح و عمل رقابتی است برای بی رقابت بودن باید بهای سنگینی بپردازیم دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]زندگی در روح و عمل رقابتی است ما باید بهای سنگینی برای رقابت پرداخت کنیم دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The discovery of large quantities of natural gas, in the late 1950s made gas from coal uncompetitive.
[ترجمه گوگل]کشف مقادیر زیادی گاز طبیعی، در اواخر دهه 1950، گاز زغال سنگ را غیررقابتی کرد
[ترجمه ترگمان]کشف مقادیر زیادی گاز طبیعی در اواخر دهه ۱۹۵۰ از رقابت زغال سنگ استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Latvia has fended off heavy market pressure to devalue the lat -- an important omen for Greece, which insists it will stay in the euro currency zone despite its uncompetitive economy.
[ترجمه گوگل]لتونی از فشار شدید بازار برای کاهش ارزش لات جلوگیری کرده است - این یک نشانه مهم برای یونان است که اصرار دارد علیرغم اقتصاد غیررقابتی خود در منطقه ارز یورو باقی بماند
[ترجمه ترگمان]لتونی فشار بازار سنگین را برای devalue آلت کرده است - - یک نشانه مهم برای یونان، که اصرار دارد علی رغم اقتصاد رقابتی اش، در منطقه ارز یورو بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Compared with what is quoted by other suppliers, your prices is uncompetitive.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با آنچه توسط سایر تامین کنندگان نقل می شود، قیمت های شما غیر رقابتی است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با آنچه از دیگر تامین کنندگان نقل قول می شود، قیمت شما رقابتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And the rise of the euro against the dollar has made much of its production uncompetitive.
[ترجمه گوگل]و افزایش ارزش یورو در برابر دلار بسیاری از تولیدات آن را غیررقابتی کرده است
[ترجمه ترگمان]و افزایش یورو در برابر دلار بسیاری از تولیدات خود را رقابتی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So each manner can be use exactly. After china open its procurement market, more attention should be taken on those uncompetitive manners because they are legal trade vallation.
[ترجمه گوگل]بنابراین می توان از هر روش دقیقا استفاده کرد پس از اینکه چین بازار تدارکات خود را باز کرد، باید به این شیوه های غیررقابتی توجه بیشتری شود زیرا این روش های تجاری قانونی هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین هر روش می تواند دقیقا استفاده شود پس از آن که چین بازار خرید خود را باز کرد، توجه بیشتری باید در آن رفتار غیررقابتی داده شود چرا که آن ها تجارت قانونی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Compared with what is quoted by other supplier, your price is uncompetitive.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با آنچه توسط سایر تامین کنندگان نقل شده است، قیمت شما غیر قابل رقابت است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با آنچه از طرف دیگر فروشنده نقل قول می شود، قیمت شما رقابتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not competitive, not striving to beat or outdo others

پیشنهاد کاربران

بپرس