1. an unbroken speech that lasted two hours
سخنرانی بی وقفه ای که دو ساعت طول کشید
2. You can enjoy the extraordinary sight unbroken cloud plains that stretch out before you.
[ترجمه گوگل]می توانید از منظره خارق العاده دشت های ابری ناگسستنی که پیش روی شما کشیده شده اند لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید از منظره فوق العاده plains که در مقابل شما گسترده شده است لذت ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. After twelve or thirteen centuries of unbroken continuity the landscape was being changed out of all recognition.
[ترجمه گوگل]پس از دوازده یا سیزده قرن تداوم ناگسستنی، منظره بدون هیچ شناختی تغییر می کرد
[ترجمه ترگمان]پس از دوازده یا سیزده قرن تداوم پیوسته منظره از همه recognition تغییر یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Last night was my first night of unbroken sleep since the baby was born.
[ترجمه گوگل]دیشب اولین شب خواب بدون وقفه من از زمان تولد نوزاد بود
[ترجمه ترگمان]دیشب اولین شب خواب unbroken بود که بچه به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There has been an unbroken chain of great violinists in the family.
[ترجمه گوگل]زنجیره ای ناگسستنی از نوازندگان بزرگ ویولن در خانواده وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]در این خانواده یک سلسله violinists بزرگ وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We've had ten days of almost unbroken sunshine.
[ترجمه گوگل]ما ده روز آفتاب تقریباً ناگسستنی داشته ایم
[ترجمه ترگمان]ده روز بود که تقریبا زیر نور خورشید unbroken بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Silence reigned unbroken in the room.
[ترجمه گوگل]سکوت بی وقفه در اتاق حکم فرما شد
[ترجمه ترگمان]خاموشی در اتاق حک مفرما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Thus an unbroken column of water extends in the tree from the root cells to the leaf cells.
[ترجمه گوگل]بنابراین ستون ناگسستنی آب در درخت از سلول های ریشه تا سلول های برگ گسترش می یابد
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک ستون unbroken از آب در درخت از سلول های ریشه تا سلول های برگ گسترده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. These clouds are unbroken, and never, for example, look like the billowy cumulus clouds of the Earth.
[ترجمه گوگل]این ابرها ناگسستنی هستند و برای مثال هرگز شبیه ابرهای کومولوس موزون زمین نیستند
[ترجمه ترگمان]این ابرها unbroken هستند و هرگز، به عنوان مثال، به ابره ای billowy cumulus زمین نگاه نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Fact: It contains our largest relatively unbroken block of deciduous woodland.
[ترجمه گوگل]واقعیت: این شامل بزرگترین بلوک نسبتاً ناگسستنی جنگل های برگریز ما است
[ترجمه ترگمان]واقعیت: این شامل بزرگ ترین قطعه نسبتا unbroken از جنگل deciduous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The skin was unbroken and smooth, as if it were now untroubled by worries in endless sleep.
[ترجمه گوگل]پوست ناشکسته و صاف بود، گویی اکنون در خواب بی پایان نگران نگرانی هایش نیست
[ترجمه ترگمان]پوستش درهم و صاف بود، انگار که حالا با نگرانی در خواب بی وقفه هیچ مشکلی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Alix continued to attend such things, in unbroken allegiance to her upbringing.
[ترجمه گوگل]آلیکس در وفاداری ناگسستنی به تربیت خود به حضور در چنین مواردی ادامه داد
[ترجمه ترگمان]آلی کس هم به این چیزها توجه نکرده بود، در حالی که هرگز به تربیت او وفادار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There was not one unbroken windowpane.
14. It turns out her nose is sore but unbroken, not even bruised.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که بینی او دردناک است، اما شکسته نشده است، حتی کبود نشده است
[ترجمه ترگمان]معلوم می شود که بینی او زخمی اما شکسته و حتی کبود نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید