زینب سرآمد

زینب سرآمد

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده



ramraid١٩:٢٨ - ١٤٠١/٠٩/٠٢To drive a vehicle into a shop in order to steal goodsگزارش
41 | 1
ramraid١٩:٢٦ - ١٤٠١/٠٩/٠٢با ماشین به پنجره فروشگاه زدن و داخل ان شدن برای دزدیدن کالاگزارش
32 | 1
hey hell١٨:٢١ - ١٤٠١/٠٨/٢٨برای جلب توجه مخاطب مورد استفاده قرار می گیرد I work from nine to five, hey hellگزارش
51 | 0
bitter pill to swallow١٨:٢٨ - ١٤٠١/٠٨/٢٧وقتی تحمل چیزی مشکله moving away from family is a bitter pill to swallowگزارش
55 | 0
athleisure١٩:٠٥ - ١٤٠١/٠٨/١٣لباس راحت که معمولا در خانه استفاده می شود ( امروزه افراد مشهور و هنرپیشه های غربی در بیرون از خانه استفاده می کنند ) .گزارش
80 | 0
gucci١٩:٠١ - ١٤٠١/٠٨/١٣معرکه، عالی ( بعد از awsome این کلمه بین جوانان و نوجوانان آمریکایی متداول شده ) .گزارش
92 | 1
MY١١:٢٣ - ١٤٠١/٠٦/٢٠۱. مال من This is my pen ۲. عجب! My! How pretty she is.گزارش
117 | 0
heart pain٢٠:٢١ - ١٤٠١/٠٤/٢٢درد دل، غم دلگزارش
99 | 0
تعارفات زیاد٢٢:١١ - ١٤٠١/٠٤/٠٤Too much complimentگزارش
94 | 1
hit the horse١٩:١٤ - ١٤٠١/٠٣/٢٦باید برم دیرم شدهگزارش
92 | 0
او کر شد١٧:٢٤ - ١٤٠١/٠٢/١١He went deaf.گزارش
92 | 0

فهرست جمله های ترجمه شده



prejudice١٨:٢٩ - ١٤٠١/٠٨/٢٦
• He was surprised to see the high level of technology being used and produced in these countries as his prejudice had been that these were backward nations.
او از دیدن سطح بالای تکنولوژی که در این کشورها مورد استفاده قرار می گرفت یا تولید می شد شگفت زده شد زیرا پیش داوری او این بود که اینهاجوامع ای عقب افتاده هستند.
44 | 0
compete١٩:٢٩ - ١٤٠١/٠٨/١١
• Our team will compete against four others for the championship.
تیم ما در مقابل چهار تیم دیگر برای قهرمانی رقابت خواهد کرد.
78 | 0
loathe٢١:٠٧ - ١٤٠١/٠٨/٠٦
• He loathed the woman's little yapping dog.
او از سگ کوچولوی زوزه کش آن زن بیزار بود
83 | 0
opposite٢٣:٠٨ - ١٤٠١/٠٨/٠٥
• opposite walls
دیوارهای مقابل
69 | 1
endurance٢٢:٤٢ - ١٤٠١/٠٨/٠٥
• She showed great endurance in the face of pain.
او در برابر درد تحمل زیادی از خود نشان داد.
76 | 0
degrade٢٣:١٦ - ١٤٠١/٠٨/٠٣
• It's honest work, so I don't feel it degrades me to do it.
این کار شرافتمندانه است، بنابراین احساس نمی کنم انجام دادن آن ارزش مرا کم کند.
87 | 0
survival٢٢:٤٤ - ١٤٠١/٠٨/٠٢
• With little water, their survival in the desert was not likely.
با مقدار کمی آب احتمال زنده ماندن آنها در صحرا وجود نداشت
85 | 0
baking soda١٨:٤٠ - ١٤٠١/٠٧/٣٠
• Activated charcoal, spread on a pan like baking soda, also alleviates an odor problem.
ذغال چوب فعال شده ای مانند جوش شیرین را کف تابه ای پهن کنید تا مشکل بو را کمتر کند
90 | 0
limit١٩:٠٤ - ١٤٠١/٠٧/٢٩
• The limit of our yard is that line of trees.
محدوده حیاط ما آن ردیف از درختان است
74 | 0
grounded١٣:٤٥ - ١٤٠١/٠٧/٢٩
• The oil tanker was grounded on a sandbank.
تانکر نفت بر روی ساحل شنی مستقر شد
101 | 0
head teacher٢٢:١٧ - ١٤٠١/٠٧/٢١
• They have appointed a new head teacher at my son's school.
آنها یک مدیر جدید در مدرسه پسرم انتصاب کرده اند
67 | 1
head teacher٢٢:١٥ - ١٤٠١/٠٧/٢١
• The head teacher often acts as referee for his pupils.
مدیر مدرسه اغلب بعنوان میانجی بین شاگردانش عمل میکرد
62 | 1
regret١٢:٤٨ - ١٤٠١/٠٦/٢٣
• She regretted the loss of her youth.
او بخاطر از دست دادن جوانیش پشیمان بود
101 | 0
boaster٢١:٢٦ - ١٤٠١/٠٦/١١
• Great boasters, little doers.
لاف زن های بزرگ، عمل کننده های کوچک
101 | 0
boaster٢١:٢٣ - ١٤٠١/٠٦/١١
• A boaster and a liar are all one.
یک لاف زن و یک دروغگو هر دو یکی هستند.
90 | 0
mug١٨:٥١ - ١٤٠١/٠٦/٠٤
• He was so thirsty that he drank a mug of milk.
او آنقدر تشنه بود که یک لیوان شیر خورد
110 | 0
unbroken١٩:٤٤ - ١٤٠١/٠٦/٠٢
• an unbroken stream of curses
جویباری از نفرین های بی وقفه
103 | 0
turn up١٨:٣١ - ١٤٠١/٠٥/٢٨
• He turns up the air conditioning when we leave.
او تهویه هوا را وقتی که ما آنجا را ترک میکنیم روشن می کند.
97 | 0
virgo٢١:٤٠ - ١٤٠١/٠٥/٢٠
• Clearly the appeal of the Virgo archetype belonged to the spirit of the age.
جذابیت طرح اصلی سنبله بطور آشکار به روح زمانه تعلق داشت
94 | 0
canteen٢٠:١٢ - ١٤٠١/٠٥/٠٦
• The food in the canteen is usually quite good.
کیفیت غذای غذا خوری معمولا خوب است
85 | 1
take care٢٠:١٦ - ١٤٠١/٠٤/١٦
• Warm wishes on your birthday. I send along my love and affection for you as well as a small gift. Take care!
آرزوهای صمیمی برای تولدت دارم. عشق و محبت خود را همانند هدیه ای کوچک برایت ارسال می کنم. مراقب خودت باش.
76 | 0
facilities١٩:٥٨ - ١٤٠١/٠٤/١٠
• The hotel has special facilities for welcoming disabled people.
این هتل تسهیلات ویژه ای برای استقبال از افراد ناتوان دارد.
101 | 1
goose bump١٨:٣٩ - ١٤٠١/٠٤/٠٢
• Watching that scary movie gave me goose bumps.
تماشای اون فیلم ترسناک موهای بدنمو سیخ کرد
92 | 0
take up٢٢:٤٤ - ١٤٠١/٠٣/٢٥
• The sofa is very large and takes up a good deal of space in that living room.
آن مبل خیلی بزرگ است و اتاق پذیرایی را حسابی اشغال کرده است
110 | 0
training١٩:٢٤ - ١٤٠١/٠٢/٢٣
• Training will commence on 5 October, running from Tuesday to Saturday inclusive.
آموزش از پنجم اکتبر شروع خواهد شد و از سه شنبه تا شنبه بطور مداوم ادامه خواهد داشت.
90 | 0