unattractive

/ˌʌnəˈtræktɪv//ˌʌnəˈtræktɪv/

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: not pleasing or appealing, particularly to the eye; not attractive.
متضاد: adorable, attractive, fair, good-looking, handsome, prepossessing, pretty
مشابه: ugly, unbecoming, undesirable, unsightly

- an unattractive shade of green
[ترجمه گوگل] سایه غیرجذاب سبز
[ترجمه ترگمان] سایه زیبایی که به رنگ سبز تیره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- an unattractive habit of interrupting
[ترجمه گوگل] یک عادت غیرجذاب برای قطع کردن
[ترجمه ترگمان] عادت نداشت که مزاحم کسی بشود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. This is modern architecture at its most unattractive.
[ترجمه گوگل]این معماری مدرن در غیرجذاب ترین حالت آن است
[ترجمه ترگمان]این معماری مدرن بسیار غیر جذاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The general was an unattractive man to all but his most ardent admirers.
[ترجمه گوگل]ژنرال برای همه به جز سرسخت ترین تحسین کنندگانش مردی غیرجذاب بود
[ترجمه ترگمان]ژنرال مردی جذاب و جذاب بود که از همه admirers بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is not an unattractive option to make programmes for other companies.
[ترجمه گوگل]ایجاد برنامه برای شرکت های دیگر گزینه غیرجذابی نیست
[ترجمه ترگمان]این یک گزینه غیر جذاب برای ایجاد برنامه های دیگر برای شرکت های دیگر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The house's aspect was dark and unattractive.
[ترجمه گوگل]نمای خانه تاریک و غیرجذاب بود
[ترجمه ترگمان]منظره خانه تاریک و جذاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The market is still unattractive to many insurers.
[ترجمه گوگل]بازار هنوز برای بسیاری از بیمه‌گران جذابیتی ندارد
[ترجمه ترگمان]بازار هنوز برای بسیاری از بیمه گران غیر جذاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The exterior of the building is very unattractive.
[ترجمه گوگل]نمای بیرونی ساختمان بسیار نامناسب است
[ترجمه ترگمان]نمای بیرونی ساختمان بسیار جذاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His writings reveal an unattractive preciousness of style.
[ترجمه گوگل]نوشته‌های او نشان‌دهنده گران‌بها بودن سبک است
[ترجمه ترگمان]نوشته های او ارزش unattractive سبک را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Arrogance is a very unattractive personality/character trait.
[ترجمه گوگل]تکبر یک ویژگی شخصیتی/شخصیتی بسیار غیرجذاب است
[ترجمه ترگمان]غرور یک ویژگی شخصیتی و شخصیت غیر جذاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He had rather unattractive stubby fingers.
[ترجمه گوگل]او انگشتان لخت نسبتاً غیرجذابی داشت
[ترجمه ترگمان]او انگشت های کوتاه و unattractive داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was short and overweight and generally fairly unattractive.
[ترجمه گوگل]او کوتاه قد و اضافه وزن بود و به طور کلی نسبتاً جذاب نبود
[ترجمه ترگمان]کوتاه قد و چاق بود و معمولا خیلی جذاب و جذاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's a rather unattractive man with long greasy hair and pasty skin.
[ترجمه گوگل]او مردی نسبتاً غیرجذاب با موهای چرب بلند و پوست خمیری است
[ترجمه ترگمان]مردی جذاب و جذاب با موهای بلند و پوستی زرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At sixteen, I was still very thin, unattractive, and underdeveloped.
[ترجمه گوگل]در شانزده سالگی، هنوز بسیار لاغر، غیرجذاب و توسعه نیافته بودم
[ترجمه ترگمان]در شانزده سالگی، من هنوز خیلی لاغر و جذاب و بی توجه بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These jobs are unattractive because of low pay and inadequate training.
[ترجمه گوگل]این مشاغل به دلیل دستمزد کم و آموزش ناکافی جذاب نیستند
[ترجمه ترگمان]این مشاغل به دلیل عدم پرداخت کم و آموزش ناکافی غیر جذاب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Despite this seemingly unattractive situation, there was a large influx of mining companies prospecting in the country in the late sixties.
[ترجمه گوگل]با وجود این وضعیت به ظاهر نامناسب، در اواخر دهه شصت هجوم زیادی از شرکت های معدنی در کشور وجود داشت
[ترجمه ترگمان]با وجود این وضعیت ظاهرا غیر جذاب، تعداد زیادی از شرکت های معدن کاری در این کشور در اواخر دهه ۶۰ در حال اکتشاف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not attractive, unappealing, plain, dull, ugly
unattractive people and things are unpleasant in their appearance or behaviour.
if something such as an idea or proposal is unattractive, people do not like it and do not want to be involved with it.

پیشنهاد کاربران

غیرجذاب، بی ملاحت
زشت
نازیبا
not attractive, pretty, or pleasant to look at
بیریخت
نچسب
غیرجذاب
به درد نخور
ناخوشایند، زشت
غیرقابل توجه
ناخوشایند

بپرس