utilizable

/ˌjuːtɪˈlaɪzəbl̩//ˌjuːtɪˈlaɪzəbl̩/

معنی: قابل استفاده، قابل مصرف، بکاربری
معانی دیگر: مصرف

جمله های نمونه

1. The computation of utilizable water resources volume is always a difficult point in regional water resources evaluation.
[ترجمه گوگل]محاسبه حجم منابع آب قابل استفاده همیشه یک نقطه دشوار در ارزیابی منابع آب منطقه ای است
[ترجمه ترگمان]محاسبه حجم منابع آب utilizable همیشه نقطه دشواری در ارزیابی منابع آب منطقه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Flexible and utilizable as it is, waterscape has much effect on space organization and garden coordination.
[ترجمه گوگل]منعطف و قابل استفاده بودن، منظره آب تأثیر زیادی بر سازماندهی فضا و هماهنگی باغ دارد
[ترجمه ترگمان]انعطاف پذیر و با قابلیت انعطاف در عین حال، تاثیر زیادی بر سازمان فضایی و هماهنگی باغ دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For Penaeus larva, the utilizable proportion of the food decreases with the raising of the diet density, and remains at a lower level in further raising of the density.
[ترجمه گوگل]برای لارو پنائوس، نسبت قابل استفاده غذا با افزایش تراکم جیره کاهش می یابد و در افزایش بیشتر تراکم در سطح پایین تری باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]برای لارو Penaeus، نسبت utilizable غذا با افزایش چگالی رژیم کاهش می یابد و در سطح پایین تر در افزایش بیشتر چگالی باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The language is utilizable and the humanities disposition unified curriculum, the initiative teaching personalization, is language education humanity important manifestation.
[ترجمه گوگل]زبان قابل استفاده است و منش علوم انسانی برنامه درسی یکپارچه، ابتکار آموزش شخصی سازی، آموزش زبان بشریت جلوه مهمی است
[ترجمه ترگمان]این زبان utilizable و علوم انسانی برنامه درسی یک سان، طرح ابتکاری نوین تدریس، آموزش زبان و تجلی مهم بشریت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The above mentioned have been analysed and utilizable opinions been recommended as a consulting reference to considering the foundry technological and experimental project.
[ترجمه گوگل]موارد ذکر شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نظرات قابل استفاده به عنوان مرجع مشاوره جهت بررسی پروژه فناورانه و آزمایشی ریخته گری پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]موارد ذکر شده در بالا مورد تحلیل قرار گرفته و نظرات utilizable به عنوان یک مرجع مشاوره ای برای در نظر گرفتن یک پروژه آزمایشی و تجربی ریخته گری توصیه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The paper has put forward and testified four utilizable aggregate gradation.
[ترجمه گوگل]این مقاله چهار درجه بندی کل قابل استفاده را ارائه و گواهی داده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله چهار درجه سانتی utilizable را نشان داده و شهادت داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Finally the utilizable particularity of the confined groundwater storage resources is discussed on above basis.
[ترجمه گوگل]در نهایت ویژگی قابل استفاده منابع ذخیره آب زیرزمینی محدود بر اساس بالا مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، خصوصیات منحصر به فرد بودن منابع ذخیره زیرزمینی محدود در بالا مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The search is utilizable for data-description of the road in complicated situation or multiplex road information storage and inquiring.
[ترجمه گوگل]جستجو برای توصیف داده‌های جاده در موقعیت‌های پیچیده یا ذخیره‌سازی اطلاعات جاده چندگانه و پرس و جو قابل استفاده است
[ترجمه ترگمان]جستجو برای توصیف داده ها از جاده در موقعیت پیچیده یا مالتی پلکس کردن اطلاعات جاده ای و پرس و جو استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the past the used refractory was treated as industrial wastes, which not only increased an enterprise' s economic burden, but also wasted utilizable resources, adding environmental load to society.
[ترجمه گوگل]در گذشته نسوزهای مورد استفاده به عنوان ضایعات صنعتی تلقی می شدند که نه تنها بار اقتصادی یک شرکت را افزایش می داد، بلکه منابع قابل استفاده را نیز هدر می داد و بار زیست محیطی را به جامعه اضافه می کرد
[ترجمه ترگمان]در گذشته، نسوز به عنوان پسماندهای صنعتی مورد درمان قرار گرفت، که نه تنها بار اقتصادی یک شرکت را افزایش داد بلکه منابع utilizable را نیز به هدر داد و بار محیطی را به جامعه اضافه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With the establishment and development of market economy, the values assume a pluralistic feature. At the same time, individual value and utilizable value are obvious.
[ترجمه گوگل]با استقرار و توسعه اقتصاد بازار، ارزش ها یک ویژگی کثرت گرایانه به خود می گیرند در عین حال، ارزش فردی و ارزش قابل استفاده آشکار است
[ترجمه ترگمان]با ایجاد و توسعه اقتصاد بازار، ارزش یک ویژگی کثرت گرا است در عین حال، ارزش فردی و ارزش utilizable واضح هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the period of the foundation rock detection and the construction of the principal part of the project, there are many utilizable geophysical methods to evaluate the quality of the project.
[ترجمه گوگل]در دوره کشف سنگ فونداسیون و ساخت بخش اصلی پروژه، روش‌های ژئوفیزیکی قابل استفاده زیادی برای ارزیابی کیفیت پروژه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در دوره تشخیص سنگ پایه و ساخت بخش اصلی پروژه، روش های ژئوفیزیکی فراوانی برای ارزیابی کیفیت پروژه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We persist in decoration and designing of the parlor to be utilizable, economic, durable, artistic, elegant, with special characteristics, so that it can impress deeply on clients at the first sight.
[ترجمه گوگل]ما در دکوراسیون و طراحی سالن به گونه ای پافشاری می کنیم که قابل استفاده، اقتصادی، بادوام، هنری، ظریف و با ویژگی های خاص باشد تا بتواند در نگاه اول مشتریان را عمیقا تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه ترگمان]ما در تزیین و طراحی اتاق نشیمن پافشاری می کنیم تا utilizable، اقتصادی، بادوام، هنرمندانه، شیک و با ویژگی های خاص باشیم، به طوری که در اولین نگاه می تواند به طور عمیق بر مشتریان تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Through these bacteria, the undissolved phosphorus and potassium in local soil and chemical fertilizers were transformed into the phosphorus and potassium utilizable by plants.
[ترجمه گوگل]از طریق این باکتری ها، فسفر و پتاسیم حل نشده در خاک محلی و کودهای شیمیایی به فسفر و پتاسیم قابل استفاده توسط گیاهان تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]از طریق این باکتری ها، فسفر undissolved فسفر و پتاسیم در خاک محلی و کودهای شیمیایی به the فسفر و پتاسیم تبدیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل استفاده (صفت)
abusive, usable, available, useful, operational, utilizable, handy, operative, instrumental, presumable, serviceable

قابل مصرف (صفت)
utilizable

بکاربری (صفت)
utilizable

انگلیسی به انگلیسی

• usable, applicable (also utilisable)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : utilize
اسم ( noun ) : utility / utilization / utilitarianism
صفت ( adjective ) : utility / utilitarian / utilizable
قید ( adverb ) : _

بپرس