utilitarian

/juːˌtɪləˈteriən//ju:ˌtɪlɪˈteərɪən/

معنی: سودمندگر، معتقد باصل اخلاقی سودمند گرایی
معانی دیگر: تاکید به سودمند بودن یا به کار خوردن (در برابر زیبا بودن وغیره)، کارور، عملی، مفید، سهل الاستفاده، وابسته به مفید بودن (رجوع شود به: utility)، مطلوبیت چیزی بخاطرسودمندی ان، سودمندگرا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, concerning, or aiming at usefulness.
مشابه: practical

- The choice of the building materials was based on utilitarian concerns.
[ترجمه گوگل] انتخاب مصالح ساختمانی بر اساس نگرانی های سودمند بود
[ترجمه ترگمان] انتخاب مواد ساختمانی مبتنی بر نگرانی های سود گرایانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: designed to be useful, without regard for appearance or other qualities.
متضاد: decorative

- The utilitarian kitchen had everything we needed, though it certainly lacked charm.
[ترجمه گوگل] آشپزخانه سودمند همه چیز مورد نیاز ما را داشت، اگرچه مطمئناً جذابیت نداشت
[ترجمه ترگمان] آشپزخانه utilitarian همه چیزهایی را که می خواستیم داشت، هرچند که بی شک جاذبه نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: of, concerning, or advocating utilitarianism.
اسم ( noun )
• : تعریف: one who advocates or practices utilitarianism.

جمله های نمونه

1. to subordinate the aesthetic aspects of a library to its utilitarian aspects
جنبه های زیباشناسی کتابخانه را نسبت به جنبه های عملی آن در درجه ی دوم اهمیت قرار دادن

2. His office is very utilitarian in style, with no decoration.
[ترجمه گوگل]دفتر او به سبک بسیار کاربردی است، بدون دکوراسیون
[ترجمه ترگمان]دفتر او بسیار جنبه utilitarian دارد و هیچ تزییناتی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bruce's office is a corner one, utilitarian and unglamorous.
[ترجمه گوگل]دفتر بروس گوشه ای است، سودمند و بی زرق و برق
[ترجمه ترگمان]دفتر بروس گوشه یکی از شهرهای utilitarian و unglamorous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Like many factories it's a very ugly utilitarian building.
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری از کارخانه ها، این ساختمان بسیار زشت و سودمند است
[ترجمه ترگمان]مثل کارخانه ها یک ساختمان very زشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is a utilitarian relationship with nature, in which it becomes a treasure chest of consumer goodies.
[ترجمه گوگل]این یک رابطه سودمند با طبیعت است که در آن تبدیل به صندوقچه ای از کالاهای مصرفی می شود
[ترجمه ترگمان]این یک رابطه سود گرایانه با طبیعت است که در آن یک صندوق گنج برای کالاهای مصرفی تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Utilitarian notions in the social sciences are not enough for even providing a conceptual framework for grasping what actually happens.
[ترجمه گوگل]مفاهیم فایده گرایانه در علوم اجتماعی حتی برای ارائه یک چارچوب مفهومی برای درک آنچه واقعاً اتفاق می افتد کافی نیست
[ترجمه ترگمان]مفاهیم utilitarian در علوم اجتماعی برای ارایه یک چارچوب مفهومی برای درک آنچه واقعا اتفاق می افتد کافی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mitchell groaned when he saw her old backpack, utilitarian relic of hippie days.
[ترجمه گوگل]میچل وقتی کوله پشتی قدیمی اش را دید که یادگاری سودمند از روزهای هیپی بود، ناله کرد
[ترجمه ترگمان]میچل وقتی کوله پشتی قدیمی او را دید، ناله ای کرد، utilitarian از روزه ای هیپی هاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But Boston has also taken a utilitarian approach, often going where opportunity knocks in the search for partners.
[ترجمه گوگل]اما بوستون رویکردی سودمند را نیز در پیش گرفته است و اغلب به جایی می‌رود که فرصت‌ها در جستجوی شریک زندگی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]اما بوستون همچنین از یک رویکرد سود گرایانه برخوردار است و اغلب به جایی می رود که فرصت در جستجوی شریک در آن نقش داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But Newman was right to warn of the utilitarian threat to liberal education.
[ترجمه گوگل]اما نیومن حق داشت که درباره تهدید سودمندی برای آموزش لیبرال هشدار داد
[ترجمه ترگمان]اما نیومن حق داشت که از تهدید utilitarian برای آموزش لیبرال آگاه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sometimes, woman-centred theory is given a utilitarian justification.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، نظریه زن محوری یک توجیه سودگرایانه ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، نظریه زن محور به عنوان توجیه سود گرایانه مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For the utilitarian, apparently, it was enough to demonstrate the advantages offered by the social order.
[ترجمه گوگل]برای فایده‌گرا، ظاهراً برای نشان دادن مزایای ارائه شده توسط نظم اجتماعی کافی بود
[ترجمه ترگمان]برای فایده، فایده آن این بود که مزایای ارائه شده توسط نظم اجتماعی را ثابت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It brightens the utilitarian facade of our modern building and provides material for lessons.
[ترجمه گوگل]نمای سودمند ساختمان مدرن ما را روشن می کند و موادی را برای درس ها فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این کار نمای سود گرایانه ساختمان مدرن ما را روشن می کند و مطالبی برای درس فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In employing essentially utilitarian criteria, the Wolfenden Committee gave rise to legislation which decriminalised certain forms of homosexual conduct.
[ترجمه گوگل]کمیته ولفندن با به کارگیری معیارهای اساساً فایده‌گرا، قوانینی را به وجود آورد که برخی از اشکال رفتار همجنس‌بازی را جرم‌زدایی می‌کرد
[ترجمه ترگمان]کمیته Wolfenden با استفاده از معیارهای سود گرایانه، قانون گذاری را به تصویب رساند که شکل خاصی از رفتار همجنس گرا را به خود اختصاص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Treated as an instance of the Utilitarian calculus, the whole increasingly complicated operation would no doubt be quite unreal.
[ترجمه گوگل]کل عملیات پیچیده که به عنوان نمونه ای از محاسبات سودمند تلقی می شود، بدون شک کاملا غیر واقعی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]به عنوان نمونه از حساب دیفرانسیل و انتگرال utilitarian، کل عملیات پیچیده به طور فزاینده ای پیچیده نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was James Mill who was the best publicist for utilitarian ideas on government.
[ترجمه گوگل]این جیمز میل بود که بهترین تبلیغ کننده برای ایده های سودگرایانه در مورد دولت بود
[ترجمه ترگمان]این فیلم \"جیمز میل\" بود که بهترین مدیر روابط عمومی برای ایده های utilitarian در زمینه حکومت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سودمندگر (اسم)
utilitarian

معتقد به اصول اخلاقی سودمند گرایی (اسم)
utilitarian

انگلیسی به انگلیسی

• one who ascribes to utilitarianism, one who maintains that practicality and usefulness is more important beauty or other considerations
practical, applicable, useful
something that is utilitarian is intended to produce benefit for the greatest number of people possible.
utilitarian objects and buildings are designed to be useful rather than beautiful.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : utilize
اسم ( noun ) : utility / utilization / utilitarianism
صفت ( adjective ) : utility / utilitarian / utilizable
قید ( adverb ) : _
منفعت نگرانه
مطلوبیت گرا
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند هر دارایی دیگری برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان برای بقا است.
...
[مشاهده متن کامل]

منفعت طلب
کارکردی
کاربردی سودمند عملی
سودمندگرا
فایده گرایانه
انتفاعی
منفعت طلبانه
فایده گرا
کاربردی - موثر - کارآمد - عملکردی - قابل استفاده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس