uneasiness


ناراحتی، پریشانی، خاطر، تشویش، اضطراب، بهم خوردگی، کسالت

جمله های نمونه

1. Doctors often sense uneasiness in the people they deal with.
[ترجمه گوگل]پزشکان اغلب در افرادی که با آنها سروکار دارند احساس ناراحتی می کنند
[ترجمه ترگمان]پزشکان اغلب نسبت به مردمی که با او معامله می کنند احساس ناراحتی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With a small degree of uneasiness, he pushed it open and stuck his head inside.
[ترجمه گوگل]با کمی ناراحتی، آن را باز کرد و سرش را داخل آن فرو برد
[ترجمه ترگمان]با کمی ناراحتی آن را باز کرد و سرش را داخل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He felt a species of uneasiness.
[ترجمه گوگل]او نوعی ناراحتی را احساس کرد
[ترجمه ترگمان]احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I felt a great uneasiness about meeting her again.
[ترجمه گوگل]از ملاقات دوباره با او احساس ناراحتی زیادی کردم
[ترجمه ترگمان]از اینکه دوباره او را ملاقات کردم احساس ناراحتی شدیدی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And, oddly enough, this growing uneasiness somehow affected my work for the better.
[ترجمه گوگل]و به طرز عجیبی، این ناراحتی فزاینده به نحوی روی کار من برای بهتر شدن تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]و به طرزی عجیب، این اضطراب در حال رشد بود که به طور عجیبی روی کار من تاثیر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The uneasiness he felt when he got off the train returned.
[ترجمه گوگل]ناراحتی که هنگام پیاده شدن از قطار احساس کرد، برگشت
[ترجمه ترگمان]اضطرابی که وقتی از قطار پیاده شد احساس کرد که از قطار پیاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I glanced at the clock with uneasiness.
[ترجمه گوگل]با ناراحتی به ساعت نگاه کردم
[ترجمه ترگمان]با نگرانی به ساعت نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They alone bear witness to uneasiness and possible stress.
[ترجمه گوگل]آنها به تنهایی شاهد ناراحتی و استرس احتمالی هستند
[ترجمه ترگمان]تنها آن ها شاهد اضطراب و اضطراب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This moodiness, this uneasiness, was left over from the fever.
[ترجمه گوگل]این بدخلقی، این ناآرامی از تب مانده بود
[ترجمه ترگمان]این افسردگی، این اضطراب، دیگر از تب باقی نمانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The news gave him uneasiness.
[ترجمه گوگل]این خبر باعث ناراحتی او شد
[ترجمه ترگمان]اخبار او را مضطرب می ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Though admittedly I did feel a brief uneasiness when I remembered that odd floating movement of Sergia's.
[ترجمه گوگل]اگرچه مسلماً وقتی آن حرکت شناور عجیب سرجیا را به یاد آوردم، احساس ناراحتی مختصری کردم
[ترجمه ترگمان]هرچند مسلما وقتی آن حرکت عجیب و غریب s را به یاد اوردم احساس ناراحتی کوتاهی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Richard, like a good commander, sensed the uneasiness of the meeting, even through the solid teak partition.
[ترجمه گوگل]ریچارد، مانند یک فرمانده خوب، ناراحتی جلسه را حتی از طریق پارتیشن جامد ساج احساس کرد
[ترجمه ترگمان]ریچارد، مثل یک فرمانده خوب، ناراحتی این ملاقات را احساس کرد، حتی از پشت تیغه درخت ساج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And those who were immune to such uneasiness had another reason for disquiet.
[ترجمه گوگل]و کسانی که از چنین ناراحتی مصون بودند دلیل دیگری برای ناراحتی داشتند
[ترجمه ترگمان]و کسانی که از این اضطراب مصون بودند دلیل دیگری هم برای disquiet داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But Brazil's uneasiness and China's voraciousness raises questions about the future of the BRICs (Brazil, Russia, India, China and, as of last year, South Africa) as a political and economic block.
[ترجمه گوگل]اما ناراحتی برزیل و پرخاشگری چین سوالاتی را در مورد آینده کشورهای BRIC (برزیل، روسیه، هند، چین و از سال گذشته آفریقای جنوبی) به عنوان یک بلوک سیاسی و اقتصادی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]اما آشفتگی برزیل و voraciousness چین سوالاتی را در مورد آینده of (برزیل، روسیه، هند، چین و، تا سال گذشته، آفریقای جنوبی)به عنوان یک بلوک اقتصادی و اقتصادی مطرح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Fatness not only brings uneasiness in normal life and may cause series of disease as well.
[ترجمه گوگل]چاقی نه تنها باعث ناراحتی در زندگی عادی می شود و ممکن است باعث ایجاد یک سری بیماری نیز شود
[ترجمه ترگمان]fatness نه تنها اضطراب را در زندگی عادی به ارمغان می آورد و ممکن است موجب بروز بیماری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mental or physical discomfort, lack of ease

پیشنهاد کاربران

بپرس