uncalled


ناخوانده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of called.

جمله های نمونه

1. his acrimony was uncalled for
خشونت او بی دلیل بود.

2. I'm sorry. That was uncalled for.
[ترجمه گوگل]متاسفم که ناخواسته بود
[ترجمه ترگمان]متاسفم غیر منتظره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That comment was totally uncalled for.
[ترجمه گوگل]این نظر کاملاً غیرقابل استفاده بود
[ترجمه ترگمان] اون اظهار نظر کاملا نامناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His comments were uncalled for.
[ترجمه گوگل]نظرات او ناخواسته بود
[ترجمه ترگمان]نظرات او ناخوانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Walter's spiteful remarks were quite uncalled for.
[ترجمه گوگل]اظهارات کینه توزانه والتر کاملاً غیر ضروری بود
[ترجمه ترگمان]رفتار پر از کینه و کینه والتر به هیچ وجه مناسب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One could say this is uncalled for sophisticated terminology or mathematical exactness.
[ترجمه گوگل]می توان گفت که این برای اصطلاحات پیچیده یا دقت ریاضی نامطلوب است
[ترجمه ترگمان]می توان گفت که این یک اصطلاح پیچیده برای اصطلاحات پیچیده و یا دقیق تر ریاضی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That is why the budget deficit concern is uncalled for.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که نگرانی کسری بودجه ضروری نیست
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که نگرانی کسری بودجه برای این مساله ناخوانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hence, attempts to hasten the significant task is uncalled for.
[ترجمه گوگل]از این رو، تلاش برای تسریع در کار مهم غیر ضروری است
[ترجمه ترگمان]از این رو، تلاش برای تسریع این کار مهم، ناخوانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The derogatory remark that the rounder handles might strike the bench leg is uncalled for.
[ترجمه گوگل]این نکته تحقیرآمیز مبنی بر اینکه دسته های گردتر ممکن است به پای نیمکت برخورد کند، ضروری نیست
[ترجمه ترگمان]اظهارات موهنی که دسته های rounder ممکن است به پای نیمکت اصابت کنند ناخوانده به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That said, the way it was pointed out was really uncalled for but there's probably a little truth to that.
[ترجمه گوگل]با این حال، روشی که به آن اشاره شد واقعاً غیرقابل استفاده بود، اما احتمالاً حقیقت کمی در آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این طور که به نظر می رسید واقعا ناخواسته بود، اما احتمالا یک حقیقت کوچک برای آن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I never directly or intentionally insulted you or anyone else in this thread. totally uncalled for, and deserving of an apology.
[ترجمه گوگل]من هرگز در این تاپیک مستقیم یا عمداً به شما یا شخص دیگری توهین نکردم کاملاً ناخواسته و مستحق عذرخواهی است
[ترجمه ترگمان]من مستقیما یا عمدا به تو یا کس دیگری در این رشته توهین نکرده ام و لایق یه عذرخواهی نیست …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Euro land is sputtering because its anti-Keynesian fiscal and monetary stance is uncalled for and counterproductive.
[ترجمه گوگل]زمین یورو در حال پراکندگی است، زیرا موضع مالی و پولی ضد کینزی آن غیرضروری و غیرمولد است
[ترجمه ترگمان]زمین اروپا در حال تجزیه و تحلیل است، چرا که موضع مالی و مالی ضد Keynesian آن ناخوانده و زیان آور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Why this wavering on the part of some comrades which most people find absolutely uncalled for?
[ترجمه گوگل]چرا این تزلزل از سوی برخی از رفقا که اکثر مردم آن را مطلقاً ناخواسته می دانند؟
[ترجمه ترگمان]چرا این تردید در قسمتی از رفقایش به وجود آمده که بیشتر مردم به هیچ وجه uncalled ندارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not called, not invited

پیشنهاد کاربران

بپرس