فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )حالات: typewrites, typewriting, typewritten, typewrote
• : تعریف: to write or type with a typewriter. • مشابه: type
جمله های نمونه
1. She finished typewriting the letter at speed.
[ترجمه Mrjn] او نوشتن نامه ( با ماشین تحریر ) را به سرعت تمام کرد.
|
[ترجمه گوگل]تایپ نامه را با سرعت تمام کرد [ترجمه ترگمان]نامه را با سرعت تمام کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Shorthand and typewriting have been described as the twin arts.
[ترجمه گوگل]کوتاه نویسی و تحریر را هنرهای دوگانه توصیف کرده اند [ترجمه ترگمان]shorthand و typewriting به عنوان دو هنر دوقلو توصیف شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Unless your handwriting is illegible, or the form specifically asks for typewriting, the form should be neatly handwritten.
[ترجمه گوگل]مگر اینکه دست خط شما ناخوانا باشد، یا فرم به طور خاص نیاز به تایپ داشته باشد، فرم باید با دست نوشته شده باشد [ترجمه ترگمان]اگر دست خط شما ناخوانا است یا فرم آن را برای ماشین نویسی می طلبد، این فرم باید خیلی با دست نوشته شده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Then he reaches into the pocket of his tuxedo and produces his type-written acceptance speech.
[ترجمه گوگل]سپس دستش را در جیب تاکسیش می کند و سخنرانی پذیرش تایپ شده اش را ارائه می کند [ترجمه ترگمان]سپس او به جیب کت و شلوار رسمی اش می رسد و سخنرانی پذیرش type را تولید می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Translation service range: written translation, interpret, seal, training, typewrite and dub .
[ترجمه گوگل]محدوده خدمات ترجمه: ترجمه کتبی، تفسیر، مهر، آموزش، تایپ و دوبله [ترجمه ترگمان]محدوده خدمات ترجمه: ترجمه نوشتاری، تفسیر، seal، آموزش، typewrite و داب [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I can typewrite in computer with keys quickly, but write slowly in a pen.
[ترجمه گوگل]من می توانم به سرعت در رایانه با کلید تایپ کنم، اما به آرامی با خودکار بنویسم [ترجمه ترگمان]من می توانم به سرعت با کلیدها دست به کامپیوتر بزنم، اما آهسته در یک خودکار می نویسم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Have you ever used a typewrite? If not, you've surely seen one. This useful machine has a most interesting history.
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال از ماشین تحریر استفاده کرده اید؟ اگر نه، حتما یکی را دیده اید این ماشین مفید تاریخچه جالبی دارد [ترجمه ترگمان]تا حالا از a استفاده کردی؟ اگه نه، حتما یکی رو دیدی این ماشین بدرد بخور تاریخ خیلی جالبی داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Company Profile: Please write clearly or typewrite a product of the company within 200 words for the Exhibition Publication.
[ترجمه گوگل]مشخصات شرکت: لطفاً یک محصول شرکت را در 200 کلمه برای انتشار نمایشگاه به وضوح بنویسید یا تایپ کنید [ترجمه ترگمان]مشخصات شرکت: لطفا به وضوح یک محصول شرکت را در عرض ۲۰۰ کلمه برای انتشار نمایشگاه بنویسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Do you know how to typewrite?
[ترجمه گوگل]آیا می دانید چگونه تایپ کنید؟ [ترجمه ترگمان]میدونی چطور به \"typewrite\" دسترسی پیدا کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. For example, don't say "I can typewrite, operate a switchboard, etc. "
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، نگویید "من می توانم تایپ کنم، تابلو برق کار کنم و غیره " [ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، نگویید \" من می توانم typewrite، یک دستگاه مرکزی کار کنم، و غیره \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He is striking the key of his typewrite.
[ترجمه گوگل]او در حال زدن کلید ماشین تحریر خود است [ترجمه ترگمان] اون داره کلید of رو میزنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Have you ever used a typewrite?
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال از ماشین تحریر استفاده کرده اید؟ [ترجمه ترگمان]تا حالا از a استفاده کردی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Wish you success in the examination of typewrite. . .
[ترجمه گوگل]با آرزوی موفقیت در آزمون ماشین تحریر [ترجمه ترگمان] ای کاش توی امتحان \"typewrite\" موفق می شدی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Learning typewrite is very easy.
[ترجمه گوگل]یادگیری ماشین تحریر بسیار آسان است [ترجمه ترگمان]یادگیری typewrite بسیار آسان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید