turn into

/tɜrn ˈɪntu//tɜrn ˈɪntu/

جمله های نمونه

1. Patriotism can turn into jingoism and intolerance very quickly.
[ترجمه Sana] به نظر من یعنی میتواند تبدیل به چیزی شود😂😂
|
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] وطن پرستی میتواند به سرعت تبدیل به وطن پرستی افراطی و تعصب گردد.
|
[ترجمه گوگل]میهن پرستی می تواند خیلی سریع به جنگویسم و ​​عدم تحمل تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]Patriotism می توانند به سرعت تبدیل به jingoism و تعصب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I saw him turn into the library.
[ترجمه علی] من اونو دیدم که به کتابخانه برگشت
|
[ترجمه امین] او را دیدم که به کتابخانه وارد شد.
|
[ترجمه گوگل]دیدم که به سمت کتابخانه برگشت
[ترجمه ترگمان]دیدم که به کتابخانه برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I want that my love to you will turn into bright sunlight so thatto warm your heart.
[ترجمه گوگل]من می خواهم عشق من به شما تبدیل به نور درخشان خورشید شود تا قلب شما را گرم کند
[ترجمه ترگمان]من می خواهم که عشق من به شما به نور خورشید روشن تبدیل شود و قلب شما را گرم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Turn into Hope Street and our house is right at the end.
[ترجمه امین] به خیابان امید بازگردید و خانه ما درست در انتهای آن قرار دارد
|
[ترجمه گوگل]به خیابان امید بپیچید و خانه ما درست در انتهای آن است
[ترجمه ترگمان]برگرد به خیابان \"هوپ\" و خونه - مون درست سر جاشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A film that does not turn into treacle.
[ترجمه Sana] فیلمی که تبدیل به خزانه نمیشود
|
[ترجمه گوگل]فیلمی که تبدیل به کاسه نمی شود
[ترجمه ترگمان]فیلمی که به شیره قند تبدیل نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Towards the north the woods turn into pine forests.
[ترجمه گوگل]به سمت شمال، جنگل ها به جنگل های کاج تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]به سمت شمال جنگل به جنگل های کاج تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I always turn into a gibbering wreck at interviews.
[ترجمه گوگل]من همیشه در مصاحبه ها تبدیل به یک خرابه ژولیده می شوم
[ترجمه ترگمان]من همیشه توی مصاحبه هام با یه تصادف احمقانه تبدیل میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Make a left / right turn into West street.
[ترجمه گوگل]یک پیچ به چپ / راست به خیابان غربی بزنید
[ترجمه ترگمان]از چپ \/ راست به سمت غرب بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We think he'll turn into a top-class player.
[ترجمه گوگل]ما فکر می کنیم که او به یک بازیکن درجه یک تبدیل خواهد شد
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کنیم اون تبدیل به یه بازیکن برجسته درجه یک می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The fighting is threatening to turn into full-scale war.
[ترجمه گوگل]این جنگ در حال تبدیل شدن به یک جنگ تمام عیار است
[ترجمه ترگمان]این درگیری تهدید به تبدیل شدن به یک جنگ تمام عیار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's too late for me - I turn into a pumpkin at eleven o'clock.
[ترجمه گوگل]برای من خیلی دیر شده است - ساعت یازده تبدیل به کدو تنبل می شوم
[ترجمه ترگمان]برای من خیلی دیر است - من ساعت یازده به یک کدوتنبل تبدیل می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It could well turn into some kind of a media circus.
[ترجمه گوگل]می تواند به نوعی به یک سیرک رسانه ای تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]این می تواند به خوبی به نوعی از یک سیرک رسانه ای تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Take a left turn into Brown's Close.
[ترجمه گوگل]به سمت چپ به سمت Brown's Close بروید
[ترجمه ترگمان]به چپ و راست بپیچ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We were just about to turn into the farmyard when our eyes fell on something that hadn't been there this morning.
[ترجمه گوگل]تازه می خواستیم به حیاط مزرعه بپیچیم که چشممان به چیزی افتاد که امروز صبح آنجا نبوده است
[ترجمه ترگمان]داشتیم می رفتیم حیاط، وقتی چشم هامون به چیزی افتاد که امروز صبح اونجا نبوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• change into, become

پیشنهاد کاربران

turn into: تبدیل شدن به
پیچیدن داخل جایی مثل کوچه یا خیابان we turned into a dark alley
1 - تبدیل شدن
2 - روی آوردن
3 - چرخاندن، گرداندن
Make something become something different: )
تبدیل کردن
Originally it was a bedroom, but we turned it
into a study
در اصل یک اتاق خواب بود، اما ما ان را به یک اتاق مطالعه تبدیل کردیم
Become
In a few years, we will turn into them
چند ساله دیگه ماهم مثل اونا میشیم
سریال فرندز فصل یک قسمت سیزده
جایگزین کردن
تحویل یافتن
عامیانه: شدن ( از وضعیتی به وضعیتی دیگر )
، تبدیل شدن
?Do museums pay artists
Museums do not pay artists for exhibiting their works. The exhibit acts as a promotional event for the artist that generates publicity and public interest for the artist which may well in turn gain collectors for the artist, and ⭐turn into⭐ sales following the exhibit
...
[مشاهده متن کامل]

پیچاندن داخل
روی اوردن به. . .

منجر به . . . شدن
تبدیل شدن به
تبدیل کردن به ، وارد شدن به
وارد شدن
to change into sth or sb
become transformed into sth or sb
to convert sth into sth
to direct one's way or course into sth
تبدیل شدن به
The beautiful princess kissed the frog and it turned into a handsome prince .
تبدیل کردن به
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس