• : تعریف: to put on an article of clothing in order to test the desirability of its size or appearance.
- She tried on four dresses before making a choice.
[ترجمه فلوران] او چهار لباس را قبل از انتخاب کردن لباسی پرو کرد.
|
[ترجمه tina] او چهار لباس را قبل از انتخاب کردن پرو کرد.
|
[ترجمه Zahra] او قبل از انتخاب کردن چهار لباس را تن زد
|
[ترجمه ♡Hosna♡] او قبل از اینکه انتخاب کند لباس را پرو کرد
|
[ترجمه گوگل] او قبل از انتخاب چهار لباس را امتحان کرد [ترجمه ترگمان] قبل از اینکه انتخاب دیگه ای بکنه چهار لباس رو امتحان کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Try on clothing and shoes to make sure they fit.
[ترجمه آوا فضلی] لباس ها و کفش ها را بپوشید تا مطمئن شوید که مناسب هستند
|
[ترجمه محمد] لباس ها و کفش ها را پرو کنید تا مطمئن شوید که مناسب هستند
|
[ترجمه ناشناس] لباس ها و کفش ها را امتحان وپرو کنید تا مطمئن شوید که مناسب هستند
|
[ترجمه M.s.f] لباس ها و کفش ها را بپوشید ( پرو کنید ) تا مطمئن شوید که مناسب هستند
|
[ترجمه ...] لباس و کفش را پرو کنید ( امتحان کنید ) تا مطمئن شوید که اندازه و مناسب هستند.
|
[ترجمه دریا] لباس ها و کفش هارا امتحان کنید تا مطمئن شوید اونها مناسب شما هستن
|
[ترجمه 139065] لباس ها و کفش ها را امتحان کن تا مطمئن باشید مناسبتان هستند
|
[ترجمه گوگل]لباس و کفش را امتحان کنید تا مطمئن شوید که مناسب هستند [ترجمه ترگمان]سعی کنید لباس ها و کفش ها را بپوشید تا مطمئن شوید که مناسب هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. May I try on the hat?
[ترجمه بیتا] می توانم کلاه را امتحان کنم؟
|
[ترجمه خر] آیا مى توانم کلاه را امتحان کنم؟
|
[ترجمه سهیل حسن زاده] ایا من می توانم کلاه را امتحان کنم ( پرو کنم ) ؟
|
[ترجمه عرشیا] آیا من میتوانم کلاه را پرو کنم ؟
|
[ترجمه Merina] آیا میتوانم من این کلاه را امتحان کنم
|
[ترجمه Slime gamerx] میتونم من اون کلاهو امتحان کنم
|
[ترجمه A] میشه این کلاه رو امتحان کنم؟
|
[ترجمه هدا نوی کوچی] می توانم آن کلاه را ا متحان کنم ؟
|
[ترجمه hana] می توانم این کلاه را امتحان کنم؟یا می توانم این کلاه را پرو کنم؟
|
[ترجمه Hannah Fry] آیا من میتوانم کلاه را امتحان کنم؟
|
[ترجمه آرتین احمدی] آیا من می توانم این کلاه را امتحان کنم ؟
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانم کلاه را امتحان کنم؟ [ترجمه ترگمان]میتونم کلاه رو امتحان کنم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I'd like to try on that blue wool coat.
[ترجمه .....] دوست دارم آن کت پشمی آبی را امتحان کنم
|
[ترجمه گوگل]من می خواهم آن کت پشمی آبی را امتحان کنم [ترجمه ترگمان]دلم می خواهد آن کت پشمی آبی را امتحان کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Try on the shoes before you buy them.
[ترجمه mahziyar] قبل از اینکه کفش ها را بخرید آنها را امتحان کنید
|
[ترجمه M] قبل از اینکه کفش را بخرید آن را امتحان کنید
|
[ترجمه گوگل]قبل از خرید کفش ها را امتحان کنید [ترجمه ترگمان]قبل از اینکه آن ها را بخرید، آن ها را امتحان کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Let the child try on as many as she likes.
[ترجمه ℳα❧ℋ❦ⒹᎥ㋡❥] اجازه بدین بچه هر چیزی رو که دوست داره امتحان کنه
|
[ترجمه گوگل]بگذارید کودک هر تعداد که دوست دارد امتحان کند [ترجمه ترگمان]بگذار بچه هر چه دلش می خواهد امتحان کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Be careful when you try on the dress it's only pinned.
[ترجمه گوگل]مراقب باشید وقتی لباس را امتحان می کنید فقط سنجاق شده است [ترجمه ترگمان]وقتی روی لباسی که فقط سنجاق شده سعی کن مراقب باش [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Try on the shoes to see if they fit.
[ترجمه ℳα❧ℋ❦ⒹᎥ㋡❥] کفش ها را امتحان کنید برای اینکه ببینم اندازه هستند
|
[ترجمه گوگل]کفش ها را امتحان کنید تا ببینید مناسب هستند یا خیر [ترجمه ترگمان]سعی کنید کفش ها را امتحان کنید تا ببینید آیا آن ها مناسب هستند یا خیر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Our family gave it a try on a recent weekend.
[ترجمه گوگل]خانواده ما در آخر هفته اخیر آن را امتحان کردند [ترجمه ترگمان]خانواده ما در آخر هفته اخیر آن را امتحان کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Why can't I try on different lives, like dresses, to see which fits best and is more becoming? Sylvia Plath
[ترجمه محمد] چرا نمی توانم زندگه های مختلف را امتحان کنم، مانند لباس، و ببینم کدام بهتر است؟ سیلویا پلاث
|
[ترجمه گوگل]چرا نمیتوانم روی زندگیهای مختلف، مانند لباس، امتحان کنم تا ببینم کدامیک بیشتر میآید و بیشتر میشود؟ سیلویا پلات [ترجمه ترگمان]چرا من نمی توانم در زندگی مختلف، مثل لباس ها، سعی کنم ببینم کدام بهتر است و بیشتر می شود؟ سیلویا Plath [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. At school they made us try on gas-masks for size, and there was talk of evacuation.
[ترجمه گوگل]در مدرسه ما را وادار کردند که ماسک های گاز را برای اندازه امتحان کنیم و صحبت از تخلیه شد [ترجمه ترگمان]در مدرسه آن ها ما را وادار کردند که با ماسک های ضد گاز تلاش کنیم و در آنجا از تخلیه صحبت کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Maybe you can find another style to try on.
[ترجمه گوگل]شاید بتوانید سبک دیگری را برای امتحان پیدا کنید [ترجمه ترگمان]شاید بتونی یه روش دیگه پیدا کنی که روش کار کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The tailor asked the girl to try on the new dress.
[ترجمه گوگل]خیاط از دختر خواست تا لباس جدید را امتحان کند [ترجمه ترگمان]خیاط از دختر خواست که لباس جدید را امتحان کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You can try on the dress in the fitting room.
[ترجمه ممدلی گندچهره] شما میتونی لباس را در اتاق پرو، پرو کنی.
|
[ترجمه گوگل]می توانید لباس را در اتاق لباس امتحان کنید [ترجمه ترگمان]میتونی لباس رو بپوشی تو اتاق لباس [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Thus Chinese teaching totoand try on a open - minded way.
[ترجمه گوگل]بنابراین، آموزش زبان چینی به روشی با ذهن باز تلاش کنید [ترجمه ترگمان]از این رو، تدریس زبان چینی بر روی یک روش با ذهن باز تلاش می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. You can try on the new coat.
[ترجمه ترجمه] می تونی لباس جدید رو امتحان کنی
|
[ترجمه گوگل]می توانید کت جدید را امتحان کنید [ترجمه ترگمان] میتونی لباس جدید رو امتحان کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• attempt; measure; try a piece of clothing to check if it fits or how it looks
پیشنهاد کاربران
پرو کردن لباس
باور کنید برای بقیه مهم نیست که شما توی کانون زبان چی یاد گرفتید، لطفا وقتی می بینید یه نفر معنی یه واژه رو یک بار نوشته دوباره همون رو ننویسید، اینجا اینستاگرام نیست که دنبال لایک میگردید.
Try on یعنی پوشیدن ( امتحان کردن ) لباس یا چیزی قبل از خرید کالایی یا ان چیز
اهنگ i kissed a girl کیتی پری It's not what I'm used to Just wanna try you on
فریب دادن attempt to gain advantage from someone; cheat. مثال: Two months tried it on in the supermarket by changing the price label on a bottle of whiskey
try somebody on یعنی با کسی بدرفتاری کردن.
کانون زبان ایران: Put on clothes to see if they fit you or not Good Luck
امتحان کردن Try it
پرو کردن لایک کنین گایز💙🌌
Put on clothes to see if they fit you or not
یعنی پرو کردن کانون زبان ایران reach4 درس6 نوجوانان کانون زبان ایرانbasic3درس9بزرگسالان
ینی پرو کردن لباس Put on clothes to see if they fit you or not کانون زبان ایران Reach 4 Unit6
آزمایشی پوشیدن
امتحان کردن، پرو کردن
فعلش معنیه پوشیدن رو میده
put on clothes to see if they fit you or not
put on clothes to see if they fit you or no پرو کردن .
. Put on clothes to see if they fit you or not کانون زبان ایران درس 6 reach 4
پرو کردن
Put on
Put on clothes to see if they fit you or not در کانون زبان ترم ریچ ۴ درس ۱
try یعنی سعی کردن ، کوشش
سعی کردن ، کوشش
( لباس ) امتحان کردن پرو کردن
put on clothes to see if they fit or no
کلمه ی Try on معانی مختلفی دارد و با توجه به صفت یا اسم بودن کلمه باید جمله را بنویسسیم
put on clothes to see if they fit you or not/پرو کردن
امتحان کردن
به معنای : ( لباس ) پرو کردن
به معنی امتحان کردن و سعی کردن و پرو کردنه ولی تو کتاب supp 6 به معنی پرو کردنه
کلا امتحان کردن و تن زدن
پرو کردن
to put on apiece of clothing to see if you like it and if it is big enough پرو کردن لباس