صفت ( adjective )
مشتقات: trivially (adv.), trivialness (n.)
مشتقات: trivially (adv.), trivialness (n.)
• : تعریف: having little value or importance; insignificant.
• مترادف: insignificant, petty, slight, small, trifling, unimportant
• متضاد: big, grave, grievous, gross, important, momentous, serious, weighty
• مشابه: dinky, frivolous, futile, idle, incidental, inconsequential, indifferent, lightweight, meaningless, mickey mouse, minor, negligible, niggling, nugatory, paltry, picayune, piddling, vain, worthless
• مترادف: insignificant, petty, slight, small, trifling, unimportant
• متضاد: big, grave, grievous, gross, important, momentous, serious, weighty
• مشابه: dinky, frivolous, futile, idle, incidental, inconsequential, indifferent, lightweight, meaningless, mickey mouse, minor, negligible, niggling, nugatory, paltry, picayune, piddling, vain, worthless
- There had been a few trivial complaints, but most people seemed to be happy with the library's renovation.
[ترجمه شان] چند شکایت کوچک شد اما به نظر می رسیدبیشتر مردم از بازسازی کتابخانه خوشنود هستند.|
[ترجمه گوگل] چند شکایت بی اهمیت وجود داشت، اما به نظر می رسید اکثر مردم از بازسازی کتابخانه راضی بودند[ترجمه ترگمان] چند تا شکایت کوچک پیش امده بود، اما بیشتر مردم به نظر می رسید که از بازسازی کتابخانه خوشحال باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- After reading many trivial student essays, the instructor was pleased to find one with a good deal of substance.
[ترجمه گوگل] پس از خواندن بسیاری از مقالات بی اهمیت دانش آموز، مربی از یافتن مقاله ای با محتوای خوب خرسند شد
[ترجمه ترگمان] مربی پس از خواندن چندین مقاله مبتذل، از پیدا کردن یکی با مقدار بسیار خوبی از مواد راضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مربی پس از خواندن چندین مقاله مبتذل، از پیدا کردن یکی با مقدار بسیار خوبی از مواد راضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She thought her symptoms were trivial and had not believed it necessary to see a doctor.
[ترجمه علی] او فکر می کرد علائمش بی اهمیت است و اعتقاد نداشت لازم است نزد دکتر برود|
[ترجمه گوگل] او فکر میکرد که علائمش بیاهمیت هستند و اعتقاد نداشت که باید به پزشک مراجعه کند[ترجمه ترگمان] او فکر می کرد که علائمش مبتذل و شاید لازم نبود دکتر را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید