1. a trite idea
اندیشه ی کهنه و تکراری
2. a trite joke
شوخی بی مزه
3. His lyrics about love and peace are too trite for me to take them seriously.
[ترجمه گوگل]اشعار او در مورد عشق و صلح بیش از حد پیش پا افتاده است که نمی توانم آنها را جدی بگیرم
[ترجمه ترگمان]اشعار او در مورد عشق و صلح برای من بسیار پیش پاافتاده هستند که آن ها را جدی بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The film is a farrago of trite emotions, one-note acting and embarrassing lines.
[ترجمه گوگل]این فیلم مجموعه ای از احساسات پیش پا افتاده، بازی تک نت و خطوط شرم آور است
[ترجمه ترگمان]این فیلم داستان یک سری احساسات پیش پاافتاده، یک سبک اکشن و شرم آور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I know it will sound trite, but I've loved being part of this club.
[ترجمه گوگل]می دانم که به نظر پیش پا افتاده خواهد بود، اما من دوست داشتم بخشی از این باشگاه باشم
[ترجمه ترگمان]می دانم که پیش پاافتاده به نظر می رسد، اما دوست داشتم قسمتی از این باشگاه باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Her remarks sounded trite and ill-informed.
[ترجمه گوگل]اظهارات او پیش پا افتاده و ناآگاه به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]remarks پیش پاافتاده و پیش پاافتاده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The movie is teeming with obvious and trite ideas.
[ترجمه گوگل]فیلم مملو از ایده های بدیهی و پیش پا افتاده است
[ترجمه ترگمان]فیلم پر از ایده های واضح و پیش پاافتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I know it sounds trite, but you're so lucky to have your son.
[ترجمه گوگل]می دانم که به نظر عادی می رسد، اما تو خیلی خوش شانسی که پسرت را داری
[ترجمه ترگمان]می دانم که خیلی پیش پاافتاده به نظر می رسد، اما خیلی خوش شانسی که پسرت را داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This trite communication put an end to Emma's overtures and she began to fade from their lives.
[ترجمه گوگل]این ارتباط پیش پا افتاده به اورتورهای اما پایان داد و او شروع به محو شدن از زندگی آنها کرد
[ترجمه ترگمان]این ارتباط پیش پاافتاده به صورت اما پایان داد و شروع به تحلیل رفتن از زندگی آن ها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Contrived plotting, such as marriages of convenience, trite misunderstandings and mistaken identities, should be avoided.
[ترجمه گوگل]باید از توطئه های ساختگی، مانند ازدواج های راحت، سوء تفاهم های پیش پا افتاده و هویت های اشتباه اجتناب شود
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، از قبیل ازدواج برای راحتی، سو تفاهم پیش پاافتاده و هویت های اشتباه، باید از آن ها اجتناب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Besides, I reasoned they would be trite.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، من استدلال کردم که آنها پیش پا افتاده هستند
[ترجمه ترگمان]گذشته از این، من استدلال کردم که آن ها خیلی پیش پاافتاده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In the trite words of many a wedding speech, they have gained a son or daughter.
[ترجمه گوگل]به قول بسیاری از سخنرانی های عروسی، آنها یک پسر یا دختر به دست آورده اند
[ترجمه ترگمان]در سخنان پیش پاافتاده بسیاری از یک سخنرانی ازدواج، آن ها پسر یا دختر خود را به دست آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The movie's dialogue is trite and uninspired.
[ترجمه گوگل]دیالوگ های فیلم پیش پا افتاده و بدون الهام است
[ترجمه ترگمان]گفت و گوی فیلم مبتذل و uninspired است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I know it might sound like a trite remark, but mothers usually know best.
[ترجمه گوگل]میدانم که ممکن است یک اظهارنظر پیش پا افتاده به نظر برسد، اما مادران معمولاً بهتر میدانند
[ترجمه ترگمان]می دانم که شاید به نظر می رسد که این حرف پیش پاافتاده به نظر برسد، اما مادرها معمولا بهترین ها را می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We can be trite or clumsy in our choice of words, but the strength of feeling is adequately conveyed.
[ترجمه گوگل]ما میتوانیم در انتخاب کلمات پیش پا افتاده یا دست و پا چلفتی باشیم، اما قدرت احساس به اندازه کافی منتقل میشود
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم در انتخاب کلمات، پیش پاافتاده و یا دست و پا چلفتی باشیم، اما قدرت احساس به اندازه کافی منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید