• (1)تعریف: added decoration, often along edges, as on clothing or furniture. • مشابه: adornment, trim
• (2)تعریف: (pl.) extra accompanying items, esp. with a main dish.
- turkey with all the trimmings
[ترجمه محمد م] خوراک بوقلمون با تمام مخلفات ( شام ویژه مراسم Thanksgiving )
|
[ترجمه گوگل] بوقلمون با تمام تزئینات [ترجمه ترگمان] بوقلمون با همه the … [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: (pl.) things, esp. edges, that have been trimmed off.
• (4)تعریف: an act or instance of giving someone or something a trim. • مشابه: trim
• (5)تعریف: (informal) a substantial defeat, a punishment, or a loss by being cheated.
جمله های نمونه
1. trimming the costs
کاستن هزینه ها
2. Pete was trimming the lawn around the roses.
[ترجمه امیرعلی] پیت چمن های اطراف گلهای رز را کوتاه کرد
|
[ترجمه گوگل]پیت چمن اطراف گل رز را اصلاح می کرد [ترجمه ترگمان]پیت داشت چمن باغچه گل رز را مرتب می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Weeks of exercise succeeded in trimming down her waistline.
[ترجمه گوگل]هفتهها ورزش باعث کاهش دور کمر او شد [ترجمه ترگمان]وی هفته ها تمرین کرده بود تا کمرش را مرتب کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Mishka got some nail scissors and started carefully trimming his fingernails.
[ترجمه گوگل]میشکا چند قیچی ناخن گرفت و با دقت شروع به کوتاه کردن ناخن هایش کرد [ترجمه ترگمان]میشکا یک قیچی میخ برداشت و با دقت ناخن خود را مرتب کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. My fringe needs trimming.
[ترجمه maryam] چترى هاى من نیاز به پیرایش دارد
|
[ترجمه گوگل]حاشیه من نیاز به اصلاح دارد [ترجمه ترگمان]چتر من به trimming احتیاج داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She evened the edges by trimming them.
[ترجمه گوگل]او لبه ها را با کوتاه کردن آنها یکدست کرد [ترجمه ترگمان]با تراشیدن آن ها لبه را صاف کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. My hair needs trimming.
[ترجمه گوگل]موهای من نیاز به کوتاه کردن دارد [ترجمه ترگمان] موهام داره مرتب میشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Hair that's thick and luxuriant needs regular trimming.
[ترجمه گوگل]موهای ضخیم و شاداب نیاز به کوتاه کردن منظم دارند [ترجمه ترگمان]موهای پرپشت و پرپشت، مرتب و مرتب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The children are trimming up a Christmas tree.
[ترجمه مريم] بچه ها یک درخت کریسمس را تزیین میکنند
|
[ترجمه گوگل]بچه ها در حال اصلاح درخت کریسمس هستند [ترجمه ترگمان]بچه ها یک درخت کریسمس را هرس می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Care must be taken when trimming around woody plants like shrubs and trees.
[ترجمه گوگل]هنگام پیرایش گیاهان چوبی مانند درختچه ها و درختان باید مراقب باشید [ترجمه ترگمان]باید مراقبت از گیاهان چوبی مثل بوته ها و بوته ها انجام شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The gardener spent a complete morning in trimming those two shrubs.
[ترجمه مريم] باغبان تمام صبح را صرف مرتب کردن این دو بوته کرد
|
[ترجمه گوگل]باغبان یک صبح کامل را صرف اصلاح این دو درخت کرد [ترجمه ترگمان]باغبان یک روز کامل را برای اصلاح آن دو بوته گذرانده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Trimming the machinery fleet and the drivers needed to operate it is never an easy task nor one to be taken lightly.
[ترجمه گوگل]کوتاه کردن ناوگان ماشین آلات و رانندگان مورد نیاز برای کار کردن با آن هرگز کار آسانی نیست و نمیتوان آن را ساده گرفت [ترجمه ترگمان]استفاده از ناوگان ماشین آلات و رانندگان مورد نیاز برای انجام این کار، هرگز کار آسانی نیست و نمی توان آن را به آسانی انجام داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Thus some minds for ever keep trimming boat.
[ترجمه گوگل]بنابراین برخی از ذهن ها برای همیشه به پیرایش قایق ادامه می دهند [ترجمه ترگمان]به این ترتیب، بعضی از ذهنشان برای همیشه مرتب کردن قایق است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Cut out long thin strips for trimming around the top edge of the boat and fix on with a dampened paint brush.
[ترجمه گوگل]نوارهای نازک بلندی را برای کوتاه کردن لبه بالایی قایق ببرید و با یک برس رنگ مرطوب آن را ثابت کنید [ترجمه ترگمان]نوارهای باریک بلند را برای هرس کردن اطراف لبه فوقانی قایق ببرید و با یک برس رنگ خیس اصلاح کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
پیرایش (اسم)
modification, ornamentation, trimming
تخصصی
[برق و الکترونیک] تنظیم دقیق تنظیم دقیق ظرفیت خازنی، اندوکتانس یا مقاومت قطعه در طول ساخت یا پس از نصب در مدار . [صنایع غذایی] ارایش – زینت – توری – چین چینی – مخلفات – لوازم [نساجی] پارچه باریک تزئینی - نوار باریک تزئینی - بافتن نوار باریک تزئینی - نواردوزی دکوراسیون لباس [پلیمر] لب بری(بعد از تهیه فیلم لبه های زائد را می برند)
انگلیسی به انگلیسی
• pruning, clipping, cutting; ornamentation, decorating the trimmings on a garment are extra parts that are added for decoration. trimmings are also nice things that can be added to something or included in something. see also trim.
پیشنهاد کاربران
تراشیدن ، تمیز کردن بافت ( بافت شناسی )
بریده
ویرایش نهایی[ فیلم یا اثر نمایشی و ادبی]
تو آشپزی می تونه معنی �پاک کردن� بده.
تعمیر و مرمت کردن
Trimming مرتب کردن ( گل ها و گیاهان )
trimming ( علوم و فنّاوری غذا ) واژه مصوب: پاک کردن 2 تعریف: زدودن بخش های اضافی از مادۀ غذایی به ویژه زدودن چربی های گوشت
پیرایش، آراستن Flower trimming = گل آرایی، پیرایش گل