trimming

/ˈtrɪmɪŋ//ˈtrɪmɪŋ/

معنی: پیرایش
معانی دیگر: (خوراک) مخلفات، سرشاخه زنی، هرس، اصلاح مو، کوتاه کردن مو، (عامیانه) کتک مفصل، (عامیانه) شکست فاحش، (عامیانه) کلاهبرداری، گول زنی، فریب، دغلکاری، حاشیه ی تزیینی (لباس و غیره)، حاشیه دوزی، زیپ دوزی، تزیین، آذین، ارایش، زینت، توری، چین چینی، مخلفات، لوازم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: added decoration, often along edges, as on clothing or furniture.
مشابه: adornment, trim

(2) تعریف: (pl.) extra accompanying items, esp. with a main dish.

- turkey with all the trimmings
[ترجمه محمد م] خوراک بوقلمون با تمام مخلفات ( شام ویژه مراسم Thanksgiving )
|
[ترجمه گوگل] بوقلمون با تمام تزئینات
[ترجمه ترگمان] بوقلمون با همه the …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (pl.) things, esp. edges, that have been trimmed off.

(4) تعریف: an act or instance of giving someone or something a trim.
مشابه: trim

(5) تعریف: (informal) a substantial defeat, a punishment, or a loss by being cheated.

جمله های نمونه

1. trimming the costs
کاستن هزینه ها

2. Pete was trimming the lawn around the roses.
[ترجمه امیرعلی] پیت چمن های اطراف گلهای رز را کوتاه کرد
|
[ترجمه گوگل]پیت چمن اطراف گل رز را اصلاح می کرد
[ترجمه ترگمان]پیت داشت چمن باغچه گل رز را مرتب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Weeks of exercise succeeded in trimming down her waistline.
[ترجمه گوگل]هفته‌ها ورزش باعث کاهش دور کمر او شد
[ترجمه ترگمان]وی هفته ها تمرین کرده بود تا کمرش را مرتب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mishka got some nail scissors and started carefully trimming his fingernails.
[ترجمه گوگل]میشکا چند قیچی ناخن گرفت و با دقت شروع به کوتاه کردن ناخن هایش کرد
[ترجمه ترگمان]میشکا یک قیچی میخ برداشت و با دقت ناخن خود را مرتب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My fringe needs trimming.
[ترجمه maryam] چترى هاى من نیاز به پیرایش دارد
|
[ترجمه گوگل]حاشیه من نیاز به اصلاح دارد
[ترجمه ترگمان]چتر من به trimming احتیاج داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She evened the edges by trimming them.
[ترجمه گوگل]او لبه ها را با کوتاه کردن آنها یکدست کرد
[ترجمه ترگمان]با تراشیدن آن ها لبه را صاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My hair needs trimming.
[ترجمه گوگل]موهای من نیاز به کوتاه کردن دارد
[ترجمه ترگمان] موهام داره مرتب میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hair that's thick and luxuriant needs regular trimming.
[ترجمه گوگل]موهای ضخیم و شاداب نیاز به کوتاه کردن منظم دارند
[ترجمه ترگمان]موهای پرپشت و پرپشت، مرتب و مرتب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The children are trimming up a Christmas tree.
[ترجمه مريم] بچه ها یک درخت کریسمس را تزیین میکنند
|
[ترجمه گوگل]بچه ها در حال اصلاح درخت کریسمس هستند
[ترجمه ترگمان]بچه ها یک درخت کریسمس را هرس می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Care must be taken when trimming around woody plants like shrubs and trees.
[ترجمه گوگل]هنگام پیرایش گیاهان چوبی مانند درختچه ها و درختان باید مراقب باشید
[ترجمه ترگمان]باید مراقبت از گیاهان چوبی مثل بوته ها و بوته ها انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The gardener spent a complete morning in trimming those two shrubs.
[ترجمه مريم] باغبان تمام صبح را صرف مرتب کردن این دو بوته کرد
|
[ترجمه گوگل]باغبان یک صبح کامل را صرف اصلاح این دو درخت کرد
[ترجمه ترگمان]باغبان یک روز کامل را برای اصلاح آن دو بوته گذرانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Trimming the machinery fleet and the drivers needed to operate it is never an easy task nor one to be taken lightly.
[ترجمه گوگل]کوتاه کردن ناوگان ماشین آلات و رانندگان مورد نیاز برای کار کردن با آن هرگز کار آسانی نیست و نمی‌توان آن را ساده گرفت
[ترجمه ترگمان]استفاده از ناوگان ماشین آلات و رانندگان مورد نیاز برای انجام این کار، هرگز کار آسانی نیست و نمی توان آن را به آسانی انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thus some minds for ever keep trimming boat.
[ترجمه گوگل]بنابراین برخی از ذهن ها برای همیشه به پیرایش قایق ادامه می دهند
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، بعضی از ذهنشان برای همیشه مرتب کردن قایق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cut out long thin strips for trimming around the top edge of the boat and fix on with a dampened paint brush.
[ترجمه گوگل]نوارهای نازک بلندی را برای کوتاه کردن لبه بالایی قایق ببرید و با یک برس رنگ مرطوب آن را ثابت کنید
[ترجمه ترگمان]نوارهای باریک بلند را برای هرس کردن اطراف لبه فوقانی قایق ببرید و با یک برس رنگ خیس اصلاح کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیرایش (اسم)
modification, ornamentation, trimming

تخصصی

[برق و الکترونیک] تنظیم دقیق تنظیم دقیق ظرفیت خازنی، اندوکتانس یا مقاومت قطعه در طول ساخت یا پس از نصب در مدار .
[صنایع غذایی] ارایش – زینت – توری – چین چینی – مخلفات – لوازم
[نساجی] پارچه باریک تزئینی - نوار باریک تزئینی - بافتن نوار باریک تزئینی - نواردوزی دکوراسیون لباس
[پلیمر] لب بری(بعد از تهیه فیلم لبه های زائد را می برند)

انگلیسی به انگلیسی

• pruning, clipping, cutting; ornamentation, decorating
the trimmings on a garment are extra parts that are added for decoration.
trimmings are also nice things that can be added to something or included in something.
see also trim.

پیشنهاد کاربران

تراشیدن ، تمیز کردن بافت
( بافت شناسی )
بریده
ویرایش نهایی[ فیلم یا اثر نمایشی و ادبی]
تو آشپزی می تونه معنی �پاک کردن� بده.
تعمیر و مرمت کردن
Trimming
مرتب کردن ( گل ها و گیاهان )
trimming ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: پاک کردن 2
تعریف: زدودن بخش های اضافی از مادۀ غذایی به ویژه زدودن چربی های گوشت
پیرایش، آراستن
Flower trimming = گل آرایی، پیرایش گل

بپرس