tree

/ˈtriː//triː/

معنی: قالب کفش، درخت، شجر، چوبه دار، شجره النسب، در تنگنا قرار دادن، درخت کاشتن، بدرخت پناه بردن، بشکل درخت شدن
معانی دیگر: دار، بته ی بزرگ، درختچه، هر چیز درخت مانند، تیر، دیرک، ستون چوبی، دکل، (شیمی) توده ی بلورهای درخت مانند، بلور داردیس، (بلور) داردیس شدن، (قدیمی) صلیب حضرت عیسی، (قدیمی) چوبه ی دار، (کفش و غیره) در قالب گذاشتن، (در تعقیب کسی یا چیزی) از درخت بالا رفتن، در مخمصه قرار دادن، در تنگنا گذاشتن، درختی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a perennial woody plant consisting of roots, a trunk, and branches, usu. growing to a substantial height.

(2) تعریف: any of a variety of shrubs, bushes, or plants similar to a tree in shape or size.

(3) تعریف: any object resembling a tree.

- a clothes tree
[ترجمه ...] یک جا لباسی چوبی
|
[ترجمه گوگل] یک درخت لباس
[ترجمه ترگمان] یه درخت لباس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a chart that illustrates family lineage.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: trees, treeing, treed
مشتقات: treeless (adj.), treelike (adj.)
• : تعریف: to force to climb up a tree in evasion of danger.

- A big dog treed our cat.
[ترجمه doctor hasti] یک سگ بزرگ گربه ما را تکان داد
|
[ترجمه احمدرضا عبدی] یک سگ بزرگ، دنبال گربه ی ما کرد و مجبورش کرد از درخت بالا برود
|
[ترجمه گوگل] یک سگ بزرگ گربه ما را درخت کرد
[ترجمه ترگمان] یه سگ بزرگ گربه مون رو لو میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. tree branches which were overburdened with ice and snow
شاخه های درختانی که زیر بار یخ و برف خم شده بودند

2. a tree cought may view
درختی نظر مرا جلب کرد.

3. a tree rent by lightning
درختی که آذرخش آنرا در هم کوبیده است

4. a tree sacred to jupiter
درختی که وقف زاوش شده

5. a tree spreading its branches abroad
درختی که شاخه های خود را به اطراف گسترده است

6. a tree that reaches its branches over the wall
درختی که شاخه های آن از روی دیوار رد می شود

7. a tree which was twisted by the rack of storms
درختی که شدت توفان آن را در هم پیچانده بود.

8. a tree with patulous branches
درختی با شاخ و برگ گسترده

9. a tree with scant foliage
درختی با شاخ و برگ اندک

10. the tree bore fruit
درخت میوه داد.

11. the tree branch broke her fall
شاخه ی درخت،شدت سقوط او را کم کرد.

12. the tree didn't photograph well
عکس درخت خوب در نیامد.

13. the tree had stretched its branches over the cabin
درخت شاخه های خود را برفراز کلبه گسترده بود.

14. the tree has put forth new branches
درخت شاخه های تازه درآورده است.

15. the tree has risen to an unusual height
درخت به ارتفاع خارق العاده ای رسیده است.

16. the tree is laden with fruit
درخت پر از میوه است.

17. the tree thrusts its roots in every direction
درخت ریشه های خود را در تمام جوانب گسترده می کند.

18. the tree tilts to the south
درخت به سوی جنوب خم شده است.

19. the tree was shrouded in a heavy mist
مه سنگینی درخت را از نظر محو می کرد.

20. this tree scales no more than 30 meters
این درخت بیش از 30 متر اندازه ندارد.

21. a dead tree with brittle branches
درخت خشک با شاخه های شکننده

22. a family tree
درخت خانوادگی،شجره النسب

23. a fruit tree
درخت میوه

24. a fruit-bearing tree
درخت بارور

25. a fruitless tree
درخت بی بار

26. a green tree can be seen in the background
درخت سبزی در زمینه ی تصویر (پس زمینه) دیده می شود.

27. a prostrate tree
درخت از پا افکنده

28. a rose tree
بته ی گل سرخ

29. a short tree
یک درخت کوتاه

30. a sick tree
درخت کم رشد یا نابارور

31. a sterile tree
درخت بی میوه (بی بار)

32. a tall tree
یک درخت بلند

33. a wormed tree stump
تنه ی کرم زده ی درخت

34. an apple tree
درخت سیب

35. an immature tree
درخت نارس

36. an old tree
درخت کهنسال

37. name that tree
نام آن درخت را بگو.

38. one stark tree
درختی مثل خارچشم

39. the apple tree was drooping under the weight of its fruit
درخت سیب در زیر بار میوه خم شده بود.

40. the biggest tree in the world
بزرگترین درخت دنیا

41. the farthest tree from the road
دورترین درخت از جاده

42. this appel tree is very fertile
این درخت سیب بسیار پر بار است.

43. a grafted apple tree
درخت سیب پیوندی (پیوند شده)

44. a pecky old tree
درخت کهنسال و سوراخ سوراخ

45. a vigorous fig tree
یک درخت انجیر پربار

46. he chopped the tree down with an ax
او درخت را با تبر انداخت.

47. he clipped the tree with his car bumper
با سپر ماشین زد به درخت.

48. to prune a tree
شاخ و برگ زدن یک درخت

49. a gnarled old oak tree stood at the entrance
یک درخت بلوط کهن و پر پیچ و گره در جلو مدخل قرار داشت.

50. a knotty old oak tree
درخت بلوط کهنسال و گره گره

51. apples fall from the tree
سیب ها از درخت می افتند.

52. he can't tell one tree from another
او نمی تواند یک درخت را از دیگری تشخیص بدهد.

53. he smashed into a tree
محکم خورد به یک درخت.

54. he stood beside the tree
کنار درخت ایستاد.

55. i stood near the tree
نزدیک درخت ایستادم.

56. julie stood under the tree
جولی زیر درخت ایستاده بود.

57. pine is an evergreen tree
کاج درختی همیشه سبز است.

58. the car hit the tree
ماشین به درخت خورد.

59. the car hit the tree with a tremendous jar
ماشین با یک تکان شدید به درخت خورد.

60. the diameter of this tree trunk
پراز (قطر) تنه ی این درخت

61. the head of a tree
سردرخت

62. the roots of a tree
ریشه های درخت

63. the shadow of the tree reaches the wall
سایه ی درخت به دیوار می رسد.

64. the size of a tree
اندازه ی یک درخت

65. the skin of a tree
پوست درخت

66. the storm leveled the tree
توفان درخت را انداخت.

67. the trunk of this tree is hollow
تنه ی این درخت پوک است.

68. to decorate a christmas tree
درخت کریسمس را آذین کردن

69. to shake a mulberry tree
درخت توت را تکاندن

مترادف ها

قالب کفش (اسم)
tree, shoe tree

درخت (اسم)
tree

شجر (اسم)
tree

چوبه دار (اسم)
gallows, gibbet, tree

شجره النسب (اسم)
genealogy, tree, stipes

در تنگنا قرار دادن (فعل)
tree, put to, sandwich

درخت کاشتن (فعل)
tree

به درخت پناه بردن (فعل)
tree

بشکل درخت شدن (فعل)
tree

تخصصی

[کامپیوتر] درخت ساختاری از داده که شبیه به یک فهرست پیوندی است. با این تفاوت که هر عنصر به جای یک آدرس، آدرس یا چندین عنصر دیگر را با خود حمل می کند . نگاه کنید به linked list . درختها روش موثری برای ذخیره عناصری هستند که باید به سرعت آنها را جستجو و بازیابی کرد. مثلاً فرض کنید که می خواهید نامهای زیر را در کامپیوتر ذخیره کنید . voss jones marino steinfeld zhang alexander rodrigues bateman این نامها را می توان با رویه ی دو مرحله ای زیر درون درخت مرتب کرد : (1) نخستین نام فهرست را به عنووان ریشه ی درخت به کار ببرید. (2) برای پیدا کردن محلی که باید به عنوان نام بعدی قرار گیرد، از ریشه ی درخت شروع کنید . اگر نام بعدی از ریشه ی درخت، از نظر الفبایی درست بود، اشاره گر چپ را دنبال کنید ؛ در غیر این صورت، به دنبال اشاره گر راست بروید. این عمل را ادامه دهید تا به یک اشاره گر خالی برسید، و نام جدید را به آن بچسبانید . شکل نتیجه ی رویه ی بالا را نمایش داده است. مرحله ی دوم رویه بالا می تواند با کمترین مراحل، نامهای درون درخت را مکان دهی کند( در این مورد، اگر چه اسم در فهرست وجود دارد، اما فقط چهار مرحله ضروری است .) این الگوریتم به خوبی الگوریتم جستجوی دودویی نیست، اما از جستجوی کل فهرست بهتر است . به طوری که فهرستهای پیوندی نشان می دهد، می توان در هر زمانی بدون حذف گره های موجود، گره های جدیدی اضافه نمود. - درخت - فرمان TREE
[برق و الکترونیک] درخت
[ریاضیات] درخت

انگلیسی به انگلیسی

• plant with wood stem from which branches grow at some height above the ground; bush or shrub similar in appearance to a tree; pole, beam
force to climb on a tree; put in a difficult situation; put a shoe on a shoetree
a tree is a tall plant with a hard trunk, branches, and leaves.
if someone is barking up the wrong tree, they are trying to do something without any chance of success because they do not understand the situation properly.

پیشنهاد کاربران

۱. درخت
۲. چوب
۳. شجره نامه
درخت
مثال: They planted a new tree in the garden.
آن ها یک درخت جدید در باغ کاشتند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
درخت
نوعی گیاه ( a kind of plant )
صدای چ خفیف میدهد ( چری )
یک درخت از ۳ بخش اصلی تشکیل شده :
۱. ریشه Roots
۲. تنه Trunk
۳. تاج Crown
خود تاج تشکیل شده از :
۱. شاخه ها ( Branches )
۲. برگ ها ( Leaves )
۳. میوه ها ( Fruits )
🚨البته همه ی درختان میوه ندارند. ولی همشون ریشه و تنه دارند. حتی برگ هم بعضیاشون ندارند. یا اینکه در یک فصل برگ دارند در فصل دیگر نه
...
[مشاهده متن کامل]

Up a tree
در موقعیت سختی بودن
درخت ها مایه ی حیات هستند و اکسیژن تولید می کنند اگر این درختان نباشد ما با این هوای آلوده زندگی بکنیم به خاطر همین باید از درختان محافظت بکنیم
tree ( علوم گیاهی )
واژه مصوب: درخت
تعریف: نمودار یا نگاره ای به شکل درخت که معمولاً از یک تنة ساده یا محور عمودی منشعب می شود، بدون آنکه شاخه های حلقوی یا چندضلعی ایجاد کند
اسم tree به معنای درخت
معادل اسم tree در فارسی درخت است. tree یا درخت به گیاهی معمولا بلند و با ساقه ای تنومند گفته می شود که شاخ و برگ زیادی دارد و انواع متفاوتی دارد. مثال:
to plant a tree ( درخت کاشتن )
an apple tree ( یک درخت سیب )
منبع: سایت بیاموز
tree
این واژه ایرانی - اروپایی هم ریشه با :
پارسی : دار = درخت
در زبان آلمانی که زبانی آنگِلوساکسونی است :
Baum گفته می شود.
شاید با " بوم " به مینه ی سرزمین هم خانواده باشد :
بوم و بَر
شجره نامه
درخت، شجر ( ترجمه عربی )
نمودار درختی, شجره نامه, درختچه, بوته
this is the tallest tree in the world
این بلندترین درخت تو جهان است 📁
🌲 درخت
درخت و گاهی هم گل و گیاه
درخت

درخت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس