1. My wife was traumatized by the experience.
[ترجمه گوگل]همسرم از این تجربه آسیب دیده بود
[ترجمه ترگمان]همسرم از این تجربه ضربه خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She was traumatized by an unfortunate experience in her childhood.
[ترجمه گوگل]او از یک تجربه ناگوار در دوران کودکی اش آسیب دید
[ترجمه ترگمان]او تحت تاثیر یک تجربه غم انگیزی در دوران کودکی او به خود گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was so traumatized by the attack that he could not work for a year.
[ترجمه گوگل]او از این حمله به حدی آسیب دیده بود که یک سال نتوانست کار کند
[ترجمه ترگمان]او چنان تحت تاثیر حمله قرار گرفته بود که یک سال نمی توانست کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was traumatized by his war experiences.
[ترجمه گوگل]او از تجربیات جنگ آسیب دیده بود
[ترجمه ترگمان]او از تجربیات جنگ او وحشت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The whole experience left him traumatized.
[ترجمه گوگل]تمام این تجربه او را تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]تمام تجربه او را ناراحت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She was completely traumatized by the death of her mother.
[ترجمه گوگل]او از مرگ مادرش کاملاً آسیب دیده بود
[ترجمه ترگمان]او کاملا تحت تاثیر مرگ مادرش قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was traumatized as a child, apparently, when his mentally ill father forced him to kill a thief.
[ترجمه گوگل]ظاهراً زمانی که پدر بیمار روانیاش او را مجبور به کشتن یک دزد کرده بود، در کودکی آسیب دید
[ترجمه ترگمان]ظاهرا او به عنوان یک بچه دچار مشکل شده بود که پدرش او را مجبور به کشتن یک دزد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In 196 the nation was traumatized by race riots in a number of major cities.
[ترجمه گوگل]در سال 196 ملت توسط شورش های نژادی در تعدادی از شهرهای بزرگ آسیب دید
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶، این کشور با شورش های نژادی در تعدادی از شهرهای اصلی مورد آزار قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In one fell swoop, the authors have denied the deeply traumatizing consequences of extreme verbal and emotional abuse.
[ترجمه گوگل]در یک لحظه، نویسندگان پیامدهای آسیب زا و آسیب زا ناشی از آزار شدید کلامی و عاطفی را انکار کرده اند
[ترجمه ترگمان]در یکی از این موارد، نویسندگان عواقب عمیق آزار کلامی و احساسی شدید را انکار کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A virgin splay of grass traumatized by five months of snow sloped gently down to the water.
[ترجمه گوگل]لکههای بکر از چمن که بر اثر پنج ماه برف آسیب دیده بود، به آرامی به سمت آب سرازیر شد
[ترجمه ترگمان]در عرض پنج ماه برفی که روی آب خم شده بود کمی علف خورده بود و مقدار زیادی از علف ها به آرامی به طرف آب شیب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Suprise traumatized her, offsetting the sting of the slap.
[ترجمه گوگل]غافلگیری به او آسیب وارد کرد و سیلی را جبران کرد
[ترجمه ترگمان]suprise به او صدمه زده بود و offsetting سیلی از سیلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. To bite into the bitter, tannin-filled persimmon is a traumatizing experience.
[ترجمه گوگل]گاز گرفتن خرمالوی تلخ و پر از تانن، تجربه ای آسیب زا است
[ترجمه ترگمان]برای گاز گرفتن در برابر طعم تلخ خرمالو، تجربه عمیق و عمیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. These children have been traumatized by the violence in their home.
[ترجمه گوگل]این کودکان از خشونت در خانه خود آسیب دیده اند
[ترجمه ترگمان]این کودکان بواسطه خشونت در خانه شان آسیب دیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Somehow or alternative, they will got to traumatize their bulky adore .
[ترجمه گوگل]به نحوی یا جایگزین، آنها می توانند به ستایش بزرگ خود آسیب وارد کنند
[ترجمه ترگمان]هر جور که باشد، آن ها باید adore bulky را باز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید