transferee

/ˌtrænsfɜːˈriː//ˌtrænsfɜːˈriː/

معنی: منتقل علیه، تحویل گیرنده
معانی دیگر: شخص منتقل شده (به محلی)، منتقل الیه، متصالح

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who is transferred.

(2) تعریف: one to whom a legal transfer, of a title or property, is made.

جمله های نمونه

1. Is not intention of transferee to find options, but are trying to find.
[ترجمه گوگل]قصد انتقال گیرنده برای یافتن گزینه ها نیست، بلکه در تلاش برای یافتن است
[ترجمه ترگمان]قصد of برای پیدا کردن گزینه ها نیست، بلکه در تلاش برای یافتن گزینه ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The transferee or heritor of shares shall succeed the rights and obligations of the transfer or ancestor.
[ترجمه گوگل]انتقال گیرنده یا وارث سهام جانشین حقوق و تعهدات انتقال یا جد خواهد بود
[ترجمه ترگمان]The یا heritor سهام باید در حقوق و تعهدات انتقال یا جد عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After such transfer, the transferee and the charterer shall continue to perform the original charter.
[ترجمه گوگل]پس از این انتقال، انتقال گیرنده و اجاره‌کننده باید به اجرای قولنامه اصلی ادامه دهند
[ترجمه ترگمان]پس از این انتقال، the و the باید به اجرای منشور اصلی ادامه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We, the Transferee, agree to jointly execute the transfer of the above-named Domain Name.
[ترجمه گوگل]ما، انتقال گیرنده، موافقت می کنیم که به طور مشترک انتقال نام دامنه فوق را انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]ما، transferee، توافق می کنیم که به طور مشترک انتقال نام دامنه به نام دامنه را به طور مشترک اجرا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The transferee obtains the right make presentation of drafts and documents and make demand for payment.
[ترجمه گوگل]انتقال گیرنده حق ارائه پیش نویس و اسناد و مطالبه پرداخت را به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]The حق ارائه پیش نویس و اسناد را به دست می آورد و تقاضا برای پرداخت را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Daily transfer limit for Pre-registered 3rd party Transferee Account with Bank is not allow to excess the maximum daily transaction limit with registered 3rd party account.
[ترجمه گوگل]سقف انتقال روزانه برای حساب انتقال گیرنده شخص ثالث از پیش ثبت شده نزد بانک مجاز به بیش از حداکثر سقف تراکنش روزانه با حساب شخص ثالث ثبت شده نیست
[ترجمه ترگمان]محدودیت انتقال روزانه برای حساب پیش از پیش ثبت شده party حساب بانکی با بانک مجاز نیست که حداکثر محدودیت تراکنش روزانه با حساب حزب سوم ثبت شده را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Transferee as a payment in cash transactions of the enterprise's equity to be sold on price.
[ترجمه گوگل]انتقال گیرنده به عنوان پرداخت در معاملات نقدی حقوق صاحبان سهام شرکت برای فروش به قیمت
[ترجمه ترگمان]transferee به عنوان پیش پرداخت در معاملات نقدی سهام شرکت به قیمت فروخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The transferee must be an existing licensee of the same fish culture zone as the applicant.
[ترجمه گوگل]انتقال گیرنده باید دارای مجوز موجود در همان منطقه پرورش ماهی با متقاضی باشد
[ترجمه ترگمان]انتقال دهنده باید یک امتیاز existing موجود از یک منطقه کشت ماهی به عنوان متقاضی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Proof of identity of both the licensee and transferee.
[ترجمه گوگل]مدارک هویتی دارنده مجوز و انتقال گیرنده
[ترجمه ترگمان]اثبات هویت هر دو the و transferee
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The transferee must see to it that the quality of the product is maintained.
[ترجمه گوگل]انتقال گیرنده باید مراقب باشد که کیفیت محصول حفظ شود
[ترجمه ترگمان]The باید به آن توجه داشته باشد که کیفیت محصول حفظ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If the transferee will pay major shareholders held 3 1 percent of total equity, the company will " Siping thermoelectric project" hold 55% stake.
[ترجمه گوگل]اگر انتقال گیرنده به سهامداران عمده 3 1 درصد از کل حقوق صاحبان سهام پرداخت کند، شرکت "پروژه ترموالکتریک Siping" 55٪ سهام را در اختیار خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]اگر the سهام داران بزرگی را بپردازد که ۳ درصد از کل دارایی را در اختیار دارند، شرکت \"Siping thermoelectric\" ۵۵ درصد سهام خود را نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Transfer documents should be signed by transferor and transferee by hand or printing.
[ترجمه گوگل]اسناد انتقال باید توسط انتقال دهنده و انتقال گیرنده به صورت دستی یا چاپی امضا شود
[ترجمه ترگمان]اسناد انتقال باید توسط transferor و transferee با دست یا printing امضا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Transferee: Wang Tong, female, was born in 195 residing in Ottawa, Canada.
[ترجمه گوگل]انتقال دهنده: وانگ تانگ، زن، در سال 195 در اتاوا، کانادا به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]transferee: وانگ تانگ، زن، در ۱۹۵ زندگی در اتاوا، کانادا به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The transferee needs to make the application to the Trade Mark Bureau, too.
[ترجمه گوگل]انتقال گیرنده باید درخواست خود را به دفتر علائم تجاری نیز ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]The باید این برنامه را به دفتر مارک تجاری نیز تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منتقل الیه (اسم)
alienee, transferee

تحویل گیرنده (اسم)
transferee, bailee

تخصصی

[حقوق] محال علیه، منتقل الیه، انتقال گیرنده

انگلیسی به انگلیسی

• one who is moved or directed

پیشنهاد کاربران

بپرس