اسم ( noun )مشتقات: transactional (adj.), transactionally (adv.)
• (1)تعریف: the act, process, or an instance of transacting or the fact of being transacted. • مترادف: prosecution • مشابه: completion, exchange, execution, handling, management
• (2)تعریف: the thing transacted, such as a sale or other piece of business. • مشابه: business, commerce, deal, dealing, exchange, sale
• (3)تعریف: (pl.) the record of proceedings, as of a convention or conference. • مترادف: minutes, proceedings • مشابه: record
جمله های نمونه
1. the transaction between the viewer and the painting
رابطه ی میان بیننده و نقاشی
2. a profitable transaction
معامله ی پرسود
3. a profitable transaction
معامله ی پر سود
4. my brother was in no way a party to that transaction
برادر من به هیچ وجه در آن معامله دخیل نبود.
5. He left the transaction of the matter to his secretary.
[ترجمه الهام قدوسی] او موضوع را به منشی خود واگذار کرد.
|
[ترجمه اسکندری نژاد] او اجرای موضوع را به منشی اش واگذار کرد.
|
[ترجمه گوگل]او انجام کار را به منشی خود واگذار کرد [ترجمه ترگمان]معامله را به منشی خود واگذار کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Neither side would disclose details of the transaction.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از طرفین جزئیات معامله را فاش نمی کند [ترجمه ترگمان]هیچ کدام از طرفین جزئیات تراکنش ها را فاش نمی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He pocketed a hundred dollars on the transaction.
[ترجمه گوگل]او از این معامله صد دلار به جیب زد [ترجمه ترگمان]صد دلار از این معامله در جیب گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was twenty dollars in pocket by the transaction.
[ترجمه گوگل]با معامله بیست دلار در جیبش بود [ترجمه ترگمان]این معامله بیست دلار در جیب بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Buying a house is an important transaction for most people.
[ترجمه گوگل]خرید خانه برای اکثر مردم یک معامله مهم است [ترجمه ترگمان]خرید خانه یک تراکنش مهم برای اغلب مردم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The bank charges a fixed rate for each transaction.
[ترجمه گوگل]بانک برای هر تراکنش نرخ ثابتی را دریافت می کند [ترجمه ترگمان]بانک نرخ ثابتی را برای هر تراکنش شارژ می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We need to monitor the transaction of smaller deals.
[ترجمه گوگل]ما باید بر معاملات معاملات کوچکتر نظارت داشته باشیم [ترجمه ترگمان]ما نیاز به نظارت بر تراکنش های کوچک تر داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There are no flies on this transaction.
[ترجمه گوگل]هیچ مگسی در این معامله وجود ندارد [ترجمه ترگمان]هیچ مگس های توی این معامله وجود نداره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Each transaction at the foreign exchange counter seems to take forever.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد هر معامله در باجه ارز برای همیشه طول می کشد [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که هر تراکنش ها در باجه مبادله خارجی برای همیشه در نظر گرفته می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The transaction afforded him a good profit.
[ترجمه گوگل]این معامله سود خوبی برای او به همراه داشت [ترجمه ترگمان]این معامله سود زیادی به او می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. All meetings for the transaction of business are open to the public.
[ترجمه گوگل]کلیه جلسات برای معامله تجاری برای عموم آزاد است [ترجمه ترگمان]تمام جلسات برای معاملات کسب وکار برای عموم باز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[حسابداری] رویداد مالی _ فعالیت مالی [صنعت] تراکنش، فعل و انفعال، معامله [حقوق] معامله، داد و ستد، عملیات حسابداری یا بانکی، مذاکره [نساجی] معاملات [ریاضیات] تراکنش، دادوستد، فعالیت، معامله
انگلیسی به انگلیسی
• interaction between two parties, negotiation, settlement; business deal a transaction is a business deal, usually involving buying and selling something.
پیشنهاد کاربران
معامله، مبادله
در مبحث فن آوری مربوط به پایگاه های داده به صورت �اجرای عملیات� یا به صورت ساده �عملیات� هم میشه ترجمه کرد. در شبکه های کامپیوتری به نقل و انتقال اطلاعات هم ترجمه میشه کلا داد و ستد و معاله ترجمه کردن این کلمه صحیح نیست ... [مشاهده متن کامل]
مفهوم این کلمه یه چیزی تو مایه های بده بستان میشه که در هر زمینه ای معنای خودش رو داره تو بیزینس میشه �معامله�
COMMERCE / formal the process of doing business رسمی/ فرآیند انجام کسب و کار The Government is determined to make the UK the best place for the transaction of e - business.
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال] تراکنش عمل مبادله ارزهای دیجیتال در بلاکچین.
دوستان این رو بخونید متوجه میشید: A "transaction" is like a trade or exchange. It's when you give something, like money, and get something in return, like a product or service. For example, when you buy a toy at a store, you're making a transaction. You give money to the store, and they give you the toy. So, a transaction is when you swap something for something else. ... [مشاهده متن کامل]
تبادلات مثلاً: تبادلات برق بین ریزشبکه های صنعتی فعال