trackball

جمله های نمونه

1. The reason that conventional trackballs and joysticks aren't used is because the precise positioning that they provide simply isn't needed.
[ترجمه گوگل]دلیل استفاده نکردن از گوی‌های حرکتی و جوی استیک‌های معمولی این است که به موقعیت‌یابی دقیقی که آنها ارائه می‌کنند به سادگی مورد نیاز نیست
[ترجمه ترگمان]دلیل اینکه trackballs سنتی و joysticks مورد استفاده قرار نمی گیرند، این است که موقعیت دقیق آن ها به سادگی مورد نیاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Klatsky found that some subjects preferred trackballs or Glidepoint pads even though they actually performed better with mice.
[ترجمه گوگل]کلاتسکی دریافت که برخی از آزمودنی‌ها توپ‌های حرکتی یا پدهای گلایدپوینت را ترجیح می‌دهند، حتی اگر در واقع با موش‌ها عملکرد بهتری داشتند
[ترجمه ترگمان]Klatsky دریافت که برخی از سوژه ها trackballs یا Glidepoint را ترجیح می دهند اگر چه آن ها در واقع عملکرد بهتری با موش ها دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fixed auto brightness, hardware key lights and trackball light notifications.
[ترجمه گوگل]روشنایی خودکار، چراغ‌های کلید سخت‌افزاری و اعلان‌های نور گوی ثابت شده است
[ترجمه ترگمان]درخشندگی اتومبیل ثابت، چراغ های اصلی سخت افزار و notifications روشن trackball
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A trackball is essentially an upside - down mouse.
[ترجمه گوگل]یک گوی در اصل یک ماوس وارونه است
[ترجمه ترگمان]A اساسا یک موش وارونه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The trackball products are rare products now, a handful of manufacturer in Taiwan still making it.
[ترجمه گوگل]محصولات تراکبال در حال حاضر محصولات کمیاب هستند، تعداد انگشت شماری از تولید کنندگان در تایوان هنوز آن را تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]محصولات trackball در حال حاضر محصولات کمیاب هستند، تعدادی از تولید کننده در تایوان هنوز هم آن را می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A trackball has the ball on top and you move it with your finger.
[ترجمه گوگل]یک گوی تراک توپ را در بالا دارد و شما آن را با انگشت خود حرکت می دهید
[ترجمه ترگمان]A توپ را بالا گرفته است و با انگشتت آن را حرکت می دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. While integrating forearms to operate a trackball and a mouse, the OE of target acquisition and drag-and-drop were 53%AP and 45%AP, respectively.
[ترجمه گوگل]هنگام ادغام ساعدها برای کار با توپ و ماوس، OE اکتساب هدف و کشیدن و رها کردن به ترتیب 53% AP و 45% AP بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که forearms را برای کار با یک trackball و یک موس ادغام می کند، محیط عملیاتی بدست آوردن هدف و برش به ترتیب ۵۳ درصد و ۴۵ درصد از AP هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Move your mouse or trackball in the straightest line possible.
[ترجمه محمد رضا علم طلب] موس یا توپک را در مستقیم ترین خط ممکن حرکت دهید.
|
[ترجمه گوگل]موس یا گوی ردیابی خود را در مستقیم ترین خط ممکن حرکت دهید
[ترجمه ترگمان]mouse یا trackball را در خط straightest حرکت دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A mouse takes much more room than a trackball.
[ترجمه محمد رضا علم طلب] یک موشواره فضای بسیار بیشتری از یک توپک اشغال می کند.
|
[ترجمه گوگل]یک ماوس فضای بسیار بیشتری نسبت به یک گوی تراک می گیرد
[ترجمه ترگمان]یک موش بیش از یک trackball اتاق می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The icons are generally activated by an on-screen pointer controlled by a mouse or trackball.
[ترجمه گوگل]نمادها معمولاً توسط یک اشاره گر روی صفحه که توسط ماوس یا گوی کنترل می شود فعال می شوند
[ترجمه ترگمان]شمایل به طور کلی توسط یک اشاره گر روی صفحه کنترل می شود که توسط یک موش یا trackball کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Industrial keyboard housed in a NEMA 4X enclosure with membrane keypad and integrated industrial trackball.
[ترجمه گوگل]صفحه کلید صنعتی که در یک محفظه NEMA 4X با صفحه کلید غشایی و ترک‌بال صنعتی یکپارچه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]صفحه کلید صنعتی در یک محفظه NEMA ۴ X با صفحه کلید غشا و trackball صنعتی ادغام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In 200 the scroll wheel was replaced with a trackball on the front of the device.
[ترجمه گوگل]در سال 200 چرخ اسکرول با یک گوی در جلوی دستگاه جایگزین شد
[ترجمه ترگمان]در ۲۰۰ دستگاه scroll با یک trackball در جلوی دستگاه جایگزین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The manufacturer also got one new gadget on display, a USB key - like trackball.
[ترجمه گوگل]سازنده همچنین یک ابزار جدید را به نمایش گذاشته است، یک کلید USB - مانند گوی توپ
[ترجمه ترگمان]تولید کننده همچنین یک ابزار الکترونیکی جدید در صفحه نمایش داشت، یک key USB شبیه به trackball
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Adjust how much your pointer accelerates as you move your mouse or trackball faster.
[ترجمه گوگل]با حرکت دادن سریع‌تر موس یا گوی‌باله، سرعت اشاره‌گرتان را تنظیم کنید
[ترجمه ترگمان]میزان سرعت نشانگر تان را در حین حرکت ماوس خود و یا سرعت بخشیدن به آن را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] گوی مسیر مکانیسمی که در چاپر کامپیوتری از چرخ دنده ها برای کشیدن کاغذ به جلو استفاده می کند. این دنده ها درون سوراخهای تغذیه در دو طرف کاغذ قرار می گیرند . اگر فضای روی میز کار کم باشد. به کارگیری واحد گوی مسیر، که خود بدون حرکت است به جای ماوس امتیاز است .
[برق و الکترونیک] توپ کنترلی قطعه کنترلی کامپیوتر برای حرکت دادن مکان نما روی صفحه مونیتور . اساس آن توپی است که ازادانه گردش می کندو در پوششی قرار دارد که اطراف آن را حسگرهایی گرفته اند که حرکتهای توپ ناشی از حرکت سر انگشتان را به حرکت مکان نما تبدیل می کند .
[کامپیوتر] گوی شیار، گوی پیگردی، گوی نشان .

انگلیسی به انگلیسی

• input device which includes a ball which may be spun in order to move the cursor (computers)

پیشنهاد کاربران

trackball ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: توپَک
تعریف: افزارۀ اشاره‏ای که در آن برای جابه‏جا کردن اشاره‏گر، یک گوی را با انگشتان یا کف دست می‏چرخانند
توپک
به افزار کوچک اشاره ای در رایانه که به وسیله آن می توان مکان نما را بر روی صفحه جابجا کرد توپک گفته می شود. توپک را می توان با انگشتان یا کف دست چرخاند. ( ویکیپدیا )
گوی مسیر یاب

بپرس