tortfeasor


(حقوق) کسی که مرتکب عمل قابل پیگیری در دادگاه می شود، مجرم (رجوع شود به: tort)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in law, one who has committed a tort.

جمله های نمونه

1. It discharges the tortfeasor to whom it is given from all liability for contribution to any other tortfeasor.
[ترجمه گوگل]این متخلف را که به او واگذار شده است از کلیه مسئولیت های مربوط به مشارکت در قبال هر عامل زیان آور دیگر برکنار می کند
[ترجمه ترگمان]آن the را که از همه مسئولیت برای مشارکت در هر tortfeasor دیگر داده می شود، خالی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A joint tortfeasor is not entitled to a money judgment for contribution until he has by payment discharged the common liability or has paid more than his prorata share thereof.
[ترجمه گوگل]متخلف مشترك تا زماني كه با پرداخت بدهي مشترك را رفع نكند يا بيش از نسبت سهم خود از آن پرداخت نكند، مستحق حكم نقدي براي سهم نيست
[ترجمه ترگمان]یک شرکت سهامی مشترک حق ندارد تا زمانی که با پرداخت وجه مشترک، مسئولیت مشترک را تخلیه کند یا بیشتر از سهم خود در آن بپردازد، حکم نقدی برای مشارکت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. No tortfeasor is compelled to make contribution beyond his own prorata share of the entire liability.
[ترجمه گوگل]هیچ متخلف مجبور به پرداخت سهمی فراتر از سهم خود از کل مسئولیت نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ tortfeasor مجبور نیست که فراتر از سهم خود از کل مسئولیت خود مشارکت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Article Where a tortfeasor shall assume administrative liability or criminal liability for the same conduct, it shall not prejudice the tort liability that the tortfeasor shall legally assume.
[ترجمه گوگل]ماده در صورتی که مرتکب جرم مسئولیت اداری یا مسئولیت کیفری را برای همان رفتار متقبل شود، به مسئولیت جرمی که متخلف قانوناً متعهد می شود لطمه ای وارد نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]ماده هرجا که یک tortfeasor مسئولیت اجرایی یا مسئولیت کیفری را برای انجام همین رفتار در نظر بگیرد، مسئولیت مدنی را نباید به طور قانونی فرض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As a rule, victim plaintiff and tortfeasor doubted defendant, but confirming not tort suit changes the roles of two parties.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قاعده، شاکی قربانی و عامل جرم به متهم شک می کردند، اما تایید نکردن دعوای تخلف، نقش دو طرف را تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک قاعده، شاکی و شاکی در مورد متهم تردید دارند، اما تایید نمی کنند که تغییر لباس نقش های دو طرف را تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Accordingly, the tortfeasor should take the responsibility to pay spirit compensation to the victim.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، مرتکب جرم باید مسئولیت پرداخت غرامت روحی به قربانی را بر عهده بگیرد
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، tortfeasor باید مسئولیت پرداخت غرامت به قربانی را برعهده بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ultimate form of common liability is that every tortfeasor bears shared liability for the damage.
[ترجمه گوگل]شکل نهایی مسئولیت مشترک این است که هر متخلف مسئولیت مشترکی برای خسارت دارد
[ترجمه ترگمان]شکل نهایی مسئولیت مشترک این است که هر tortfeasor مسئولیت مشترک برای آسیب را متحمل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The principle of liability without fault refers to the assumption of liability with no regard to the culpability of the tortfeasor.
[ترجمه گوگل]اصل مسئولیت بدون تقصیر به فرض مسؤولیت بدون توجه به تقصیر مرتکب خطا اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]اصل مسئولیت بدون خطا به فرض مسئولیت و بدون توجه به مقصر بودن the اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Article 3 The victim of a tort shall be entitled to require the tortfeasor to assume the tort liability.
[ترجمه گوگل]ماده 3 : قربانی جرم حق دارد از مرتکب جرم بخواهد که مسئولیت جرم را بپذیرد
[ترجمه ترگمان]ماده ۳ قربانی مسئولیت مدنی باید حق داشته باشد که به tortfeasor نیاز داشته باشد تا مسوولیت مدنی را به عهده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Article 4 Imposing administrative liability or criminal liability on a tortfeasor for an act will not affect the imposition of tort liability for the same.
[ترجمه گوگل]ماده 4: تحمیل مسئولیت اداری یا کیفری متخلف به خاطر عملی که انجام می‌دهد، تأثیری در تحمیل مسؤولیت ظلم به آن نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]ماده ۴ مسیولیت اجرایی یا مسوولیت کیفری بر مبنای یک عمل، تحمیل مسئولیت مدنی برای یک اقدام را تحت تاثیر قرار نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The recovery of a judgment by the injured person against one joint tortfeasor does not discharge the other joint tortfeasors.
[ترجمه گوگل]احیای حکم توسط شخص آسیب دیده در مورد یکی از مجرمان مفاصل، دیگر مجرمان مفاصل را رها نمی کند
[ترجمه ترگمان]ریکاوری یک قضاوت توسط فرد آسیب دیده در برابر یک tortfeasor مشترک، tortfeasors دیگر را تخلیه نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Article 26 Where a party wronged partly contributes to the wrong, the liability on the tortfeasor(s) may be mitigated.
[ترجمه گوگل]ماده 26 هرگاه طرف متخلف تا حدی در اشتباه سهیم باشد، ممکن است مسئولیت متخلف یا مرتکب خطا کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]ماده ۲۶ در جایی که یک حزب تا حدودی در اشتباه مشارکت می کند، مسئولیت the (ها)ممکن است کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But China does not admit "action in rem", so "ship" itself cannot be held liable as the tortfeasor for the tortuous act arising from a collision.
[ترجمه گوگل]اما چین «اقدام واقعی» را نمی‌پذیرد، بنابراین «کشتی» خود را نمی‌توان به‌عنوان عامل خسارت در قبال عمل پرپیچ‌وخم ناشی از تصادم مسئول دانست
[ترجمه ترگمان]اما چین \"اقدام به یاد را قبول نمی کند\"، بنابراین خود \"کشتی\" نمی تواند مسئول اعمال پر پیچ وخم ناشی از برخورد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The vicarious liability means that the person is liable to the reparation for injury caused by the tortfeasor holding the special relationship to him.
[ترجمه گوگل]مسئولیت نیابتی به این معنی است که شخص مسئول جبران صدمات ناشی از زیان آور است که رابطه خاصی با او دارد
[ترجمه ترگمان]مسیولیت جانشین به این معنی است که شخص مسیول جبران آسیب ناشی از tortfeasor که رابطه ویژه ای با او داشته است می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] مرتکب شبه جرم، مقصر، متخلف

انگلیسی به انگلیسی

• one who commits an injustice, one who causes harm (law)

پیشنهاد کاربران

متخلف، یا کسی که در یک معامله شروط توافق را رعایت نکرده است

بپرس