tops

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of highest quality, rank, or the like.
مشابه: boss

- The teachers here are tops.
[ترجمه بهادر اسلامی] معلم های اینجا از بهترین ها هستن . @لَنگویچ
|
[ترجمه گوگل] معلمان اینجا برتر هستند
[ترجمه ترگمان] معلم ها در اینجا در صدر قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: (usu. prec. by the) one that is considered to be the best in some quality or achievement.

جمله های نمونه

1. boys spin tops
پسرها فرفره می چرخانند.

2. a book that tops the list
کتابی که در صدر فهرست قرار دارد

3. to keep the tops of pictures on a level
بالای عکس ها را همتراز کردن

4. the clouds had sharp and reddish tops
ابرها سرهای تیز و سرخ رنگ داشتند.

5. when it comes to painting he tops all his rivals
در نقاشی از همه ی رقیبان خود بهتر است.

6. Milk bottle tops are made of tin foil.
[ترجمه گوگل]رویه بطری شیر از فویل قلع ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]شیره ای بطری شیر از فویل حلبی ساخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is still snow on the mountain tops.
[ترجمه گوگل]هنوز برف در قله‌های کوه می‌بارد
[ترجمه ترگمان]هنوز روی قله کوه برف هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The birds skimmed the tops of the waves.
[ترجمه گوگل]پرندگان از بالای امواج عبور کردند
[ترجمه ترگمان]پرندگان نوک امواج را حمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It should take two hours tops.
[ترجمه گوگل]باید دو ساعت طول بکشد
[ترجمه ترگمان]باید حداکثر ۲ ساعت طول بکشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On the tops of very high mountains snow persists throughout the year.
[ترجمه گوگل]در بالای کوه های بسیار مرتفع برف در طول سال ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]در قله های کوه های بلند، برف در طول سال ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Snow had whitened the tops of the trees.
[ترجمه گوگل]برف بالای درختان را سفید کرده بود
[ترجمه ترگمان]برف نوک درختان را سفید کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He tops his father by half a head.
[ترجمه گوگل]او نیمی از سر پدرش را بالاتر می برد
[ترجمه ترگمان]سر تا پای پدرش را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There was snow on the hill tops but not in the valley.
[ترجمه گوگل]برف در بالای تپه باریده بود اما در دره نه
[ترجمه ترگمان]روی قله تپه برف می بارید اما نه در دره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On the tops of some mountains snow persists throughout the year.
[ترجمه گوگل]در بالای برخی از کوه ها برف در طول سال ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]در قله های یک کوه یخی در طول سال ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] سیستم عامل روی نوار مغناطیسی ؛ تاپس
[نساجی] فتیله پشمی - بسته های فتیله فاستونی - تاپس - دسته الیاف به صورت توده فتیله ای

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) very good, great, exceptional

پیشنهاد کاربران

سقف
نقاط سقف
adverb/informal
at the most
قید، غیر رسمی/ حداکثر
"some civil servant earning twenty - eight thousand a year, tops"
سَر پوش
نهایتا، در نهایت، خونه ی پُر
فرفره
1 ) توپه, حرف نداره
2 ) فوق فوقش

بپرس