to the bone

/tu ðə boʊn//tuː ðə bəʊn/

جمله های نمونه

1. The bus service has been cut to the bone.
[ترجمه گوگل]سرویس اتوبوس به استخوان بریده شده است
[ترجمه ترگمان]سرویس اتوبوس به سمت استخوان بریده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Beauty is superficial, but ugly goes down to the bone.
[ترجمه گوگل]زیبایی ظاهری است، اما زشتی به استخوان می رسد
[ترجمه ترگمان]زیبایی سطحی است اما زشت روی استخوان می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The wind really chills me to the bone.
[ترجمه گوگل]باد واقعاً من را تا استخوان سرد می کند
[ترجمه ترگمان] باد واقعا منو به استخون فرو می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bus service has been pared to the bone.
[ترجمه گوگل]سرویس اتوبوس به استخوان رسیده است
[ترجمه ترگمان] سرویس اتوبوس رفته بود به استخون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The knife wound penetrated to the bone.
[ترجمه گوگل]زخم چاقو تا استخوان نفوذ کرد
[ترجمه ترگمان]زخم چاقو به استخوان نفوذ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was frozen/chilled to the bone after waiting so long for the bus.
[ترجمه گوگل]من بعد از مدتها انتظار برای اتوبوس یخ زدم/تا استخوان سرد شدم
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه منتظر اتوبوس بودم، یخ زده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Train services have been cut to the bone.
[ترجمه حسین کتابدار] خدمات قطار به حداقل ممکن آن رسیده است.
|
[ترجمه گوگل]خدمات قطار تا حد زیادی قطع شده است
[ترجمه ترگمان]خدمات قطار به استخوان بریده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Shops cut prices to the bone in the January sales.
[ترجمه گوگل]مغازه ها در فروش ژانویه قیمت ها را تا حد زیادی کاهش دادند
[ترجمه ترگمان]مغازه ها در اثر فروش ژانویه قیمت ها را کاهش داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The workforce has been pared to the bone .
[ترجمه حسین کتابدار] نیروی کار به پایین ترین سطح آن رسیده است.
|
[ترجمه گوگل]نیروی کار تا حد استخوان جمع شده است
[ترجمه ترگمان]نیروی کار برای استخوان ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She worked her fingers to the bone to provide a home and food for seven children.
[ترجمه گوگل]او انگشتانش را تا استخوان کار کرد تا برای هفت کودک خانه و غذا فراهم کند
[ترجمه ترگمان]او برای تهیه یک خانه و غذا برای هفت کودک انگشتان خود را به استخوان کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The country's defences have been pared to the bone .
[ترجمه حسین کتابدار] وضعیت دفاعی کشور به آخر خط رسیده است.
|
[ترجمه گوگل]دفاعیات کشور به استخوان رسیده است
[ترجمه ترگمان]لایه های دفاعی کشور را تا مغز حذف کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Profit margins have been slashed to the bone in an attempt to keep turnover moving.
[ترجمه گوگل]حاشیه سود در تلاش برای حرکت گردش مالی تا حد زیادی کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]سود حاشیه سود در تلاش برای حفظ جابجایی جابجا شده به استخوان کاهش پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Let's go home, I'm chilled to the bone .
[ترجمه حسین کتابدار] بیا بریم خانه، سرما تا مغز استخوانم نفوذ کرده است.
|
[ترجمه گوگل]بیا بریم خونه، تا مغزم خنک شد
[ترجمه ترگمان]- بیا بریم خونه از استخوان یخ زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You must be chilled to the bone sitting out here!
[ترجمه گوگل]شما باید تا حد استخوانی که اینجا نشسته اید سرد باشید!
[ترجمه ترگمان]تو باید از این که این بیرون نشسته باشی یخ زده باشی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• until the end, as is needed, very much

پیشنهاد کاربران

You're soaked to the bone
خیلی خیس شدی
زیادی خیس شدی
all the way through, or very badly
تا خرخره، تا مغز استخوان
I was frozen/chilled to the bone after waiting so long for the bus
After hiking for hours in the rain, we were soaked to the bone
...
[مشاهده متن کامل]

The cold winter wind chilled me to the bone
Despite her illness, she was determined to study to the bone for her upcoming exam

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/to-the-bone
تا مغز استخوان
بیش از حد
زیادی

بپرس