thickness

/ˈθɪknəs//ˈθɪknəs/

معنی: ستبری، غلظت، ضخامت
معانی دیگر: لایه، کلفتی، ستبرا، سفتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition or quality of being thick.

(2) تعریف: the measurement of the smallest dimension of something from one side to the opposite side.

- Its thickness is three inches.
[ترجمه گوگل] ضخامت آن سه اینچ است
[ترجمه ترگمان] ضخامت آن سه اینچ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a layer.

- two thicknesses of wool
[ترجمه سعید گودرزی] دولایهءپشمی
|
[ترجمه گوگل] دو ضخامت پشم
[ترجمه ترگمان] دو لایه پشمی از پشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: the thick part of something.

جمله های نمونه

1. fabrics of like thickness
پارچه هایی به یک ضخامت

2. The thickness of the walls is 5 feet.
[ترجمه امیرحسن اسودی] ضخامت دیوارها ۵فوت است.
|
[ترجمه گوگل]ضخامت دیوارها 5 فوت است
[ترجمه ترگمان]ضخامت دیوارها ۵ فوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Wrap the cake in a double thickness of foil.
[ترجمه امیرحسن اسودی] کیک را در فویلی دو برابر ضخیم تر بپیچید.
|
[ترجمه سعید گودرزی] کیک را دولایه، فویل پیچ کنید
|
[ترجمه گوگل]کیک را در فویل دو برابر ضخامت بپیچید
[ترجمه ترگمان]کیک را در ضخامت دوبل فویل پیچ دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The timber is graded according to its thickness.
[ترجمه امیرحسن اسودی] چوب را بر اساس ضخامتش درجه بندی می کنند.
|
[ترجمه گوگل]چوب بر اساس ضخامت آن درجه بندی می شود
[ترجمه ترگمان]چوب با توجه به ضخامت آن درجه بندی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We ranged steel pipes according to thickness and length.
[ترجمه امیرحسن اسودی] لوله های فولادی را بر مبنای ضخامت و طولشان درجه بندی کردیم.
|
[ترجمه گوگل]ما لوله های فولادی را با توجه به ضخامت و طول در نظر گرفتیم
[ترجمه ترگمان]ما لوله های فولادی را با توجه به ضخامت و طول قرار دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The city was enclosed by walls of double thickness.
[ترجمه گوگل]شهر با دیوارهایی با ضخامت دو برابر محصور شده بود
[ترجمه ترگمان]شهر با ضخامت دو برابر محصور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The trousers have double thickness knee panels for extra protection.
[ترجمه گوگل]این شلوار دارای پانل های زانو با ضخامت دو برابر برای محافظت بیشتر است
[ترجمه ترگمان]این شلوار برای حفاظت بیشتر، صفحات زانو به ضخامت دو برابر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The thickness of the mulch will prevent weeds growing around the shrubs.
[ترجمه گوگل]ضخامت مالچ از رشد علف های هرز در اطراف بوته ها جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]ضخامت مالچ از رشد علف های هرز در اطراف بوته ها جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Roll out the pastry to a thickness of 1 cm.
[ترجمه گوگل]خمیر را به ضخامت 1 سانتی متر باز کنید
[ترجمه ترگمان]شیرینی را به ضخامت ۱ سانتی متر لوله کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The walls are at least two feet in thickness.
[ترجمه گوگل]ضخامت دیوارها حداقل دو فوت است
[ترجمه ترگمان]دیوارها حداقل دو فوت ضخامت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Use wood of at least 12 mm thickness.
[ترجمه گوگل]از چوب با ضخامت حداقل 12 میلی متر استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از چوب حداقل ۱۲ میلی متر استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The jacket was lined with a double thickness of fabric.
[ترجمه گوگل]کت با ضخامت دو برابر پارچه آستر شده بود
[ترجمه ترگمان]کت با ضخامت دو برابر پارچه پوشانده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Chips should be cut into uniform size and thickness.
[ترجمه گوگل]تراشه ها باید به اندازه و ضخامت یکنواخت بریده شوند
[ترجمه ترگمان]چیپس باید به اندازه و ضخامت یکنواخت کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wrap the spices in a double thickness of cloth.
[ترجمه گوگل]ادویه ها را در پارچه ای با ضخامت دوبل بپیچید
[ترجمه ترگمان]ادویه را با ضخامت دو برابر بپوشانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستبری (اسم)
density, bigness, sturdiness, massiveness, stoutness, thickness

غلظت (اسم)
density, thickness, compactness

ضخامت (اسم)
density, width, solidity, stoutness, thickness

تخصصی

[عمران و معماری] ضخامت - کلفتی - ستبرا
[برق و الکترونیک] ضخامت
[مهندسی گاز] ضخامت، کلفتی
[نساجی] ضخامت - غلظت
[ریاضیات] ضخامت، ستبرا، خشن، ضخامت جداره
[معدن] ضخامت (زمین شناسی ساختمانی)

انگلیسی به انگلیسی

• distance between sides, amount of material; layer

پیشنهاد کاربران

تراکم نیز معنی میده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : thicken
✅️ اسم ( noun ) : thickness / thickener
✅️ صفت ( adjective ) : thick
✅️ قید ( adverb ) : thickly
لایه، ضخامت
تمرکز و چگالی هم معنی می دهد ، بنابه دیکشنری وبستر آن لاین ، این معنی هم اضافه گردد به کم هوشی و بی حالی
معنی چهارم در دیکشنری وبستر آن لاین ، البته معنی چهارم ، کم هوشی و بی روحی میباشد Stupidity , Dullness و معنی کثیف و کثیف که در ذیل توسط مائده نوشته شده غلط میباشد ، اصلاح گردد
سپاس

بپرس