• : تعریف: a rope, chain, leash, or the like by which an animal, balloon, or other moving or movable object is fastened. • مترادف: leash • مشابه: chain, halter, line, rein, rope, strap, string, thong
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: tethers, tethering, tethered
• : تعریف: to fasten or restrict with a tether. • مترادف: leash, tie • مشابه: bind, check, fasten, hobble, restrain, stake
جمله های نمونه
1. a horse loose of its tether
اسبی که از افسار خود رها شده
2. the horse had a long tether
اسب افسار بلندی داشت.
3. at the end of one's tether
کارد کسی که به استخوان رسیده،در سرحد بی تابی،جان به لب رسیده
4. i am at the end of my tether
کارد به استخوانم رسیده است (صبرم تمام شده است).
5. The cow had broken its tether and was in the cornfield.
[ترجمه گوگل]گاو بند خود را شکسته بود و در مزرعه ذرت بود [ترجمه ترگمان]گاوها افسار خود را شکسته و در مزرعه ذرت بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The horse had broken loose from its tether.
[ترجمه گوگل]اسب از بندش جدا شده بود [ترجمه ترگمان]اسب از این بند رها شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We should tether our plan to our resources.
[ترجمه گوگل]ما باید برنامه خود را به منابع خود متصل کنیم [ترجمه ترگمان]ما باید plan را به منابع خود برگردانیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Hoffman said the end of the tether draped in the cargo bay was discolored, perhaps charred by burning.
[ترجمه گوگل]هافمن گفت که انتهای بند بسته شده در محفظه بار تغییر رنگ داده و احتمالاً در اثر سوختن سوخته شده است [ترجمه ترگمان]هوفمان گفت که انتهای بطری که در خلیج بار انداخته بود بی رنگ بود و شاید با سوختن زغال شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The satellite and more than 12 miles of tether linking it to Columbia snapped on Feb. 2
[ترجمه گوگل]ماهواره و بیش از 12 مایل تتر که آن را به کلمبیا متصل می کند در 2 فوریه عکسبرداری شد [ترجمه ترگمان]این ماهواره که بیش از ۱۲ مایل افسار آن را به کلمبیا متصل کرده بود، در روز دوم فوریه با شکست مواجه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Families buy the beasts and tether them in the yard until they present them for sacrifice at temple.
[ترجمه گوگل]خانواده ها جانوران را می خرند و آنها را در حیاط می بندند تا زمانی که آنها را برای قربانی در معبد حاضر کنند [ترجمه ترگمان]خانواده ها حیوان را می خرند و آن ها را در حیاط نگه می دارند تا اینکه آن ها را برای قربانی کردن در معبد آماده کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The cow had broken its tether and was cornfield.
[ترجمه گوگل]گاو بند خود را شکسته بود و مزرعه ذرت بود [ترجمه ترگمان]گاو افسار را شکسته بود و مزرعه ذرت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She was jealous, humiliated, and emotionally at the end of her tether.
[ترجمه گوگل]او حسادت می کرد، تحقیر می شد و از نظر عاطفی در پایان زندگی اش بود [ترجمه ترگمان]او حسودی می کرد، تحقیر شده بود، و از لحاظ احساسی به پایان رسیده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I've been looking after four young children all day and I really am at the end of my tether!
[ترجمه گوگل]من تمام روز از چهار کودک خردسال مراقبت کردهام و واقعاً در پایان کارم هستم! [ترجمه ترگمان]من تمام روز دنبال چهار بچه بودم و واقعا در آخر راه هستم! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You'd better let her know you're safe. She's at the end of her tether.
[ترجمه گوگل]بهتر است به او بگویید که در امان هستید او در پایان کار خود است [ترجمه ترگمان]بهتر است به او اطلاع بدهی که در امانی دیگر حق با او نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. By 6 o'clock after a busy day I'm at the end of my tether.
[ترجمه Mrjn] ساعت ۶بعد از یک روز پرمشغله جانم به لب میرسد. ( صبرم تمام میشود )
|
[ترجمه گوگل]تا ساعت 6 بعد از یک روز پرمشغله به پایان کارم رسیده ام [ترجمه ترگمان]تا ساعت ۶ بعد از یک روز پر مشغله، من در انتهای of هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• rope or chain by which an animal is fastened, lead, leash fasten with a tether, tie an animal with a rope or chain in order to restrict movement if you tether an animal, you tie it to a post. if you are at the end of your tether, you are so tired or unhappy that you cannot cope with your problems.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: To tie or secure an object, often to prevent it from moving away ⛓️ 🔍 مترادف: Tie ✅ مثال: The horse was tethered to a post near the barn.
در گرو چیزی بودن
at the end of one's tether لبریز شدن کاسه ی صبر
یکی از معنای این کلمه ( ( متصل شدن ) ) هم هست
He was at the end of his tether کفگیرش به ته دیگ خورد🤕
قید و بند
[فیلم Us محصول 2019] همزاد
بستن با تناب/زنجیر
اتصال ، مثال اتصال بلوتوثیbluetooth tether
ظرفیت تحمل و تاب آوردن I'm at the end of my tether نهایت تحمل من، دیگه طاقت تحمل ندارم ، دیگه تاب نمیارم
نام یک رمز ارز دیجیتالی است
مهار ، مهار کننده
قسمت جلوی حشرات که برای برداشتن غذا و نیش زدن استفاده میشه
به نقل از هزاره: 1 - افسار، طناب، بند، زنجیر 2 - [حیوان] بستن، افسار کردن
به نقل از فرهنگ پویا: 1 - افسار 2 - قلاده 3 - [افسار/قلاده ی حیوانی را به جایی] بستن
پایبند کردن ( مثلا علتی یا کسی که مرا به چیزی پایبند کند )