tessellate


معنی: با موزاییک فرش کردن، با موزاییک زینت دادن
معانی دیگر: دارای طرح موزاییکی، مرکب از قطعات مربع (که پهلوی هم قرار گرفته اند) (tessellated هم می گویند)، بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: tessellates, tessellating, tessellated
• : تعریف: to decorate (a floor, wall, or the like) with a mosaic pattern, as by using small square pieces of stone or glass.

جمله های نمونه

1. Inside was a red and white tessellated floor.
[ترجمه گوگل]داخل آن یک کف پوش قرمز و سفید بود
[ترجمه ترگمان]داخل اتاق یک طبقه سرخ و سفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Normally, the whole of a floor is tessellated.
[ترجمه گوگل]به طور معمول، کل یک طبقه تسلیت دارد
[ترجمه ترگمان]در حالت عادی کل یه طبقه هم \"tessellated\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Now I'll describe how to tessellate our two-dimensional height map array.
[ترجمه گوگل]اکنون من نحوه تسلیت آرایه نقشه ارتفاع دوبعدی خود را شرح می دهم
[ترجمه ترگمان]حالا توضیح می دهم که چطور آرایه دو بعدی نقشه مان را مجددا تنظیم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The main house of the villa had two heated rooms with a tessellated pavement, part of which survived.
[ترجمه گوگل]خانه اصلی ویلا دارای دو اتاق گرمایشی با سنگفرش تخته ای بود که بخشی از آن باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]خانه اصلی ویلای دو اتاق گرم با pavement داشت که بخشی از آن زنده مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is especially true if a small area only has been tessellated.
[ترجمه گوگل]این امر به ویژه در صورتی صادق است که یک منطقه کوچک فقط تسلیت داده شده باشد
[ترجمه ترگمان]این مساله به ویژه در صورتی درست است که یک ناحیه کوچک تنها مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She would hear tile swirl of water from the downstairs washroom, his footsteps on the tessellated floor of the hall.
[ترجمه گوگل]او صدای چرخش کاشی‌های آب را از دستشویی طبقه پایین می‌شنید و صدای قدم‌های او را روی کف پوشیده‌شده سالن می‌شنید
[ترجمه ترگمان]صدای شلپ شلپ آب از دستشویی طبقه پایین را می شنید، صدای قدم های او در طبقه همکف سرسرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I promised to have a look at the dig and point out where the tessellated pavement should be.
[ترجمه گوگل]قول دادم نگاهی به حفاری بیندازم و به آن اشاره کنم که سنگفرش تسلیتی کجا باید باشد
[ترجمه ترگمان]قول داده بودم نگاهی به زمین بیندازم و ببینم که پیاده رو کجا باید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the trouble with rounded personalities is that they don't tessellate.
[ترجمه گوگل]اما مشکل شخصیت‌های گرد این است که تسلیم نمی‌شوند
[ترجمه ترگمان]اما مشکل شخصیت های مدور این است که آن ها tessellate نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Select the polygon where you want to make the holes for the fan and click a few times on the tessellate button.
[ترجمه گوگل]چند ضلعی را که می خواهید سوراخ هایی برای فن ایجاد کنید انتخاب کنید و چند بار روی دکمه tessellate کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]چند ضلعی را که می خواهید the را برای فن ایجاد کنید انتخاب کنید و چند بار روی دکمه tessellate کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

با موزاییک فرش کردن (فعل)
tessellate

با موزاییک زینت دادن (فعل)
tessellate

انگلیسی به انگلیسی

• create a mosaic, tile with small squares

پیشنهاد کاربران

When shapes fit together without gaps we say that they tessellate
مثلث نگاری کردن
فرش کردن یک سطح

بپرس