tango

/ˈtæŋɡoʊ//ˈtæŋɡəʊ/

معنی: رقص تانگو، رقص چهار ضربی اسپانیولی، تانگو رقصیدن
معانی دیگر: (رقص آهسته و دو نفری) تانگو، موسیقی تانگو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: tangos
(1) تعریف: a Latin American ballroom dance with gliding steps and frequent, abrupt turns, often performed as an exhibition dance.

(2) تعریف: the music for this dance, with two or four beats to the measure.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: tangos, tangoing, tangoed
• : تعریف: to dance the tango.

جمله های نمونه

1. tango rhythm
ریتم تانگو

2. the tango step
طرز گام برداری در رقص تانگو

3. Well, I think it takes two to tango.
[ترجمه گوگل]خوب، من فکر می کنم برای تانگو دو نفر لازم است
[ترجمه ترگمان]خب، فکر کنم برای تانگو دو نفر لازمه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It takes two to tango.
[ترجمه گوگل]برای تانگو دو نفر لازم است
[ترجمه ترگمان] برای تانگو دو نفر رو میکشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A tango was playing on the jukebox.
[ترجمه گوگل]یک تانگو روی جوک باکس بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]یه تانگو داشت روی دستگاه پخش موسیقی کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Arthur Murray taught the foxtrot, the tango and the waltz.
[ترجمه گوگل]آرتور موری فاکستروت، تانگو و والس را آموزش داد
[ترجمه ترگمان]آرتور موری رقص فاکس ترات و رقص والس را یاد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They can rock and roll, they can tango, but they can't bop.
[ترجمه گوگل]آنها می توانند راک اند رول کنند، می توانند تانگو باشند، اما نمی توانند باپ کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند راک اند رول شوند، می توانند تانگو بزنند، اما نمی توانند تصادف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The band struck up a tango.
[ترجمه گوگل]گروه یک تانگو زد
[ترجمه ترگمان]گروه رقص تانگو رو شروع کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It takes two to tango and so far our relationship has been one-sided.
[ترجمه گوگل]برای تانگو دو نفر لازم است و تا کنون رابطه ما یک طرفه بوده است
[ترجمه ترگمان]برای تانگو دو نفر لازم است و تا کنون رابطه ما یک جانبه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But he quickly changed my direction toward modern tango style.
[ترجمه گوگل]اما او به سرعت مسیر من را به سمت سبک مدرن تانگو تغییر داد
[ترجمه ترگمان]اما او به سرعت مسیر من را به سبک tango عوض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The square tango had to be seen to be believed - eat your hearts out, disco dancers!
[ترجمه گوگل]تانگوی مربعی باید دیده می شد تا باور شود - رقصنده های دیسکو، دلتان را بخورید!
[ترجمه ترگمان]رقص مربعی باید دیده می شد که باور داشته باشند - hearts را بخورید، رقاص ها!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Can you dance the tango?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید تانگو برقصید؟
[ترجمه ترگمان]رقص تانگو رو بلدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Oh and here we are going to a tango lesson.
[ترجمه گوگل]اوه و اینجا ما به یک درس تانگو می رویم
[ترجمه ترگمان]اوه، ما داریم میریم به کلاس تانگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Performance will be followed by a tango exhibition featuring Mara Luna y El Brujo, with dancing in the courtyard afterwards.
[ترجمه گوگل]پس از اجرا، نمایشگاه تانگو با حضور Mara Luna y El Brujo همراه با رقص در حیاط برگزار خواهد شد
[ترجمه ترگمان]بعد از آن برنامه رقص تانگو برای برنامه رقص تانگو در نظر گرفته خواهد شد و مارا Luna آل Brujo را با رقص در حیاط بعد از آن همراهی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Tango is a pretty good thing to play.
[ترجمه گوگل]تانگو بازی بسیار خوبی است
[ترجمه ترگمان]بازی تانگو یک چیز خوب برای بازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رقص تانگو (اسم)
tango

رقص چهار ضربی اسپانیولی (اسم)
tango

تانگو رقصیدن (فعل)
tango

انگلیسی به انگلیسی

• ballroom dance of latin american origin; music for the tango
dance the tango
a tango is a south american dance for two people that has an unusual, very strong rhythm.
when you tango, you dance the tango.

پیشنهاد کاربران

بپرس