tangent

/ˈtændʒənt//ˈtændʒənt/

معنی: مماس، تانژانت، خط مماس
معانی دیگر: (به ویژه در هندسه) مماس، هم سود، سایا، ظل، (مثلثات) تانژانت، هم پهلو، مجاور، تماس، جیب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: in contact, esp. at a single point or along a single line; touching.
مشابه: touching

(2) تعریف: irrelevant; diverging from the main focus of a matter.

- We don't need to hear these tangent remarks of his.
[ترجمه فاطمه عبدی] مجبور نیستیم به حرفای بی ربط اون گوش بدیم.
|
[ترجمه گوگل] ما نیازی به شنیدن این سخنان مماس او نداریم
[ترجمه ترگمان] لازم نیست که این حرف مماس رو از زبون اون بشنویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
عبارات: go off on a tangent
(1) تعریف: a tangent line or plane.

(2) تعریف: in a right triangle, the ratio of the side opposite a given angle to the side adjacent to the angle.

(3) تعریف: a line of discussion leading away from the original topic; digression.

- We need to remain focused on our topic today and not go off on any tangents.
[ترجمه گوگل] ما باید روی موضوع امروز خود متمرکز بمانیم و روی هیچ مماس نرویم
[ترجمه ترگمان] ما باید امروز بر روی موضوع مان تمرکز کنیم و به طور موضعی صحبت نکنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. go (or fly) off at a tangent
(تفکر یا روال کار و غیره) ناگهان تغییر جهت دادن،کج رفتن

2. The conversation went off at a tangent.
[ترجمه گوگل]گفتگو در یک مماس پیش رفت
[ترجمه ترگمان]گفت و گو خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sine function, hyperbolic tangent, and other non-linear variations on these basic ideas have also been used.
[ترجمه گوگل]تابع سینوس، مماس هذلولی و سایر تغییرات غیر خطی در این ایده های اساسی نیز استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]تابع سینوسی، تانژانت hyperbolic و سایر تغییرات غیر خطی روی این ایده های اصلی نیز مورد استفاده قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For a competitive equilibrium, this line must be tangent to the individual's indifference curve.
[ترجمه گوگل]برای یک تعادل رقابتی، این خط باید مماس بر منحنی بی تفاوتی فرد باشد
[ترجمه ترگمان]برای یک تعادل رقابتی، این خط باید مماس با منحنی بی تفاوتی فرد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Loretta's mind went off at a tangent.
[ترجمه گوگل]ذهن لورتا به یک مماس رفت
[ترجمه ترگمان] ذهن \"لورتا\" رفته بود به یه تماس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't fly off at a tangent, we are talking about the money problem.
[ترجمه گوگل]روی مماس پرواز نکنید، ما در مورد مشکل پول صحبت می کنیم
[ترجمه ترگمان]با یک مماس دور نشوید، ما در مورد مساله پول صحبت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Helmholtz Equation's high precision tangent and adjoint mode was set up based on GCR.
[ترجمه گوگل]حالت مماس و الحاقی با دقت بالا معادله هلمهولتز بر اساس GCR تنظیم شد
[ترجمه ترگمان]tangent با دقت بالا و حالت الحاقی Helmholtz بر پایه GCR تنظیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The tangent stiffness matrix is obtained from the engineering strain and the principle for determining the limit point and bifurcation point is given.
[ترجمه گوگل]ماتریس سختی مماس از کرنش مهندسی به دست آمده و اصل برای تعیین نقطه حد و نقطه انشعاب آورده شده است
[ترجمه ترگمان]ماتریس سفتی تانژانت از کرنش مهندسی و اصل تعیین نقطه حدی و مساله bifurcation بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. According to the calculation theory, the tangent vector, the velocity and the normal vector on a given point of the circle of tool nose are coplanar.
[ترجمه گوگل]بر اساس تئوری محاسباتی، بردار مماس، سرعت و بردار نرمال در یک نقطه معین از دایره دماغه ابزار همسطح هستند
[ترجمه ترگمان]براساس نظریه محاسبات، بردار مماس، سرعت و بردار نرمال در یک نقطه داده شده از دایره بینی ابزار همسطح هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper introduces the ideal transformer equivalence and Tangent parameter characteristic of lossless reprocical two-port network.
[ترجمه گوگل]این مقاله معادله ترانسفورماتور ایده آل و مشخصه پارامتر مماس شبکه دو پورت متقابل بدون تلفات را معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله هم ارزی ترانسفورماتور ایده آل و مشخصه پارامتر Tangent را برای شبکه دو پورت معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The problem of attaining the tangent equation of a certain point on a quadratic curve is basically solved in plane analytical geometry.
[ترجمه گوگل]مسئله دستیابی به معادله مماس یک نقطه معین روی منحنی درجه دوم اساساً در هندسه تحلیلی صفحه حل می شود
[ترجمه ترگمان]مشکل رسیدن به معادله تانژانت یک نقطه مشخص در منحنی درجه دو اساسا در هندسه تحلیلی صفحه حل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Expression to compute the arc tangent of ( float ).
[ترجمه گوگل]عبارت برای محاسبه مماس قوس ( float )
[ترجمه ترگمان]عبارت است از محاسبه تانژانت قوس (شناور)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then, if I choose any vector in that tangent plane.
[ترجمه گوگل]سپس، اگر هر برداری را در آن صفحه مماس انتخاب کنم
[ترجمه ترگمان]سپس، اگر هر بردار را در آن صفحه تانژانت انتخاب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So the derivative in any direction, tangent to g equals c, should be the directional derivative of f, in any such direction, should be zero.
[ترجمه گوگل]بنابراین مشتق در هر جهت، مماس بر g برابر با c، باید مشتق جهتی f باشد، در هر جهت، باید صفر باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین مشتق در هر جهت، تانژانت [ g ] برابر c است، باید مشتق جهت دار f در هر مسیر باشد، باید صفر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He never sticks to the point but keeps going off at a tangent.
[ترجمه فاطمه عبدی] او هیچ وقت موضوع اصلی رو دنبال نمی کنه به جاش همش بحثو عوض می کنه.
|
[ترجمه گوگل]او هرگز به این نکته نمی‌چسبد، اما به یک مماس ادامه می‌دهد
[ترجمه ترگمان] اون هیچ وقت به اصل مطلب اشاره نمیکنه ولی یه تماس ازش میگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مماس (اسم)
tangent

تانژانت (اسم)
tangent

خط مماس (اسم)
tangent

تخصصی

[عمران و معماری] مماس - تماس
[کامپیوتر] تانژانت، خط مماس - 1- خطی که فقط بر دایره یا منحنی دیگر مماس می شود. 2- تایع مصلصاتی تانژانت . نگاه کنید به trigonometric functions .
[نساجی] مماس - تانژانت
[ریاضیات] تانژانت، مماس

انگلیسی به انگلیسی

• line or curve that touches but does not intersect with another line or curve (geometry)
touching at a single point (geometry); irrelevant, divergent
a tangent is a straight line that touches a curve at one point but does not cross it.
if you go off at a tangent or go off on a tangent, you start talking about something that is not directly connected with what you were talking about before.

پیشنهاد کاربران

ریشه : تانژانت در یک نقطه بر منحنی مماس است و از ریشه لاتین Tangensبه معنی
touch می آید و هیچ ربطی به خود منحنی ندارد . وقتی کسی حرف نامربوط به یک موضوع را پیش می کشد می گویند
Going off on a tangent
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A completely different line of thought or a sudden change of course ↪️ ↩️
🔍 مترادف: Digression
✅ مثال: During the lecture, the professor went off on a tangent about his favorite novels.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : tangent
✅️ صفت ( adjective ) : tangential
✅️ قید ( adverb ) : tangentially
= irrelevant
بی ربط/ نامربوط
مثال )
tangent remarks
نکات بی ربط/ اظهارات نامربوط
نسبت های مثلثاتی / Trigonometric functions :
⬛ تانژانت ⬛
تلفظ : TANjent تَنجِنت
Tangente🇫🇷 / Tangent 🇬🇧
⬛ کتانژانت ⬛
تلفظ : کُ تَنجِنت ko. TAN. jent
Cotangente🇫🇷 / Cotangent 🇬🇧
...
[مشاهده متن کامل]

⬛ کسینوس ⬛
تلفظ : کُ ساین KOW. sain
Cosinus🇫🇷 / Cosine🇬🇧
⬛ سینوس ⬛
تلفظ : ساین Sain
Sinus🇫🇷 / Sine🇬🇧
⬛ سِکانت ⬛
تلفظ : سی کَنت SEE. kaent
Secante🇫🇷 / Secant🇬🇧
⬛ کُسِکانت ⬛
تلفظ : کُ سی کَنت kow. SEE. kant
Cosecante 🇫🇷 / Cosecant 🇬🇧

تانژانت، خط مماس، مماس
tangent ( ریاضی )
واژه مصوب: تانژانت
تعریف: اگر زاویه‏ای در نظر بگیریم که رأس آن در مبدأ یک دستگاه مختصات قائم در صفحه و ضلع اول آن منطبق بر قسمت مثبت محور X باشد، تانژانت آن زاویه عبارت است از عرض هر نقطه واقع بر ضلع دوم زاویه به جز رأس، تقسیم بر طولِ ناصفر آن نقطه
بی ربط، خارج از موضوع = irrelevant
انحراف ناگهانی از موضوع
an abrupt change of course
diverging from an original purpose or course : IRRELEVANT
tangent remarks
The non - mathematical meaning of tangent comes from this sense of barely touching something: when a conversation heads off on a tangent, it's hard to see how or why it came up. When talking about history, someone suddenly brings last night's basketball
...
[مشاهده متن کامل]

game? Definitely a tangent
a completely different line of thought or action.
"Loretta's mind went off at a tangent"
We were just going on different tangents, ” he said.

تابع مثلثاتی
معادل پیشنهادی = سوده
مفهوم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس