• (1)تعریف: in contact, esp. at a single point or along a single line; touching. • مشابه: touching
• (2)تعریف: irrelevant; diverging from the main focus of a matter.
- We don't need to hear these tangent remarks of his.
[ترجمه فاطمه عبدی] مجبور نیستیم به حرفای بی ربط اون گوش بدیم.
|
[ترجمه گوگل] ما نیازی به شنیدن این سخنان مماس او نداریم [ترجمه ترگمان] لازم نیست که این حرف مماس رو از زبون اون بشنویم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )عبارات: go off on a tangent
• (1)تعریف: a tangent line or plane.
• (2)تعریف: in a right triangle, the ratio of the side opposite a given angle to the side adjacent to the angle.
• (3)تعریف: a line of discussion leading away from the original topic; digression.
- We need to remain focused on our topic today and not go off on any tangents.
[ترجمه گوگل] ما باید روی موضوع امروز خود متمرکز بمانیم و روی هیچ مماس نرویم [ترجمه ترگمان] ما باید امروز بر روی موضوع مان تمرکز کنیم و به طور موضعی صحبت نکنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. go (or fly) off at a tangent
(تفکر یا روال کار و غیره) ناگهان تغییر جهت دادن،کج رفتن
2. The conversation went off at a tangent.
[ترجمه گوگل]گفتگو در یک مماس پیش رفت [ترجمه ترگمان]گفت و گو خاموش شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The sine function, hyperbolic tangent, and other non-linear variations on these basic ideas have also been used.
[ترجمه گوگل]تابع سینوس، مماس هذلولی و سایر تغییرات غیر خطی در این ایده های اساسی نیز استفاده شده است [ترجمه ترگمان]تابع سینوسی، تانژانت hyperbolic و سایر تغییرات غیر خطی روی این ایده های اصلی نیز مورد استفاده قرار گرفته اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. For a competitive equilibrium, this line must be tangent to the individual's indifference curve.
[ترجمه گوگل]برای یک تعادل رقابتی، این خط باید مماس بر منحنی بی تفاوتی فرد باشد [ترجمه ترگمان]برای یک تعادل رقابتی، این خط باید مماس با منحنی بی تفاوتی فرد باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Loretta's mind went off at a tangent.
[ترجمه گوگل]ذهن لورتا به یک مماس رفت [ترجمه ترگمان] ذهن \"لورتا\" رفته بود به یه تماس [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Don't fly off at a tangent, we are talking about the money problem.
[ترجمه گوگل]روی مماس پرواز نکنید، ما در مورد مشکل پول صحبت می کنیم [ترجمه ترگمان]با یک مماس دور نشوید، ما در مورد مساله پول صحبت می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Helmholtz Equation's high precision tangent and adjoint mode was set up based on GCR.
[ترجمه گوگل]حالت مماس و الحاقی با دقت بالا معادله هلمهولتز بر اساس GCR تنظیم شد [ترجمه ترگمان]tangent با دقت بالا و حالت الحاقی Helmholtz بر پایه GCR تنظیم شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The tangent stiffness matrix is obtained from the engineering strain and the principle for determining the limit point and bifurcation point is given.
[ترجمه گوگل]ماتریس سختی مماس از کرنش مهندسی به دست آمده و اصل برای تعیین نقطه حد و نقطه انشعاب آورده شده است [ترجمه ترگمان]ماتریس سفتی تانژانت از کرنش مهندسی و اصل تعیین نقطه حدی و مساله bifurcation بدست می آید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. According to the calculation theory, the tangent vector, the velocity and the normal vector on a given point of the circle of tool nose are coplanar.
[ترجمه گوگل]بر اساس تئوری محاسباتی، بردار مماس، سرعت و بردار نرمال در یک نقطه معین از دایره دماغه ابزار همسطح هستند [ترجمه ترگمان]براساس نظریه محاسبات، بردار مماس، سرعت و بردار نرمال در یک نقطه داده شده از دایره بینی ابزار همسطح هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This paper introduces the ideal transformer equivalence and Tangent parameter characteristic of lossless reprocical two-port network.
[ترجمه گوگل]این مقاله معادله ترانسفورماتور ایده آل و مشخصه پارامتر مماس شبکه دو پورت متقابل بدون تلفات را معرفی می کند [ترجمه ترگمان]این مقاله هم ارزی ترانسفورماتور ایده آل و مشخصه پارامتر Tangent را برای شبکه دو پورت معرفی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The problem of attaining the tangent equation of a certain point on a quadratic curve is basically solved in plane analytical geometry.
[ترجمه گوگل]مسئله دستیابی به معادله مماس یک نقطه معین روی منحنی درجه دوم اساساً در هندسه تحلیلی صفحه حل می شود [ترجمه ترگمان]مشکل رسیدن به معادله تانژانت یک نقطه مشخص در منحنی درجه دو اساسا در هندسه تحلیلی صفحه حل می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Expression to compute the arc tangent of ( float ).
[ترجمه گوگل]عبارت برای محاسبه مماس قوس ( float ) [ترجمه ترگمان]عبارت است از محاسبه تانژانت قوس (شناور) [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Then, if I choose any vector in that tangent plane.
[ترجمه گوگل]سپس، اگر هر برداری را در آن صفحه مماس انتخاب کنم [ترجمه ترگمان]سپس، اگر هر بردار را در آن صفحه تانژانت انتخاب کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. So the derivative in any direction, tangent to g equals c, should be the directional derivative of f, in any such direction, should be zero.
[ترجمه گوگل]بنابراین مشتق در هر جهت، مماس بر g برابر با c، باید مشتق جهتی f باشد، در هر جهت، باید صفر باشد [ترجمه ترگمان]بنابراین مشتق در هر جهت، تانژانت [ g ] برابر c است، باید مشتق جهت دار f در هر مسیر باشد، باید صفر باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He never sticks to the point but keeps going off at a tangent.
[ترجمه فاطمه عبدی] او هیچ وقت موضوع اصلی رو دنبال نمی کنه به جاش همش بحثو عوض می کنه.
|
[ترجمه گوگل]او هرگز به این نکته نمیچسبد، اما به یک مماس ادامه میدهد [ترجمه ترگمان] اون هیچ وقت به اصل مطلب اشاره نمیکنه ولی یه تماس ازش میگیره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مماس (اسم)
tangent
تانژانت (اسم)
tangent
خط مماس (اسم)
tangent
تخصصی
[عمران و معماری] مماس - تماس [کامپیوتر] تانژانت، خط مماس - 1- خطی که فقط بر دایره یا منحنی دیگر مماس می شود. 2- تایع مصلصاتی تانژانت . نگاه کنید به trigonometric functions . [نساجی] مماس - تانژانت [ریاضیات] تانژانت، مماس
انگلیسی به انگلیسی
• line or curve that touches but does not intersect with another line or curve (geometry) touching at a single point (geometry); irrelevant, divergent a tangent is a straight line that touches a curve at one point but does not cross it. if you go off at a tangent or go off on a tangent, you start talking about something that is not directly connected with what you were talking about before.
tangent ( ریاضی ) واژه مصوب: تانژانت تعریف: اگر زاویهای در نظر بگیریم که رأس آن در مبدأ یک دستگاه مختصات قائم در صفحه و ضلع اول آن منطبق بر قسمت مثبت محور X باشد، تانژانت آن زاویه عبارت است از عرض هر نقطه واقع بر ضلع دوم زاویه به جز رأس، تقسیم بر طولِ ناصفر آن نقطه
بی ربط، خارج از موضوع = irrelevant
انحراف ناگهانی از موضوع an abrupt change of course diverging from an original purpose or course : IRRELEVANT tangent remarks The non - mathematical meaning of tangent comes from this sense of barely touching something: when a conversation heads off on a tangent, it's hard to see how or why it came up. When talking about history, someone suddenly brings last night's basketball ... [مشاهده متن کامل]
game? Definitely a tangent a completely different line of thought or action. "Loretta's mind went off at a tangent" We were just going on different tangents, ” he said.