tamper

/ˈtæmpər//ˈtæmpə/

معنی: رشوه دادن، مداخله وفضولی کردن، مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
معانی دیگر: (شخص یا اسباب) تپانگر، چپاننده، کوبگر، درفشر، (قدیمی) تمهید کردن، مقدمه چینی کردن، زمینه سازی کردن، نقشه طرح کردن، ناخنک مردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: tampers, tampering, tampered
مشتقات: tamperer (n.)
(1) تعریف: to meddle so as to damage, alter, or render something ineffective or harmful (usu. fol. by with).
مترادف: fiddle, meddle, mess
مشابه: fidget, fool, goof around, monkey, play

- Someone tampered with his motorcycle and it nearly caused him to have an accident.
[ترجمه گوگل] یک نفر موتور سیکلت او را دستکاری کرد و نزدیک بود که او تصادف کند
[ترجمه ترگمان] یه نفر موتور سیکلت رو دستکاری کرده بود و تقریبا باعث شد که اون تصادف کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The medicine bottle looked as if it had been tampered with.
[ترجمه گوگل] بطری دارو انگار دستکاری شده بود
[ترجمه ترگمان] بطری دارو طوری به نظر می رسید که انگار آن را دستکاری کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to interfere secretly and improperly or illegally.
مشابه: finagle, interfere

- Tampering with a jury is a criminal act.
[ترجمه گوگل] دستکاری هیئت منصفه یک عمل مجرمانه است
[ترجمه ترگمان] Tampering با هیات منصفه یک عمل جنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a tool for packing something tightly together.

جمله های نمونه

1. tamper with
1- ور رفتن،دست زدن،انگولک کردن

2. don't tamper with that television set, hossein!
حسین این دستگاه تلویزیون را انگولک نکن !

3. He tried to tamper with the witness.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد شاهد را دستکاری کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد که آن شاهد را فریب دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't tamper with my business.
[ترجمه گوگل]در کار من دستکاری نکن
[ترجمه ترگمان]به کار من دست نزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You have no right to tamper with others' affairs.
[ترجمه گوگل]شما حق ندارید در امور دیگران دخالت کنید
[ترجمه ترگمان]تو حق نداری به کاره ای دیگران دست بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To tamper with serfdom was certain to arouse wild expectations among the peasantry and would require the most rigorous control.
[ترجمه گوگل]دستکاری در رعیت قطعاً انتظارات وحشیانه ای را در میان دهقانان برانگیخت و مستلزم شدیدترین کنترل بود
[ترجمه ترگمان]به منظور مداخله در نظام سرفداری، در میان کشاورزان، هرج و مرج به وجود آمد و به the کنترلی نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Why tamper with a successful formula?
[ترجمه گوگل]چرا یک فرمول موفق را دستکاری کنید؟
[ترجمه ترگمان]چرا در یک فرمول موفق مداخله کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Uses the streamline form outer edge, the tamper force with mercy.
[ترجمه گوگل]از لبه بیرونی خط ساده، نیروی دستکاری با رحمت استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]از این شکل ساده کننده لبه بیرونی استفاده می کند، که نیروی کار را به رحم می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do not tamper with other's business.
[ترجمه گوگل]در کار دیگران دستکاری نکنید
[ترجمه ترگمان]به کاره ای دیگر دست نزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tamper evident: Do not use if foil blister pack is broken.
[ترجمه گوگل]مشهود از دستکاری: اگر بسته فویل تاول شکسته است از آن استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]tamper واضح است: اگر یک بسته تاول شکسته شده، استفاده نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. DO NOT tamper with the thermostat, heating element, electrical connections or temperature and pressure relief valve.
[ترجمه گوگل]ترموستات، عنصر گرمایش، اتصالات الکتریکی یا شیر کاهش دما و فشار را دستکاری نکنید
[ترجمه ترگمان]در ترموستات، عنصر گرمایشی، اتصالات الکتریکی و یا سوپاپ اطمینان مداخله نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Never tamper with safety devices in valves or cylinders.
[ترجمه گوگل]هرگز وسایل ایمنی را در شیرها یا سیلندرها دستکاری نکنید
[ترجمه ترگمان]هرگز با دستگاه های ایمنی در دریچه ها یا سیلندرهای مداخله نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Why has Li Hongzhi tried to plagiarize and tamper with a lot of Buddhist terms?
[ترجمه گوگل]چرا لی هنگجی سعی در سرقت ادبی و دستکاری بسیاری از اصطلاحات بودایی داشته است؟
[ترجمه ترگمان]چرا لی Hongzhi سعی دارد با بسیاری از واژه های بودا مداخله و مداخله کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If anyone tamper with this door it trip the alarm.
[ترجمه گوگل]اگر کسی این در را دستکاری کند زنگ هشدار را خاموش می کند
[ترجمه ترگمان]اگر کسی مزاحم این در شود، آژیر را به صدا در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A tamper evidencing device includes an identifier (8 in a trackable format.
[ترجمه گوگل]یک دستگاه اثبات دستکاری شامل یک شناسه (8 در قالب قابل ردیابی است
[ترجمه ترگمان]یک وسیله اثبات دستکاری در یک فرمت trackable شامل یک شناسه (۸)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رشوه دادن (فعل)
bribe, grease, tamper, palm

مداخله و فضولی کردن (فعل)
tamper

مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن (فعل)
tamper

تخصصی

[عمران و معماری] کوبه - تخماق - خرد کننده - کوبنده
[زمین شناسی] کوبه، تخماق، خرد کننده، کوبنده
[حقوق] مداخله کردن، تحریف کردن، تقلب کردن، تبانی کردن، مخدوش کردن (سند)
[پلیمر] میله فلزی کوبش

انگلیسی به انگلیسی

• meddle, interfere; tinker, fiddle; engage in secret or improper activities

if you tamper with something, you do something to it, and perhaps damage it, when you have no right to do so.

پیشنهاد کاربران

اغوا کردن ( شهود و . . . )
● tamper with something:
دستکاری و انگولک چیزی بدون اینکه دانش استفاده یا کار با اون چیز رو داشته باشی

● tamper with somebody:
تحت تاثیر قرار دادن و صحبت کردن با کسی در یک قضیه کیفری یا حقوقی
١ - دستکاری به قصد بد
٢ - زد و بند پنهانی
لایه افزوده
( لایه ای از اورانیوم که هسته بمب اتم رو احاظه می کنه تا نوترون ها به بیرون فرار نکنن و باعث کاهش شدت انفجار نشه )
جناب اقای سلیمان نژاد معنی را اشتباه فرموده اند.
Tamper : دستکاری کردن
Temper: تعدیل کردن
tamper ( حمل ونقل درون شهری ـ جاده ای )
واژه مصوب: رویه کوب
تعریف: دستگاهی مجهز به یک موتور ارتعاش دهنده و دو بازویی و یک شمشۀ چوبی به ابعاد دویست در هفتادوپنج میلی متر و طولی برابر با سطح مقطع راه که از آن برای تسطیح و خروج هوا از داخل بتن و ایجاد شیب عرضی مناسب استفاده می شود
مداخله کردن
تغییر دادن
جناب فرهاد سلیمان نژاد معنی واژه temper رو نوشتند !
tamper :alter or mess with something, usually for a bad reason
انگولک کردن، تغییر دادن
اصلاح و دست بردن
به عنوان مثال اصلاح ژنتیک گیاهان:
How different fruits and vegetables used to look before humans came around to tamper with them?
دست بردن در
دستکاری کردن
دخالت کردن
زیرکوب
بدون اجازه دست زدن
تعدیل کردن، ملایم کردن
اقدام بی مداخله و راسخ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس