1. It's no use talking to him: he's completelyinfatuated.
[ترجمه مریم سالک زمانی] بدجوری واله و شیدا شده است، گوشش به هیچ حرفی بدهکار نیست.
|
[ترجمه گوگل]صحبت کردن با او فایده ای ندارد: او کاملا شیفته است [ترجمه ترگمان]حرف زدن با او فایده ای ندارد؛ او completelyinfatuated است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I was talking to a woman I met on the flight.
[ترجمه گوگل]داشتم با زنی صحبت می کردم که در پرواز با او آشنا شدم [ترجمه ترگمان]داشتم با زنی که توی پرواز باه اش آشنا شدم حرف می زدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The senator worked hard, always talking to his constituents and hearing their problems.
[ترجمه گوگل]این سناتور سخت کار می کرد و همیشه با رای دهندگان خود صحبت می کرد و مشکلات آنها را می شنید [ترجمه ترگمان]سناتور سخت کار می کرد، همیشه با رای دهندگان صحبت می کرد و مشکلات آن ها را می شنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I soon got talking to my fellow passengers.
[ترجمه گوگل]خیلی زود با همسفرانم صحبت کردم [ترجمه ترگمان]خیلی زود با fellow صحبت کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]من واقعا از صحبت کردن با شما لذت می برم [ترجمه ترگمان] واقعا از حرف زدن با تو لذت می برم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I was just talking to Jan, when Dave cut in .
[ترجمه گوگل]تازه داشتم با جان صحبت می کردم که دیو وارد شد [ترجمه ترگمان]داشتم با جان حرف می زدم که دیو وارد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The assistant carried on talking to his mate, name-dropping all the famous riders he knew.
[ترجمه گوگل]دستیار به صحبت کردن با همسرش ادامه داد و نام همه سوارکاران معروفی را که می شناخت، به زبان آورد [ترجمه ترگمان]دستیار با رفیق خود در حال صحبت با رفیق خود بود - همه سواران مشهور را که می شناخت به زمین انداخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He is talking to Tom on the internal telephone.
[ترجمه گوگل]او در تلفن داخلی با تام صحبت می کند [ترجمه ترگمان]با تام روی تلفن داخلی حرف می زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Do you know who you're talking to?
[ترجمه گوگل]میدونی با کی حرف میزنی؟ [ترجمه ترگمان]می دونی با کی داری حرف می زنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was a waste of time talking to him.
[ترجمه گوگل]صحبت کردن با او اتلاف وقت بود [ترجمه ترگمان]وقت حرف زدن با او بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The tramp frightened her by talking to her.
[ترجمه گوگل]ولگرد با صحبت کردن با او او را ترساند [ترجمه ترگمان]مرد ولگرد با حرف زدن با او، او را می ترساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She stopped talking to prick up her ears.
[ترجمه گوگل]برای تیز کردن گوش هایش از حرف زدن دست کشید [ترجمه ترگمان]او از حرف زدن باز ایستاد تا گوش هایش را تیز کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Ms. Kane is talking to someone else now.
[ترجمه گوگل]خانم کین الان با شخص دیگری صحبت می کند [ترجمه ترگمان]خانم \"کین\" داره با یکی دیگه حرف میزنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Who do you think you're talking to?
[ترجمه گوگل]فکر می کنید با چه کسی صحبت می کنید؟ [ترجمه ترگمان]فکر می کنی با کی داری حرف می زنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It seemed unreal to be sitting and talking to someone so famous.
[ترجمه گوگل]به نظر غیرواقعی می رسید که بنشینم و با یک فرد معروف صحبت کنم [ترجمه ترگمان]به نظر غیر واقعی می امد که نشسته بودم و با کسی این قدر مشهور صحبت می کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
نصیحت (اسم)
exhortation, admonition, advice, protreptic, talking to