talk about

جمله های نمونه

1. I don't want to talk about it anymore.
[ترجمه محمدجواد] من نمی خواهم درباره آن بیش ازاین صحبت کنم
|
[ترجمه گوگل]من دیگر نمی خواهم در مورد آن صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی خواهم درباره اش حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For those things i don't talk about,it does not mean i don't know.
[ترجمه به توچه] برای چیزهایی که دوست ندارم در مورد آن صحبت کنم به این معنی نیست که نمی دانم
|
[ترجمه بهارفلاحپور] چون نمی خوام در موردش صحبت کنم، معنیش این نیست که نمی دونم.
|
[ترجمه گوگل]برای چیزهایی که در مورد آنها صحبت نمی کنم، به این معنی نیست که نمی دانم
[ترجمه ترگمان]به خاطر اون چیزایی که من در موردش حرف نمی زنم، معنیش این نیست که من ندونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you still talk about it, you still care about it.
[ترجمه گوگل]اگر هنوز در مورد آن صحبت می کنید، همچنان به آن اهمیت می دهید
[ترجمه ترگمان]، اگه هنوز در موردش حرف بزنی هنوزم بهش اهمیت میدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They had an agreement never to talk about work at home.
[ترجمه گوگل]آنها توافق کردند که هرگز در مورد کار در خانه صحبت نکنند
[ترجمه ترگمان]آن ها توافق کردند که هرگز درباره کار در خانه صحبت نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was too exhausted and distressed to talk about the tragedy.
[ترجمه گوگل]او آنقدر خسته و مضطرب بود که نمی توانست در مورد این تراژدی صحبت کند
[ترجمه ترگمان]خیلی خسته و کوفته بود که راجع به تراژدی حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Robert was eager to talk about life in the Army.
[ترجمه گوگل]رابرت مشتاق بود در مورد زندگی در ارتش صحبت کند
[ترجمه ترگمان]رابرت مشتاق صحبت در مورد زندگی در ارتش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When you quarrel with a close friend, talk about the main dish, don't quibble over the appetizers.
[ترجمه گوگل]وقتی با یکی از دوستان صمیمی دعوا می کنید، در مورد غذای اصلی صحبت کنید، سر پیش غذاها حرف نزنید
[ترجمه ترگمان]وقتی با یک دوست صمیمی می جنگی، درباره غذای اصلی حرف می زنی، با پیش غذا شوخی نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't talk about business while we are dining.
[ترجمه گوگل]وقتی در حال ناهار خوری هستیم در مورد تجارت صحبت نکنید
[ترجمه ترگمان]وقتی داریم شام می خوریم، راجع به کار حرف نزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There's something else I'd like to talk about as well.
[ترجمه گوگل]موضوع دیگری نیز وجود دارد که می خواهم در مورد آن صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]یه چیز دیگه هم هست که من دوست دارم در موردش صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I have nothing particular to talk about.
[ترجمه گوگل]من حرف خاصی ندارم
[ترجمه ترگمان]من چیز خاصی ندارم که در موردش حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I don't want to talk about it now.
[ترجمه گوگل]الان نمی خواهم در مورد آن صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم درباره اش حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Can we talk about a more cheerful subject?
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم در مورد یک موضوع شادتر صحبت کنیم؟
[ترجمه ترگمان]میشه در مورد یه سوژه شاد صحبت کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He said no and seemed oddly reluctant to talk about it.
[ترجمه گوگل]او نه گفت و به نظر می رسید که تمایلی به صحبت در مورد آن ندارد
[ترجمه ترگمان]او گفت نه و به نظر عجیب نمی آید که در این مورد حرف بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I want to talk about it now.
[ترجمه گوگل]الان میخوام در موردش صحبت کنم
[ترجمه ترگمان] الان میخوام در موردش حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When they get together, all they talk about is football.
[ترجمه گوگل]وقتی دور هم جمع می‌شوند، تمام حرفشان فوتبال است
[ترجمه ترگمان]وقتی آن ها به هم می رسند، تمام چیزی که درباره آن صحبت می کنند فوتبال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• chat about, discuss (something or someone)

پیشنهاد کاربران

حرف برای گفتن داشتن
They had a lot to talk about.
آنها حرفهای زیادی برای گفتن داشتند.
گاهی در بیان عامیانه به صورت یک عبارت تعجب و یا هیجان بیان میشه چیزی شبیه
"خداییش . . . . "
!talk about a funny movie
در اینجا یعنی "خداییش فیلمش خنده داره!"
در مورد ( یه چیزی ) بهم بگو
صحبت کردن در مورد جیزی یا کسی
گفت و گو
نمونه ی بارز چیزی
Discuss

بپرس