اسم ( noun )
مشتقات: talented (adj.), talentless (adj.)
مشتقات: talented (adj.), talentless (adj.)
• (1) تعریف: a natural ability or aptitude.
• مترادف: ability, endowment, flair, gift, knack
• مشابه: aptitude, forte, genius, hand, instinct
• مترادف: ability, endowment, flair, gift, knack
• مشابه: aptitude, forte, genius, hand, instinct
- Even as a young child, she showed a strong talent for singing.
[ترجمه کاظم فرقانی] حتی به عنوان یک فرزند جوان، استعداد قوی برای آواز خواندن نشان داد.|
[ترجمه امیر] حتی به عنوان یک بچه او استعداد قوی در خوانندگی نشان داد|
[ترجمه عبدالخالق] ب عنوان یک بچه استعداد زیادی برای خوانندگی نشون داد|
[ترجمه گنج جو] تو همون دوران کودکی استعداد فوقالعاده ای در خوانندگی از خود بروز میداد.|
[ترجمه مرصاد] با اینکه بچس استعداد قوی در خوانندگی نشون داد|
[ترجمه گوگل] او حتی در کودکی استعداد بالایی در خوانندگی از خود نشان داد[ترجمه ترگمان] او حتی به عنوان یک کودک، استعداد قوی برای خوانندگی را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Unfortunately, he has a talent for telling lies.
[ترجمه کاظم فرقانی] متأسفانه، او استعدادی برای دروغ گفتن دارد.|
[ترجمه Sara] متاسفانه، او برای دروغ گفتن استعداد دارد|
[ترجمه E.M] در کمال تاسف او استعداد خاصی برای دروغ گفتن دارد|
[ترجمه Ali] متاسفانه ، او مستعد دروغ گویی است|
[ترجمه گوگل] متاسفانه او استعداد دروغ گفتن دارد[ترجمه ترگمان] متاسفانه، اون استعداد خاصی برای دروغ گفتن داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the capacity to excel.
• مترادف: ability, aptitude, capability, capacity, faculty, potential
• مشابه: accomplishment, bent, facility, gift
• مترادف: ability, aptitude, capability, capacity, faculty, potential
• مشابه: accomplishment, bent, facility, gift
- These new young executives show talent.
[ترجمه گوگل] این مدیران جوان جدید استعداد نشان می دهند
[ترجمه ترگمان] این مدیران جوان جدید استعداد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این مدیران جوان جدید استعداد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a person or group of people who have or show talent.
• مشابه: ability, genius, phenomenon, potential, wizardry
• مشابه: ability, genius, phenomenon, potential, wizardry
- There is a lot of talent on this year's team.
[ترجمه کاظم فرقانی] استعداد زیادی در گروه امسال وجود دارد.|
[ترجمه پرنیا] استعداد های زیادی در گروه امسال وجود دارد|
[ترجمه گوگل] استعدادهای زیادی در تیم امسال وجود دارد[ترجمه ترگمان] استعداد زیادی در تیم امسال وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The agency is always looking for new talent.
[ترجمه M] این موسسه وقتش را صرف استعدادهای جدید میکند|
[ترجمه M] این موسسه همیشه به استعداد های جدید نگاه میکند|
[ترجمه گوگل] آژانس همیشه به دنبال استعدادهای جدید است[ترجمه ترگمان] این موسسه همیشه به دنبال استعدادهای جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: any of various coins in circulation in ancient Rome, Greece, and the Middle East, worth its weight in gold, silver, or other material.
• مشابه: coin
• مشابه: coin