transporter

/trænˈspɔːrtər//trænsˈpɔːtə/

معنی: انتقال دهنده، ناقل، منتقل کننده، ترابرگر، دستگاه ناقله، ناقل
معانی دیگر: ترابرگر، انتقال دهنده، منتقل کننده، دستگاه ناقله، ناقل

جمله های نمونه

1. Jan Fischer produced a transporter that might well have come from a professional machine shop.
[ترجمه گوگل]جان فیشر یک حمل‌ونقل تولید کرد که احتمالاً از یک ماشین‌فروشی حرفه‌ای می‌آمد
[ترجمه ترگمان]جان فیشر یک وسیله حمل و نقل تولید کرد که ممکن بود از یک فروشگاه حرفه ای بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Once he nicked my entire Corgi transporter filled with cars and a train set.
[ترجمه گوگل]یک بار او کل ترابری کورگی من را که پر از ماشین و مجموعه قطار بود، زد
[ترجمه ترگمان]یه بار کل دستگاه Corgi که پر از ماشین و قطار بود رو سوراخ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Christine stared down at the executive transporter bay from an observation gallery thirty metres above the floor.
[ترجمه گوگل]کریستین از یک گالری رصدی سی متری بالاتر از زمین به خلیج حمل و نقل اجرایی خیره شد
[ترجمه ترگمان]کریستین از یک گالری مشاهده که سی متر بالاتر از سطح زمین قرار داشت، به سمت متصدی حمل و نقل خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By investing in car transporter rolling stock the railway companies were able to offer the manufacturers a service economically beneficial to both.
[ترجمه گوگل]شرکت‌های راه‌آهن با سرمایه‌گذاری در انبارهای نورد حمل‌ونقل خودرو، توانستند خدماتی را به تولیدکنندگان ارائه دهند که از نظر اقتصادی برای هر دو مفید باشد
[ترجمه ترگمان]با سرمایه گذاری در حمل و نقل خودرو، شرکت های راه آهن توانستند به تولید کنندگان خدماتی بپردازند که از نظر اقتصادی برای هر دو سودمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ride in the air transporter had been bumpy due to air missiles fired in their direction.
[ترجمه گوگل]سواری در ناو هواپیمابر به دلیل شلیک موشک های هوایی به سمت آنها ناهموار بود
[ترجمه ترگمان]سواری در حمل و نقل هوایی به علت شلیک موشک های هوا به سمت آن ها پر از دست انداز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Below her, technicians were preparing a long-range executive transporter for launch.
[ترجمه گوگل]در زیر او، تکنسین ها در حال آماده سازی یک حمل و نقل اجرایی دوربرد برای پرتاب بودند
[ترجمه ترگمان]در زیر او، technicians در حال آماده کردن یک انتقال دهنده اجرایی بلند مدت برای پرتاب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We will load them all on the transporter.
[ترجمه گوگل]ما همه آنها را در حمل کننده بار می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما همه اونا رو روی دستگاه حمل می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cars went by transporter again.
[ترجمه گوگل]ماشین ها دوباره با ترابری رفتند
[ترجمه ترگمان] ماشین ها دوباره به دستگاه transporter وصل شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The executive transporter bay was a chaos of foam and whirling shapes which might or might not have been armed troopers.
[ترجمه گوگل]خلیج حمل و نقل اجرایی هرج و مرج از فوم و اشکال چرخشی بود که ممکن بود سربازان مسلح باشند یا نباشند
[ترجمه ترگمان]خلیج executive، هرج و مرجی به وجود آمده بود که ممکن بود سربازان مسلح باشند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. First, the transporter bringing his race car crashed on the autostrada and two of his mechanics were injured.
[ترجمه گوگل]ابتدا حمل‌کننده‌ای که ماشین مسابقه‌اش را می‌آورد روی اتوسترادا تصادف کرد و دو نفر از مکانیک‌هایش مجروح شدند
[ترجمه ترگمان]اول، حمل و نقل با ماشین نژاد خود بر روی autostrada تصادف کرد و دو نفر از mechanics مجروح شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In general they can select from table 1 transporter butylacralate.
[ترجمه گوگل]به طور کلی آنها می توانند از جدول 1 حمل و نقل بوتیلاکرالات انتخاب کنند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی آن ها می توانند from و transporter را انتخاب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Glutamate transporter functions were studied by means of assay of 3 H L glutamate uptake in synaptosomes, GTF was observed by spectrophotometry, meantime MDA contents and SOD activities were measured.
[ترجمه گوگل]توابع ناقل گلوتامات با استفاده از سنجش جذب 3HL گلوتامات در سیناپتوزوم ها، GTF با اسپکتروفتومتری مشاهده شد، ضمناً محتوای MDA و فعالیت SOD اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]توابع حمل و نقل Glutamate با استفاده از سنجش ۳ H در جذب گلوتامات در synaptosomes مورد مطالعه قرار گرفتند، در حالی که MDA و فعالیت های sod اندازه گیری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Well, I think a transporter would make you into energy.
[ترجمه گوگل]خوب، من فکر می کنم یک حمل و نقل شما را به انرژی تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]خب، فکر کنم این دستگاه تو رو به انرژی تبدیل کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Recently, transporter, that is a sort of protein located in the presynaptic membrane, vesicle membrane and glia cell membrane, has been the study hotspot of neuroscience.
[ترجمه گوگل]اخیراً، انتقال دهنده، که نوعی پروتئین واقع در غشای پیش سیناپسی، غشای وزیکول و غشای سلول گلیا است، کانون مطالعه علوم اعصاب بوده است
[ترجمه ترگمان]به تازگی، یک انتقال دهنده عصبی که در غشا سلولی presynaptic، غشا vesicle و غشا سلولی glia واقع شده است، کانون اصلی علوم اعصاب بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انتقال دهنده (اسم)
assignor, transferor, transmitter, transporter

ناقل (اسم)
teller, transporter, vehicle, conveyor, conveyer

منتقل کننده (اسم)
transferor, transmitter, transporter

ترابرگر (اسم)
transporter

دستگاه ناقله (اسم)
transporter

ناقل (صفت)
transporter

تخصصی

[عمران و معماری] انتقال دهنده
[نساجی] جلودهنده پارچه
[ریاضیات] فرابر

انگلیسی به انگلیسی

• object or person transporting, carrier
a transporter is a large vehicle that is used for carrying very large or heavy objects, for example cars.

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: ترابَر

⚫ نگارش به خط لاتین: Tarābar

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی
...
[مشاهده متن کامل]


⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

تَرابر. ترابرگر. ترابرنده.
transporter ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: ترابَر 1
تعریف: پروتئین ناقل غشایی که با اتصال به گوهرمایه‏های ( substrates ) اختصاصی سبب عبور آنها از غشای یاخته می‏شود
منتقل کننده
حامل
انتقال دهنده

بپرس