today

/təˈdeɪ//təˈdeɪ/

معنی: امروز
معانی دیگر: امروزه، این روزها، در این دوره و زمانه، فعلا، دوره، زمانه (nowadays هم می گویند) (to-day هم می نویسند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the present day.
مشابه: now

(2) تعریف: the present time in general.
مترادف: now, nowadays
مشابه: present

- the fashions of today
[ترجمه محمد حیدری] مدهای روز
|
[ترجمه Hani] مدهای امروزه
|
[ترجمه گوگل] مدهای امروزی
[ترجمه ترگمان] مد روز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
(1) تعریف: on or during the present day.
مشابه: now

- I'm not going to work today.
[ترجمه Hani] من امروزکارانجام نمیدهم یا ( نمیکنم )
|
[ترجمه asal] من امروز کاری انجام نمیدم
|
[ترجمه گوگل] امروز نمی روم سر کار
[ترجمه ترگمان] امروز کار نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: at or during the present time in general.
مترادف: at present, currently, now, nowadays, presently

- Today we no longer live in caves.
[ترجمه گوگل] امروز دیگر در غارها زندگی نمی کنیم
[ترجمه ترگمان] امروزه دیگر در غارها زندگی نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. today eggs bring a high price
امروزه تخم مرغ خوب به فروش می رسد (بازار گرمی دارد).

2. today families are smaller
امروزه خانواده ها کوچکترند.

3. today he is in luck and keeps winning
امروز بخت به او روی آورده و مرتبا برنده می شود.

4. today i am a bundle of nerves
امروز خیلی عصبی هستم.

5. today i am too busy, so i can't go there
امروز سرم شلوغ است بنابراین نمی توانم به آنجا بروم.

6. today i don¨t feel quite up to par
امروز حالم مثل همیشه نیست.

7. today i feel fragile
امروز حالم خوش نیست.

8. today i have gone nowhere
امروز هیچ جا نرفته ام.

9. today is one of those days; nothing seems to go my way!
امروز یکی از آن روزهاست،هیچ کاری بر وفق مرادم انجام نمی شود!

10. today is sunday
امروز یکشنبه است.

11. today is the anniversary of his father's death
امروز سال وفات پدر اوست.

12. today is the day my wife does the laundry
امروز روزی است که همسرم رختشویی می کند (رخت ها را می شورد).

13. today is the thirteenth
امروز سیزدهم ماه است.

14. today my wife kept caviling about the children
امروز زنم مرتب درباره ی بچه ها نق زد.

15. today our teacher was in an ugly mood
امروز معلم ما دل و دماغ خوبی نداشت.

16. today our teacher was livelier than ever
امروز معلم ما از همیشه شنگول تر بود.

17. today the car has displaced the horse and buggy
امروز اتومبیل جانشین اسب و درشگه شده است.

18. today the fisherman's catch was not considerable
میزان صید امروز ماهیگیر قابل ملاحظه نبود.

19. today the lake is choppier than ever
امروز دریاچه متلاطم تر از همیشه است.

20. today the patient seems very low
امروز بیمار خیلی بی رمق می نماید.

21. today the streets are crowded
امروز خیابان ها شلوغ است.

22. today the world hungers for ideals
امروزه دنیا مشتاق آرمان است.

23. today there was little activity in the stock market
امروز در بورس سهام فعالیت کم بود.

24. today you had four (phone) calls
امروز چهار تلفن داشتید (چهار بار به شما تلفن زدند).

25. . . . today you are great and dominant
. . . که امروز سالار و سرپنجه ای

26. right today
همین امروز

27. my preference today is a hot bath
چیزی که امروز دلم می خواهد یک حمام گرم است.

28. unlike yesterday, today it is very warm
بر خلاف دیروز امروز هوا خیلی گرم است.

29. young people today have no manners
جوانان امروزه ادب ندارند.

30. he flies in today
او امروز با هواپیما وارد می شود.

31. he is aiding today those who may knife him tomorrow
او امروز به کسانی کمک می کند که ممکن است فردا از پشت به او خنجر بزنند.

32. he was hot today and won all of the races
امروز سرحال بود و همه ی مسابقات را برد.

33. i feel peculiar today
امروز یک جوریم می شه.

34. it's quite warm today
امروز هوا خیلی گرم است.

35. let's humor him today because he is not feeling well
بیا امروز مطابق میل او رفتار کنیم چون حالش خوب نیست.

36. mina sounds happy today
مینا امروز خوشحال به نظر می رسد.

37. the hen hatched today
مرغ امروز جوجه آورد.

38. the people of today
مردمان این زمانه

39. try and come today
بکوش که امروز بیایی.

40. ali cheeked his father today
امروز علی با پدرش درشتی کرد.

41. brother michael is sick today
برادر میخائیل امروز مریض است.

42. he is completely down today
او امروز خیلی گرفته است.

43. he is off duty today
او امروز کار نمی کند.

44. i'll cut my class today because i want to go to the movies
امروز سر کلاس نخواهم رفت چون می خواهم بروم سینما.

45. it's kind of cold today
امروز نسبتا سرد است.

46. nobody can see him today
امروز هیچ کس نخواهد توانست او را ملاقات کند.

47. our teacher was ill today
امروز معلم ما مریض بود.

48. she is not herself today
امروز خودش نیست.

49. tally your income for today
در آمد امروز خودت را حساب کن.

50. the rent is due today
موعد پرداخت کرایه امروز است.

51. the servant is off today
امروز روز کار آن مستخدم نیست.

52. we were instructed that today the office is closed
به ما اطلاع دادند که امروز اداره تعطیل است.

53. chances are she will come today
احتمال دارد امروز بیاید.

54. eighty percent of the whales today are taken in the antarctic
امروزه هشتاد درصد نهنگ ها در جنوبگان صید می شوند.

55. he has promised me lunch today
امروز به من وعده ی ناهار داده است.

56. his criticisms are as pertinent today as they were a hundread years ago
انتقادات او امروزه همانقدر وارد است که صد سال پیش.

57. the bird is not itself today
پرنده امروز خودش نیست (مثل هر روزش نیست).

58. the ceasefire will become effective today
آتش بس از امروز اجرا می شود.

59. the fish will not mesh today
امروز ماهی ها به تور نمی افتند.

60. the law goes into effect today
از امروز آن قانون قابل اجرا می باشد.

61. the topic of our discussion today
موضوع بحث امروز ما

62. the weather is too hot today
امروز هوا زیادی گرم است.

63. two aspects of life which today have become dissociated
دو جنبه ی زندگی که امروزه از هم گسسته شده اند

64. we had been ill but today we are ourselves again
ما بیمار بودیم ولی امروز دوباره خودمان شده ایم (خوب شده ایم).

65. he is in a chirpy mood today
امروز کیف او کوک است.

66. he is in a sour mood today
امروز خلقش تنگ است.

67. he was in a jolly mood today
او امروز روحیه ی شادی داشت.

68. i am not feeling too well today
امروز حالم زیاد خوب نیست.

69. i doubt whether he will come today
شک دارم که امروز بیاید (فکر نمی کنم امروز بیاید).

70. if you have time, drop by today
اگر وقت داری امروز (به خانه ام) سری بزن.

مترادف ها

امروز (اسم)
today

انگلیسی به انگلیسی

• current day
today means the day on which you are speaking or writing.
you can refer to the present period of history as today.
up to date, current

پیشنهاد کاربران

بسلامتی اون روز. . . من
قید today به معنای امروزه
قید today به معنای امروزه نیز است. قید today در مفهوم امروزه فقط به یک روز اشاره نمی کند بلکه به دوره و زمان حال در مقایسه با دوره ای در گذشته اشاره دارد. مثال:
. today, people are much more concerned about their health than they were in the past ( امروزه مردم نسبت به گذشته، بسیار بیشتر نگران سلامتی شان هستند. )
...
[مشاهده متن کامل]

قید today به معنای امروز
معادل فارسی قید today، امروز است. today یا امروز اشاره دارد به زمان حال، به زمانی که در حال سپری شدن ( در یک بازه 24 ساعته ) است. مثال:
. he's going to call you at some point today ( او زمانی در امروز با تو تماس خواهد گرفت. )
?what's the date today ( امروز چندم است؟ )
منبع: سایت بیاموز

if something feels off, listen to your intuition.
ترجمه این متن: اگر چیزی بی موقع و بعید احساس شد به شهودتان گوش دهید.
کلمه today به معنای امروز هست
این کلمه هیچگاه به زمان گذشته و یا pastتبدیل نمیشه
امید وارم بهره کافی رو برده باشید
Can we say i have seen the horror movies since today?

در حال حاضر، امروزه، امروز ، الان، حالا، دراین دوره
امروز، ، یا اشاره به عصر حاضر
امروز
Ali looks happy today 🕢🕢
علی امروز خوشحال به نظر می رسه
folks are a bit edgy today امروزه مردم خیلی عصبی اند
این روزها - امروزه و . . .
امروزی
در این عصر، در عصر حاضر
وفور
امروز
الان
امروز . الان. حال
در حال حاضر
امروزه ، فعلا ، حالا ، الان

امروزه
میشه امروز
امروز
شب وروز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس