thru

/ˈθruː//θruː/

معنی: تمام، تمام شده، از توی، از اغاز تا انتها، سرتاسر، کاملا، از میان، از وسط، بواسطه
معانی دیگر: (عامیانه) مخفف: through، through : از میان، بخاطر

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb, preposition )
• : تعریف: (informal) through.

جمله های نمونه

1. We'll be in New York Tuesday thru Friday.
[ترجمه یوسف نادری] ما از سه شنبه تا جمعه در نیویورک خواهیم ماند. ( through در اینجا معنی until تا می دهد )
|
[ترجمه گوگل]سه شنبه تا جمعه در نیویورک خواهیم بود
[ترجمه ترگمان]ما سه شنبه آینده در نیویورک خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Travel thru 40 castles and defend your country from creatures of the Mech Lord!
[ترجمه گوگل]از طریق 40 قلعه سفر کنید و از کشور خود در برابر مخلوقات Mech Lord دفاع کنید!
[ترجمه ترگمان]چهل قلعه واقعی را طی کنید و از کشور خود در برابر مخلوقات فرمانروای Mech دفاع کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Questions 6 thru 7 are based upon the information shown below. Listed below are several methods of price analysis.
[ترجمه گوگل]سوالات 6 تا 7 بر اساس اطلاعات نشان داده شده در زیر است در زیر چندین روش تحلیل قیمت ذکر شده است
[ترجمه ترگمان]سوالات ۶ (۷)براساس اطلاعات نشان داده شده در زیر می باشند لیست زیر چند روش آنالیز قیمت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lug valves can be specified with threaded or thru hole bolting.
[ترجمه گوگل]دریچه های لنگه را می توان با پیچ و مهره رزوه دار یا سوراخ دار مشخص کرد
[ترجمه ترگمان]شیرها را می توان با پیچ کردن پیچ و یا پیچ راهرو واقعی مشخص کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A snowboarder flies thru the Olympic Rings during the Opening Ceremony of the 2010 Vancouver Winter Olympics at BC Place on February 2010 in Vancouver, Canada.
[ترجمه گوگل]یک اسنوبرد سوار در مراسم افتتاحیه المپیک زمستانی ونکوور 2010 در BC Place در فوریه 2010 در ونکوور، کانادا، از طریق حلقه های المپیک پرواز می کند
[ترجمه ترگمان]در مراسم افتتاحیه المپیک زمستانی ونکوور ۲۰۱۰ ونکوور در ونکوور کانادا در فوریه ۲۰۱۰ در ونکوور کانادا در المپیک زمستانی ونکوور به پرواز در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. KOMA knew SAIWING thru a boss from a music instrument shop, and invited two friends to form a band to exchange their music together.
[ترجمه گوگل]کوما SAIWING را از طریق یک رئیس از یک فروشگاه سازهای موسیقی می شناخت و از دو دوست دعوت کرد تا یک گروه تشکیل دهند تا موسیقی خود را با هم مبادله کنند
[ترجمه ترگمان]koma SAIWING را از یک فروشگاه موسیقی به عنوان رئیس می شناخت و دو دوست را برای تشکیل یک گروه دعوت کرد تا موسیقی خود را با هم مبادله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Banks globally are recapitalizing their balance sheets thru stock issues to take advantage of the past 5 months stock market rally and improved market sentiment.
[ترجمه گوگل]بانک‌ها در سطح جهان در حال افزایش سرمایه‌گذاری ترازنامه‌های خود از طریق انتشار سهام هستند تا از افزایش 5 ماهه گذشته بازار سهام و بهبود روحیه بازار استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]بانک ها در سطح جهانی برگه های تعادل خود را در بازار سهام به منظور بهره بردن از ۵ ماه سهام بازار سهام و احساسات بازار بهبود داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dead martian zombies yelling thru a garden hose. Mangler, plus extreme formant shifting to reveal as many discrepancies as possible.
[ترجمه گوگل]زامبی های مریخی مرده که از طریق شلنگ باغ فریاد می زنند Mangler، به‌علاوه تغییر فرمت شدید برای آشکار کردن بیشترین اختلافات ممکن
[ترجمه ترگمان]زامبی های مرده با شلنگ انداختن در باغ فریاد می زنند Mangler، به علاوه formant extreme در حال تغییر دادن، تا احتمال زیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Printing capabilities include thru hole, multi layer, low TCR resistors, thermistors, and 5 mil line and space capability. Substrates of up to 4 inch X 5 inch can be accommodated.
[ترجمه گوگل]قابلیت های چاپ عبارتند از thru hole، چند لایه، مقاومت کم TCR، ترمیستور و قابلیت خط و فضای 5 mil بسترهای تا 4 اینچ در 5 اینچ را می توان جای داد
[ترجمه ترگمان]قابلیت های چاپ شامل یک حفره، چند لایه، مقاومت TCR، مقاومت TCR و ۵ میل میل و قابلیت فضایی می باشد Substrates تا ۴ اینچی X ۵ اینچی می تواند جایگزین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The reason is driven by a belt connected thru a pulley.
[ترجمه گوگل]دلیل این امر توسط تسمه ای است که از طریق یک قرقره متصل است
[ترجمه ترگمان]دلیل آن این است که کمربند به یک قرقره متصل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One - Piece Thru Shaft: Ensures dependability and positive disc positioning.
[ترجمه گوگل]One Piece Thru Shaft: قابلیت اطمینان و موقعیت دهی مثبت دیسک را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ - ۴ -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Basic styles: Quick Start, Fact Finder, Implementor, Follow Thru.
[ترجمه گوگل]سبک های پایه: شروع سریع، یاب واقعیت، پیاده کننده، دنبال کردن
[ترجمه ترگمان]سبک های پایه: Start Quick، Finder، implementor، Follow
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There lacks documented material for perfecting this vapor system thru a fuel injector; there may be some details you will discover on your own as working prototypes progress.
[ترجمه گوگل]مواد مستندی برای تکمیل این سیستم بخار از طریق انژکتور سوخت وجود ندارد ممکن است با پیشرفت نمونه های اولیه، جزئیاتی وجود داشته باشد که به تنهایی کشف کنید
[ترجمه ترگمان]یک ابزار مستند برای کامل کردن این سیستم بخار به یک انژکتور سوخت وجود ندارد؛ ممکن است جزئیاتی وجود داشته باشد که شما در مورد آن ها به عنوان نمونه اولیه کار خواهید یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They simultaneously will be building a pipeline from Gwadar, traversing the whole of Pakistan, then thru the Karakoram ranges moving into China thru Xinjiang.
[ترجمه گوگل]آنها به طور همزمان خط لوله ای از گوادر می سازند که کل پاکستان را طی می کند و سپس از رشته های قراقورام به چین و از طریق سین کیانگ می گذرد
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور همزمان در حال ساخت یک خط لوله از گوادار به دور کل پاکستان خواهند بود، سپس در حالی که رشته کوه قره قروم در حال حرکت به سمت سین جیان واقع در چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To follow up an in - house quality complaints thru supplier to maintain corrective action and preventive action.
[ترجمه گوگل]برای پیگیری شکایات کیفیت داخلی از طریق تامین کننده برای حفظ اقدامات اصلاحی و اقدامات پیشگیرانه
[ترجمه ترگمان]برای پی گیری شکایات با کیفیت خانه از تامین کننده واقعی، اقدام اصلاحی و پیشگیرانه انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تمام (صفت)
main, full, complete, thorough, out-and-out, through, all, whole, entire, rounded, thru, full-blown, integral

تمام شده (صفت)
through, all-over, defunct, extinct, rounded, thru

از توی (قید)
through, thru

از اغاز تا انتها (قید)
through, thru

سرتاسر (قید)
through, crosswise, crossways, throughout, all over, overall, entirely, totally, thru, cap-a-pie, completely

کاملا (قید)
outright, exactly, altogether, quite, smack, whole-hog, wholly, fully, entirely, totally, thru, in toto, teetotally, hand-and-foot, utterly, scot and lot, soundly, throughly

از میان (حرف اضافه)
through, thru, per

از وسط (حرف اضافه)
through, thru, per

بواسطه (حرف اضافه)
from, by, through, for, thru, because of, out of

انگلیسی به انگلیسی

• by way of, until, by, via (accepted abbreviation in the usa)
thru means the same as through; an informal word, used in american english.

پیشنهاد کاربران

thru شکل مخفف شده، کلمه through است. معنی هر دو یکسان است. تلفظ شان هم ( ثْروو ) است.

بپرس