trichotillomania

جمله های نمونه

1. The patient said: "Having suffered from trichotillomania for 17 years, I learned to accept that I'd never have real lashes again. "
[ترجمه گوگل]بیمار گفت: "از 17 سالی که از تریکوتیلومانیا رنج می بردم، یاد گرفتم بپذیرم که دیگر هرگز مژه های واقعی نخواهم داشت "
[ترجمه ترگمان]بیمار گفت: \" پس از گذشت ۱۷ سال از trichotillomania رنج کشیدم، یاد گرفتم که هرگز دوباره مژه های واقعی نخواهم داشت \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There's a name for this behavior: trichotillomania.
[ترجمه گوگل]یک نام برای این رفتار وجود دارد: تریکوتیلومانیا
[ترجمه ترگمان]یک اسم برای این رفتار وجود دارد: trichotillomania
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Trichotillomania is more often observed in females, usually along with other psychiatric comorbidity. Patients who have early onset in adolescence often have poorer prognosis.
[ترجمه گوگل]تریکوتیلومانیا معمولاً همراه با سایر بیماری‌های روانپزشکی بیشتر در زنان مشاهده می‌شود بیمارانی که در نوجوانی زودرس شروع می شوند، اغلب پیش آگهی ضعیف تری دارند
[ترجمه ترگمان]Trichotillomania اغلب در زنان مشاهده می شود که معمولا همراه با سایر comorbidity روانی است بیمارانی که ابتدا در سنین بلوغ به سر می برند، اغلب بیماری prognosis دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. While it's still unclear whether trichotillomania should be classified as a habit or as an obsessive-compulsive disorder, the end result is the same.
[ترجمه گوگل]در حالی که هنوز مشخص نیست که آیا تریکوتیلومانیا باید به عنوان یک عادت طبقه بندی شود یا به عنوان یک اختلال وسواس فکری-اجباری، نتیجه نهایی یکسان است
[ترجمه ترگمان]در حالی که هنوز مشخص نیست که آیا trichotillomania باید به عنوان یک عادت یا اختلال وسواس اجباری طبقه بندی شود یا نه، نتیجه نهایی یک سان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Trichotillomania is an impulse control disorder, and its prevalence rate is about 0. 6%.
[ترجمه گوگل]تریکوتیلومانیا یک اختلال کنترل تکانه است و میزان شیوع آن حدود 0 6٪ است
[ترجمه ترگمان]Trichotillomania یک اختلال کنترل انگیزشی است و میزان شیوع آن در حدود ۰ است ۶ %
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Trichotillomania is the name given to the habitual plucking or pulling of the hair from the head or other parts of the body.
[ترجمه گوگل]تریکوتیلومانیا نامی است که به کندن یا کندن معمولی مو از سر یا سایر قسمت های بدن داده می شود
[ترجمه ترگمان]Trichotillomania نامی است که به پاک سازی و یا کشیدن مو از سر و یا قسمت های دیگر بدن داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion: Trichotillomania characterized by uncontrollable to pull one's hair under stressful impulse is a rare disease, involving the eyelashes or eyebrows.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: تریکوتیلومانیا که با کشیدن غیرقابل کنترل مو تحت تکانه‌های استرس‌زا مشخص می‌شود، یک بیماری نادر است که مژه‌ها یا ابروها را درگیر می‌کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Trichotillomania مشخص است که مهار کردن موهای فرد تحت فشار استرس زا یک بیماری نادر است که شامل مژه ها یا ابروها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Under the suspicion of trichotillomania, he was transferred to psychiatrist for further evaluation and treatment.
[ترجمه گوگل]وی به ظن تریکوتیلومانیا برای بررسی و درمان بیشتر به روانپزشک منتقل شد
[ترجمه ترگمان]تحت این سو ظن trichotillomania، او برای ارزیابی و درمان بیشتر به روان پزشک منتقل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yan ashamed to have trichotillomania, with compassion for the proud!
[ترجمه گوگل]یان شرمنده به تریکوتیلومانیا، با شفقت برای مغرور!
[ترجمه ترگمان]یان، از داشتن trichotillomania، با دلسوزی نسبت به the احساس شرمندگی می کرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We also discuss in this article the application of medication treatment and family therapy for trichotillomania.
[ترجمه گوگل]همچنین در این مقاله به کاربرد درمان دارویی و خانواده درمانی برای تریکوتیلومانیا می پردازیم
[ترجمه ترگمان]همچنین در این مقاله به بحث در مورد کاربرد درمان دارویی و درمان خانوادگی برای trichotillomania می پردازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We report a case of a 13-year-old female adolescent with trichotillomania and her treatment process of combined pharmacotherapy and family therapy.
[ترجمه گوگل]ما یک مورد از یک نوجوان دختر 13 ساله مبتلا به تریکوتیلومانیا و روند درمان او را با دارو درمانی ترکیبی و خانواده درمانی گزارش می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما یک مورد از یک نوجوان ۱۳ ساله را با trichotillomania و روند درمان her و درمان خانوادگی را گزارش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The condition is considered a good animal model for OCD, and it's similar to the human disorder trichotillomania, where people pull out their own hair.
[ترجمه گوگل]این وضعیت یک مدل حیوانی خوب برای OCD در نظر گرفته می‌شود و شبیه به اختلال انسانی تریکوتیلومانیا است که در آن افراد موهای خود را بیرون می‌کشند
[ترجمه ترگمان]این وضعیت یک مدل حیوان خوب برای OCD در نظر گرفته می شود و شبیه به اختلال انسانی trichotillomania است که در آن مردم موهای خود را بیرون می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Purpose: To report a case of bilateral upper lid lash loss caused by trichotillomania.
[ترجمه گوگل]هدف: گزارش یک مورد ریزش مژه دو طرفه پلک فوقانی ناشی از تریکوتیلومانیا
[ترجمه ترگمان]هدف: برای گزارش دادن به یک پرونده از دست دادن ضربه در بالای دو جانبه ناشی از trichotillomania
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the habit stops, hair will typically regrow, but with excessive and long-term trichotillomania, scarring of the scalp can result, leading to permanent hair loss in the affected location!
[ترجمه گوگل]اگر این عادت متوقف شود، معمولاً موها دوباره رشد می کنند، اما با تریکوتیلومانیا بیش از حد و طولانی مدت، زخم پوست سر می تواند منجر به ریزش موی دائمی در محل آسیب دیده شود!
[ترجمه ترگمان]اگر عادت متوقف شود، مو به طور معمول رشد خواهد کرد، اما با trichotillomania زیاد و طولانی مدت، پوست سر می تواند منجر به ریزش مو دائمی در محل آسیب دیده شود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• irresistible desire to pull or pluck out one's own hair; neurosis where patient pulls out his/her own hair

پیشنهاد کاربران

تریکوتیلومانیا ( یک اختلال روانی که در آن فرد عادتی برای کشیدن موهای خود دارد )
مثال: Trichotillomania can lead to hair loss.
تریکوتیلومانیا می تواند منجر به از دست دادن موها شود.
trichotillomania ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: موکَنی بارگی
تعریف: نوعی اختلال در مهار تکانه که در آن فرد موهایی از بخش های مختلف بدن خود را می کند و احساس تنش فزاینده قبل از عمل کندن مو و احساس رضایتِ فراوان بعد از آن دارد
اختلال موکنی
سندرم موکنی با منشا روانی
وسواس کندن مو

بپرس