time scale

/ˈtaɪmˈskeɪl//taɪmskeɪl/

مقیاس زمانی

جمله های نمونه

1. Can you give me any sort of time scale for the completion of the building work?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید هر نوع مقیاس زمانی برای تکمیل کار ساختمان به من بدهید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید برای تکمیل کار ساختمان یک مقیاس زمانی به من بدهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In many contexts, independence within a reasonable time scale may be the best option: but not necessarily.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از زمینه ها، استقلال در یک مقیاس زمانی معقول ممکن است بهترین گزینه باشد: اما نه لزوما
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از زمینه ها، استقلال در یک مقیاس زمانی معقول می تواند بهترین گزینه باشد: اما لزوما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On a geologic time scale of millions to hundreds of millions of years, Earth is far less stable.
[ترجمه گوگل]در مقیاس زمانی زمین‌شناختی میلیون‌ها تا صدها میلیون سال، زمین از ثبات بسیار کمتری برخوردار است
[ترجمه ترگمان]زمین در مقیاس زمان زمین شناسی میلیون ها میلیون سال، کم تر پایدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, this does not persist over a long time scale and is often not to be observed at all.
[ترجمه گوگل]با این حال، این در مقیاس زمانی طولانی باقی نمی ماند و اغلب به هیچ وجه قابل مشاهده نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، این مساله در طول یک مقیاس زمانی طولانی ادامه پیدا نمی کند و اغلب دیده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A composite isothermal curve covering the required extensive time scale can then be constructed from data collected at different temperatures.
[ترجمه گوگل]سپس یک منحنی همدما مرکب که مقیاس زمانی وسیع مورد نیاز را پوشش می دهد، می تواند از داده های جمع آوری شده در دماهای مختلف ساخته شود
[ترجمه ترگمان]پس از آن یک منحنی ایزوترمال شکل گرفته که نیاز به مقیاس زمانی مورد نیاز را پوشش می دهد، می تواند از داده های جمع آوری شده در دماهای مختلف ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Before very long on a planetary time scale the surface temperatures would reach Cytherean values.
[ترجمه گوگل]خیلی زود در مقیاس زمانی سیاره ای دمای سطح به مقادیر سیتری می رسد
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه در مقیاس زمانی سیاره ای، دمای سطح به مقادیر Cytherean برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The time scale over which uplift takes place depends upon the way in which heat is transferred through the lithosphere.
[ترجمه گوگل]مقیاس زمانی که برآمدگی در آن انجام می‌شود به نحوه انتقال گرما از طریق لیتوسفر بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]مقیاس زمانی که بربلندی در آن اتفاق می افتد بستگی به روشی دارد که در آن گرما از درون lithosphere منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Phanerozoic time scale of rocks containing fossils of higher organisms represents 570 million years.
[ترجمه گوگل]مقیاس زمانی فانوزوئیک سنگ‌هایی که حاوی فسیل‌های موجودات بالاتر هستند، 570 میلیون سال است
[ترجمه ترگمان]مقیاس زمان phanerozoic شامل fossils از موجودات زنده، ۵۷۰ میلیون سال را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The time scale is measured in years rather than months.
[ترجمه گوگل]مقیاس زمانی بر حسب سال اندازه گیری می شود تا ماه
[ترجمه ترگمان]مقیاس زمانی به جای ماه ها اندازه گیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Heath did not indicate a time scale for unification, but appears to have seen it materialising even sooner than Wilson.
[ترجمه گوگل]هیث مقیاس زمانی را برای اتحاد مشخص نکرد، اما به نظر می رسد که حتی زودتر از ویلسون آن را محقق کرده است
[ترجمه ترگمان]هیث نشان دهنده یک مقیاس زمانی برای اتحاد نبود، اما به نظر می رسد که آن را حتی زودتر از ویلسون دیده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Most frightening of all is the time scale.
[ترجمه گوگل]ترسناکتر از همه، مقیاس زمانی است
[ترجمه ترگمان]Most از همه، مقیاس زمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The time scale in this example is Days, at bottom left.
[ترجمه گوگل]مقیاس زمانی در این مثال Days در پایین سمت چپ است
[ترجمه ترگمان]مقیاس زمانی در این مثال روزها، در پایین سمت چپ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But now this time scale has shrunk to about 50 years, or less.
[ترجمه گوگل]اما اکنون این مقیاس زمانی به حدود 50 سال یا کمتر کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]اما اکنون این مقیاس زمان به حدود ۵۰ سال یا کم تر کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Design and make a set of computer time scale experiment system on 82B Lab desk, include four phase time eletronic level and two phase working pulse.
[ترجمه گوگل]طراحی و ساخت مجموعه ای از سیستم آزمایش مقیاس زمانی کامپیوتری روی میز آزمایشگاه 82B، شامل چهار فاز زمان الکترونیکی و پالس کاری دو فاز
[ترجمه ترگمان]طراحی و ایجاد یک مجموعه از سیستم آزمایش مقیاس زمان کامپیوتر بر روی میز ۸۲ B، شامل چهار مرحله مرحله گذار فاز و دو پالس کار فاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Police officers are trying to construct the timescale of events leading up to the murder.
[ترجمه گوگل]افسران پلیس در تلاش هستند تا مقیاس زمانی وقایع منجر به قتل را مشخص کنند
[ترجمه ترگمان]افسران پلیس در حال تلاش برای ساخت زمان بندی رویداده ای منتهی به این قتل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He gave no timescale for these steps.
[ترجمه گوگل]او هیچ زمانبندی برای این مراحل نداد
[ترجمه ترگمان]برای این پله ها به هیچ دردی نمی خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. What's the timescale for the project?
[ترجمه گوگل]بازه زمانی پروژه چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]زمان بندی پروژه چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The timescale for completing the work would be fairly tight.
[ترجمه گوگل]بازه زمانی تکمیل کار نسبتاً تنگ خواهد بود
[ترجمه ترگمان]زمان بندی برای تکمیل کار نسبتا دشوار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Another possibility is that the timescale represents recurrence in a physical limit-cycle, for example unstable flaring in a pair-plasma.
[ترجمه گوگل]احتمال دیگر این است که مقیاس زمانی نشان دهنده عود در یک چرخه حد فیزیکی، برای مثال شعله ور شدن ناپایدار در یک جفت پلاسما باشد
[ترجمه ترگمان]یک احتمال دیگر این است که مقیاس زمانی نشان دهنده عود در یک چرخه محدود فیزیکی، برای مثال سوختن ناپایدار در یک جفت پلاسما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. A timescale indicator and action plan for achievement should also be agreed.
[ترجمه گوگل]شاخص مقیاس زمانی و برنامه اقدام برای دستیابی نیز باید مورد توافق قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]یک شاخص زمانی و برنامه اقدام برای دستیابی نیز باید مورد توافق قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Opposition figures expressed concern that this timescale would not give newly emerging political parties sufficient time to establish themselves.
[ترجمه گوگل]چهره های اپوزیسیون ابراز نگرانی کردند که این بازه زمانی به احزاب سیاسی تازه ظهور فرصت کافی برای تثبیت خود نمی دهد
[ترجمه ترگمان]چهره های مخالف ابراز نگرانی کردند که این دوره زمانی به احزاب سیاسی نوظهور فرصت کافی برای تاسیس خود نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. You will appreciate that this is a tight timescale given the range of information requested.
[ترجمه گوگل]قدردانی خواهید کرد که با توجه به گستره اطلاعات درخواستی، این یک بازه زمانی محدود است
[ترجمه ترگمان]شما تقدیر خواهید کرد که این یک بازه زمانی تنگ است که طیف وسیعی از اطلاعات درخواست شده را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. We decided to withdraw, to return to a timescale measured by the rise and fall of the sun.
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتیم عقب نشینی کنیم و به یک مقیاس زمانی برگردیم که با طلوع و سقوط خورشید اندازه گیری می شود
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم عقب نشینی کنیم و به یک دوره زمانی که از بالا و پایین خورشید اندازه گیری می شود برگردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. They establish a conventional pattern and timescale for basic interlocutory stages in personal injury litigation.
[ترجمه گوگل]آنها یک الگوی متعارف و مقیاس زمانی را برای مراحل بین‌المللی اساسی در دعاوی مربوط به آسیب شخصی ایجاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک الگوی مرسوم و زمان بندی را برای مراحل اولیه interlocutory در دعوای قضایی شخصی ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Patients need information regarding the treatment plan, its timescale and any alternative options should the side-effects become too severe to continue.
[ترجمه گوگل]بیماران به اطلاعاتی در مورد برنامه درمانی، زمان بندی آن و هر گزینه جایگزینی نیاز دارند، در صورتی که عوارض جانبی برای ادامه آن بسیار شدید باشد
[ترجمه ترگمان]بیماران به اطلاعات مربوط به برنامه درمان، زمان بندی آن و هر گونه گزینه های جایگزین برای ادامه کار نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. We can corroborate our timescale of the circulation by looking at the changes in density surface of the salinity minimum.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم مقیاس زمانی گردش خون را با نگاه کردن به تغییرات سطح چگالی حداقل شوری تایید کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم با نگاه کردن به تغییرات سطح چگالی حداقل میزان شوری را تایید کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Because of the timescale the estate agents being paid up to £ 95 for each house valued are thought to be rushing the work.
[ترجمه گوگل]به دلیل زمان بندی، تصور می شود که کارگزاران املاک تا 95 پوند برای هر خانه ارزش گذاری شده پرداخت می کنند
[ترجمه ترگمان]به دلیل مقیاس زمانی که نمایندگان املاک و مستغلات تا ۹۵ پوند بابت هر خانه ای که ارزش دارد به محل کار هجوم می برند، پرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. As yet, no definite timescale for assessment by a certification body has been set.
[ترجمه گوگل]هنوز زمان مشخصی برای ارزیابی توسط یک نهاد صدور گواهینامه تعیین نشده است
[ترجمه ترگمان]تاکنون، هیچ دوره زمانی مشخصی برای ارزیابی توسط یک هیات صدور گواهی نامه تعیین نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. We hope the negotiations will be completed within a six-month timescale.
[ترجمه گوگل]امیدواریم مذاکرات در بازه زمانی شش ماهه تکمیل شود
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که مذاکرات ظرف یک دوره زمانی شش ماهه تکمیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] مقیاس زمان
[آب و خاک] واحد زمانی، مقیاس زمانی
[صنعت] مقیاس زمانی

انگلیسی به انگلیسی

• the time scale of an event is the length of time during which it happens.
period of time allowed for something to be completed; arrangement relative to the time in which an event takes place (in history or in geologic or cosmic time)

پیشنهاد کاربران

بپرس