tillage

/ˈtɪlɪdʒ//ˈtɪlɪdʒ/

معنی: کشاورزی، خیش، کشت، کشت و زرع
معانی دیگر: کشت و کار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the cultivation of soil.
مشابه: cultivation

(2) تعریف: land that has been cultivated.

جمله های نمونه

1. That technique -- a form of so-called conservation tillage -- leaves dead stubble on the ground in place of neatly cleared rows.
[ترجمه گوگل]این روش - نوعی به اصطلاح خاکورزی حفاظتی - به جای ردیف های تمیز شده، کلش مرده را روی زمین باقی می گذارد
[ترجمه ترگمان]این روش - - نوعی از اصطلاح کشاورزی به اصطلاح حفاظت شده، ته ریش را روی زمین به جای ردیف های منظم تمیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most tillage was temporary, and some quite large farms had no implements.
[ترجمه گوگل]بیشتر خاک‌ورزی موقتی بود و برخی از مزارع بزرگ هیچ ابزاری نداشتند
[ترجمه ترگمان]بیشتر کشاورزی موقتی بود، و بعضی از مزارع بزرگ هیچ کار نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tacitus more astutely emphasized their dependence upon tillage farming.
[ترجمه گوگل]تاسیتوس با زیرکی بیشتر بر وابستگی آنها به کشاورزی خاکورزی تأکید کرد
[ترجمه ترگمان]تاسیت نیز بر وابستگی خود به کشاورزی کشاورزی تاکید بیشتری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Controlled traffic tillage and its current research were introduced.
[ترجمه گوگل]خاک ورزی ترافیکی کنترل شده و تحقیقات فعلی آن معرفی شد
[ترجمه ترگمان]کشاورزی کنترل شده و تحقیقات فعلی آن معرفی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Territory by long - term soil tillage cultivation, a higher degree of maturation.
[ترجمه گوگل]قلمرو با کشت خاکورزی طولانی مدت، درجه بالاتری از بلوغ
[ترجمه ترگمان]گستره کشت و زرع زمین بلند مدت، درجه بالاتری از بلوغ را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Forests have given place to tillage and pasture.
[ترجمه گوگل]جنگل ها جای خود را به خاک ورزی و مرتع داده اند
[ترجمه ترگمان]جنگل ها به کشت و زرع و چراگاه داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This practice is called conservation tillage.
[ترجمه گوگل]این عمل خاک ورزی حفاظتی نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]این روش به اصطلاح کشاورزی حفاظت شده نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The conservation tillage technology is a new - style cultivation relative to the traditional farming.
[ترجمه گوگل]فناوری خاکورزی حفاظتی یک کشت جدید به سبک نسبت به کشاورزی سنتی است
[ترجمه ترگمان]فن آوری کشاورزی برای کشاورزی یک تزکیه سبک جدید نسبت به کشاورزی سنتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To provide the best agricultural soil tillage whole machinery Rotary machine.
[ترجمه گوگل]برای ارائه بهترین ماشین آلات خاکورزی خاک کشاورزی ماشین روتاری
[ترجمه ترگمان]برای تامین بهترین محصولات کشاورزی کشاورزی به صورت کل ماشین روتاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This cloddy condition is the result of long-continued tillage with tractor and heavy disc implements, and without retention of crop residue mulch (FAO Soils Bulletin 7.
[ترجمه گوگل]این وضعیت ابری نتیجه خاک‌ورزی طولانی مدت با تراکتور و ادوات سنگین دیسکی و بدون ماندگاری مالچ بقایای محصول است (بولتن ۷ FAO Soils
[ترجمه ترگمان]این شرط cloddy ناشی از کشت مداوم با تراکتور و ابزارهای دیسک سنگین است، و بدون نگهداری ضایعات حاصل از محصول (FAO)۷
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tillage erosion is a new field of soil erosion research.
[ترجمه گوگل]فرسایش خاک ورزی زمینه جدیدی از تحقیقات فرسایش خاک است
[ترجمه ترگمان]فرسایش حفره ای یک میدان جدید از تحقیقات فرسایش خاک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A new corn zero tillage seeder with deep loosening and fertilization function, which can be used to seed corn in wheat corn plantation area, was developed.
[ترجمه گوگل]یک دستگاه بذر خاکورزی جدید ذرت با عملکرد سست کردن و کوددهی عمیق، که می تواند برای بذر ذرت در منطقه کشت ذرت گندم استفاده شود، توسعه یافت
[ترجمه ترگمان]کشاورزی جدید کشاورزی بدون شخم زدن با شل شدن و تولید کود شیمیایی، که می تواند برای دانه ذرت در مزرعه گندم کشت گندم مورد استفاده قرار گیرد، توسعه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Through vibration frequency spectrum analysisof no - tillage seeder in field, its vibration characteristics were obtained.
[ترجمه گوگل]از طریق آنالیز طیف فرکانس ارتعاش بذر بدون خاکورزی در مزرعه، مشخصات ارتعاشی آن به دست آمد
[ترجمه ترگمان]از طریق طیف فرکانس ارتعاش analysisof no در میدان، ویژگی های ارتعاشی آن به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tillage treatments affect soil nutrient in soil profile, soil nutrient content, and fertilizer use ratio.
[ترجمه گوگل]تیمارهای خاک ورزی بر عناصر غذایی خاک از نظر مشخصات خاک، محتوای مواد مغذی خاک و نسبت مصرف کود تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]درمان های Tillage بر مواد مغذی خاک در پروفیل خاک، مواد مغذی خاک و نسبت استفاده از کود تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشاورزی (اسم)
agriculture, agronomy, tillage, husbandry, arboretum

خیش (اسم)
share, tillage, plow, coarse linen cloth, miner, tilling, rooter, ploughshare, tilth, ditcher, tusk, scooter, plowing

کشت (اسم)
cultivation, tillage, tilth

کشت و زرع (اسم)
tillage, plantation

تخصصی

[خاک شناسی] خاک ورزی
[آب و خاک] خاک ورزی

انگلیسی به انگلیسی

• working of land; cultivated land

پیشنهاد کاربران

۱. کشت و زرع. زراعت ۲. زمین زیر کشت
مثال:
Not broken to till the earth, or water the tillage
نه رام که زمین را شخم زند یا زراعت را آب دهد.
�لَا ذَلُولٌ تُثِیرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِی الْحَرْثَ �
پای کَن
tillage ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: خاک ورزی 2
تعریف: انجام هرنوع عملیات بر روی خاک برای بهبود رشد گیاه زراعی
کشت. خیش. کشاورزی. زراعت. کشت و زرع
شخم. خاکورزی

بپرس