system unit

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the main constituent of a computer, which houses the central processing unit and other essential components.

جمله های نمونه

1. The 316s is packaged in CompuAdd's low-profile systems unit.
[ترجمه گوگل]316s در واحد سیستم های کم مشخصات CompuAdd بسته بندی شده است
[ترجمه ترگمان]۳۱۶ s در واحد سیستم های پست الکترونیکی CompuAdd بسته بندی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most recently, global positioning system units have given hikers their precise location by satellite.
[ترجمه گوگل]اخیراً، واحدهای سیستم موقعیت یاب جهانی مکان دقیق کوهنوردان را از طریق ماهواره تعیین کرده اند
[ترجمه ترگمان]اخیرا واحدهای سیستم موقعیت یاب جهانی مکان دقیق خود را به ماهواره داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cooling fan blows air out of the system unit thus lowering the pressure inside.
[ترجمه گوگل]فن خنک کننده هوا را از واحد سیستم خارج می کند و در نتیجه فشار داخل را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]فن هوای خنک کننده هوا را از واحد سیستم خارج می کند در نتیجه فشار داخل را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The power systems unit had a drop in operating profit even though revenue rose in the double digits, Bunch said.
[ترجمه گوگل]بونچ گفت: واحد سیستم های قدرت با وجود افزایش دو رقمی درآمد، سود عملیاتی خود را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]الوات گفتند که واحد سیستم های قدرت حتی با وجود اینکه درآمد در ارقام دو رقمی افزایش پیدا کرده است، افت فعالیت داشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Save this task until the system unit is re-assembled and powered up.
[ترجمه گوگل]این کار را تا زمانی که واحد سیستم دوباره مونتاژ و روشن شود ذخیره کنید
[ترجمه ترگمان]این کار را تا زمانی که واحد سیستم مجددا مونتاژ و تامین شود، ذخیره کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An International System unit of joule per second.
[ترجمه گوگل]یک واحد سیستم بین المللی ژول بر ثانیه
[ترجمه ترگمان]یک واحد سیستم بین المللی ژول در هر ثانیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The system unit adjusting reaches the harmonious community and constructs to form still more having fundamentality .
[ترجمه گوگل]تنظیم واحد سیستم به جامعه هماهنگ می رسد و ساختارهای بنیادی تر را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]واحد سیستم تنظیم به جامعه سازگار می رسد و سازه هایی را می سازد که هنوز more دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The basic Personal Computer consists of a system unit, keyboard, monitor, diskette drive, hard disk drive, mouse and printer, and other options to expand your system to meet your particular needs.
[ترجمه گوگل]رایانه شخصی اصلی شامل یک واحد سیستم، صفحه کلید، مانیتور، درایو دیسکت، درایو دیسک سخت، ماوس و چاپگر و گزینه های دیگر برای گسترش سیستم شما برای رفع نیازهای خاص شما است
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر شخصی پایه شامل یک واحد سیستم، صفحه کلید، مانیتور، دیسک نرم، دیسک سخت دیسک، موس و چاپگر و گزینه های دیگر برای توسعه سیستم شما برای برآورده کردن نیازهای خاص خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The International System unit of illumination, equal to one lumen per square meter.
[ترجمه گوگل]واحد روشنایی سیستم بین المللی، برابر با یک لومن در هر متر مربع
[ترجمه ترگمان]واحد سیستم بین المللی روشنایی، برابر با یک لومن به ازای هر متر مربع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An International System unit of power equal to one joule per second.
[ترجمه گوگل]یک واحد توان سیستم بین المللی برابر با یک ژول در ثانیه
[ترجمه ترگمان]یک واحد سیستم بین المللی قدرت برابر با یک ژول در ثانیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The database construction is consummated through the storage of busbar system unit that use flow mechanism.
[ترجمه گوگل]ساخت پایگاه داده از طریق ذخیره سازی واحد سیستم باسبار که از مکانیزم جریان استفاده می کند، تکمیل می شود
[ترجمه ترگمان]ساخت پایگاه داده از طریق ذخیره واحد سیستم busbar که از مکانیزم جریان استفاده می کند، تکمیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this paper, based on LPC analysis, a method for calculating the spectrum converted system unit impulse function is proposed so as to convert the spectral envelope efficiently.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، بر اساس تجزیه و تحلیل LPC، روشی برای محاسبه تابع ضربه واحد سیستم تبدیل شده به طیف پیشنهاد شده است تا پوشش طیفی به طور موثر تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، براساس آنالیز LPC، روشی برای محاسبه تابع انگیزه واحد سیستم مبدل شده به گونه ای پیشنهاد شده است که بتوان پاکت طیفی را به طور موثر تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In this thesis, based on LPC analysis, a method for calculating the spectrum converted system unit impulse function is proposed. So the spectral envelope is converted efficiently.
[ترجمه گوگل]در این پایان نامه، بر اساس تحلیل LPC، روشی برای محاسبه تابع ضربه واحد سیستم تبدیل شده طیف پیشنهاد شده است بنابراین پوشش طیفی به طور موثر تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]در این پایان نامه، براساس آنالیز LPC، روشی برای محاسبه تابع تکانه واحد سیستم تبدیل شده است بنابراین پاکت طیفی به طور موثر تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In a microcomputer, the CPU is on a single electronic component, the microprocessor chip, within the system unit or system cabinet.
[ترجمه گوگل]در یک میکروکامپیوتر، CPU روی یک قطعه الکترونیکی، تراشه ریزپردازنده، در واحد سیستم یا کابینت سیستم قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در یک میکرو کامپیوتر، پردازنده بر روی یک جز الکترونیکی واحد، تراشه ریزپردازنده، درون واحد سیستم یا کابینه سیستم قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] محفظه سیستم.

پیشنهاد کاربران

بپرس