1. symptomatic treatment
درمان هم افتی (نشانه ای)
2. to be symptomatic of
نشانه ی چیزی بودن
3. this sore is symptomatic of syphilis
این زخم علامت سفلیس است.
4. changes in the vegetation were symptomatic of great geographic changes
دگرگونی های گیاهان نشانه ی دگرگونی های بزرگ جغرافیایی بودند.
5. Jealousy within a relationship is usually symptomatic of low self-esteem in one of the partners.
[ترجمه گوگل]حسادت در یک رابطه معمولاً نشانه اعتماد به نفس پایین در یکی از شرکا است
[ترجمه ترگمان]حسادت در یک رابطه معمولا نشانه ای از عزت نفس پایین در یکی از شرکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حسادت در یک رابطه معمولا نشانه ای از عزت نفس پایین در یکی از شرکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Do you think violence is symptomatic of our times?
[ترجمه Bahar] آیا فکر می کنید خشونت بیماری قرن ما است؟|
[ترجمه Mrjn] آیا فکر میکنید خشونت نشانه ی دوران ما است؟ ( یعنی چیزی که باهاش این دوره رو به یاد میارن )|
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید خشونت نشانه دوران ماست؟[ترجمه ترگمان]آیا فکر می کنید خشونت نشانه زمان ما است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The city's problems are symptomatic of the crisis that is spreading throughout the country.
[ترجمه گوگل]مشکلات این شهر نشانه بحرانی است که در سراسر کشور در حال گسترش است
[ترجمه ترگمان]مشکلات این شهر نشانه بحران است که در سراسر کشور گسترش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مشکلات این شهر نشانه بحران است که در سراسر کشور گسترش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Is inflation symptomatic of economic decline?
[ترجمه گوگل]آیا تورم نشانه کاهش اقتصادی است؟
[ترجمه ترگمان]آیا تورم نشانه ای از رکود اقتصادی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا تورم نشانه ای از رکود اقتصادی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The rise in unemployment is symptomatic of a general decline in the economy.
[ترجمه گوگل]افزایش بیکاری نشانه کاهش عمومی اقتصاد است
[ترجمه ترگمان]افزایش بیکاری نشانه ای از رکود کلی در اقتصاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افزایش بیکاری نشانه ای از رکود کلی در اقتصاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The latest crime figures are merely symptomatic of a wider malaise in society.
[ترجمه گوگل]آخرین آمار جرم و جنایت صرفاً نشانه ای از ناخوشی گسترده تر در جامعه است
[ترجمه ترگمان]آخرین آمار جنایی، تنها نشانه ای از یک ضعف گسترده تر در جامعه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آخرین آمار جنایی، تنها نشانه ای از یک ضعف گسترده تر در جامعه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Treatment is symptomatic and the condition can be prevented by housing animals on clean, dry bedding.
[ترجمه گوگل]درمان علامتی است و با قرار دادن حیوانات در بستر تمیز و خشک می توان از این بیماری جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان]درمان علائم بیماری است و شرایط می تواند با استفاده از حیوانات خانگی بر روی بس تر تمیز و خشک جلوگیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درمان علائم بیماری است و شرایط می تواند با استفاده از حیوانات خانگی بر روی بس تر تمیز و خشک جلوگیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The only treatment is symptomatic and supportive therapy and using sedatives to control convulsions.
[ترجمه گوگل]تنها درمان، درمان علامتی و حمایتی و استفاده از داروهای آرام بخش برای کنترل تشنج است
[ترجمه ترگمان]تنها درمان نشانه درمان symptomatic و حمایتی است و از داروهای مسکن برای کنترل تشنج استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تنها درمان نشانه درمان symptomatic و حمایتی است و از داروهای مسکن برای کنترل تشنج استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. His presence among them was highly symptomatic.
[ترجمه گوگل]حضور او در میان آنها به شدت علامتدار بود
[ترجمه ترگمان]حضور او در میان آن ها نشانه ای از نشانه های بیماری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حضور او در میان آن ها نشانه ای از نشانه های بیماری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Such incidents were symptomatic of tensions within the socialist movement that were to have long-term consequences.
[ترجمه گوگل]چنین حوادثی نشانه تنش های درون جنبش سوسیالیستی بود که پیامدهای بلندمدتی داشت
[ترجمه ترگمان]چنین رویدادهایی نشانه ای از تنش در جنبش سوسیالیستی بودند که قرار بود پیامدهای بلندمدت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چنین رویدادهایی نشانه ای از تنش در جنبش سوسیالیستی بودند که قرار بود پیامدهای بلندمدت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Subjects who developed a symptomatic infection of the upper respiratory tract were retested while ill and again one month later when asymptomatic.
[ترجمه گوگل]آزمودنیهایی که دچار عفونت علامتدار دستگاه تنفسی فوقانی شده بودند، در حالی که بیمار بودند، مجدداً مورد آزمایش قرار گرفتند و یک ماه بعد در صورت بدون علامت مجدداً مورد آزمایش قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]موضوعات مربوط به عفونت دستگاه تنفسی فوقانی به هنگام بیماری و یک ماه پس از آن دچار بیماری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موضوعات مربوط به عفونت دستگاه تنفسی فوقانی به هنگام بیماری و یک ماه پس از آن دچار بیماری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The rate of symptomatic gall bladder disease among women of parity 1 was generally twice that of their nulliparous counterparts.
[ترجمه گوگل]میزان بیماری علامت دار کیسه صفرا در بین زنان باروری 1 به طور کلی دو برابر زنان نخست زا بود
[ترجمه ترگمان]نرخ بیماری مزمن مثانه در میان زنان of ۱ به طور کلی دو برابر همتاهای nulliparous آن ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نرخ بیماری مزمن مثانه در میان زنان of ۱ به طور کلی دو برابر همتاهای nulliparous آن ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. It was symptomatic of a system going soft, falling apart at the seams.
[ترجمه گوگل]این نشانه نرم شدن سیستم و از هم پاشیدگی در درزها بود
[ترجمه ترگمان]این یک نشانه از یک سیستم بود که نرم می شد و از هم جدا می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یک نشانه از یک سیستم بود که نرم می شد و از هم جدا می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید